روزهاي سخت زلنسكي
در شرايطي كه جنگ روسيه و اوكراين وارد مرحلهاي فرسايشي و عميقا نامطمئن شده، طرح جديد آتشبسي كه دونالد ترامپ براي پاياندادن به اين منازعه پيشنهاد كرده، اوكراين را در برابر يكي از سختترين انتخابهاي راهبردي تاريخ معاصر خود قرار داده است.

در شرايطي كه جنگ روسيه و اوكراين وارد مرحلهاي فرسايشي و عميقا نامطمئن شده، طرح جديد آتشبسي كه دونالد ترامپ براي پاياندادن به اين منازعه پيشنهاد كرده، اوكراين را در برابر يكي از سختترين انتخابهاي راهبردي تاريخ معاصر خود قرار داده است. بايد بر اين موضوع تاكيد كرد كه اين انتخاب نه حاصل ضعف سياسي كييف، بلكه برآمده از ماهيت واقعگرايانه قدرت در نظام بينالملل است؛ جايي كه ظرفيتهاي واقعي، منابع محدود و محاسبات سرد راهبردي، بيش از هر ايدهآل يا آرمان سياسي تعيينكنندهاند. اوكراين پس از نزديك به چهار سال جنگ، در وضعيتي دشوار و پيچيده قرار دارد. بخشهايي از خاك اين كشور- بخشهاي مهمي از شرق و جنوب شرق اوكراين-اكنون تحت كنترل روسيه است. كييف نه توانسته اين مناطق را پس بگيرد و نه در چشمانداز فعلي، راهي واقعبينانه براي بازپسگيري آنها روي زمين وجود دارد. توان رزمي ارتش اوكراين تحليل رفته، ظرفيتهاي صنعتي اين كشور در طول جنگ آسيبهاي سنگين ديده و حتي با وجود حمايت غرب، شكاف ميان نيازهاي نظامي اوكراين و امكاناتي كه ميتواند دريافت كند هر روز بيشتر ميشود. به همين دليل، برتريهاي موضعي روسيه روي زمين، به يك واقعيت سخت و تثبيت شده بدل شده است.
از سوي ديگر، آينده جنگ نيز براي هر دو طرف مبهم و بدون افق روشن است. روسيه، با وجود پيشرويهاي اخير، در دستيابي به هدف اصلياش يعني تحميل يك پيروزي قاطع ناكام مانده است. هزينههاي اقتصادي، فرسايش توان انساني و وابستگي فزاينده به اقتصاد جنگ نشان ميدهد كه كرملين نيز از رسيدن به يك «پايان قاطع» نااميد شده است. در سوي مقابل، اوكراين هم ديگر نميتواند ادعا كند كه قادر است جنگ را به نقطهاي برساند كه در آن پيروزي كامل ممكن باشد. اين بنبست دوطرفه، همان جايي است كه واقعيت سخت قدرت خود را نشان ميدهد: نه روسيه قادر به شكست كامل اوكراين است و نه اوكراين توان تحقق آرمان بازپسگيري كامل خاك خود را دارد. در چنين فضايي طرح ترامپ پس از چند دور تلاش نافرجام به دنبال تغيير معادلات استراتژيك اوكراين است. بر اساس اين طرح، اوكراين بايد با انتقال رسمي حاكميت برخي مناطق اشغالي به روسيه موافقت و در مقابل، آتشبس فوري و تضمينهاي امنيتي دريافت كند؛ تضمينهايي كه شامل تعهد اوكراين به نپيوستن به ناتو نيز ميشود. اين پيشنهاد، هرچند براي اوكراين تلخ و ناباورانه به نظر ميرسد، اما از يك منظر مبتني بر منطق رئاليستي است: پذيرش محدوديتها و انتخاب ميان گزينههاي سخت. گزينه ديگر، رد اين طرح است، اما هزينه رد كردن آن بسيار سنگين خواهد بود. اگر كييف اين طرح را نپذيرد، بايد خود را براي توقف كامل حمايتهاي نظامي امريكا آماده كند، حمايتي كه شريان اصلي مقاومت اوكراين در برابر ماشين نظامي روسيه بوده است. در غياب اين حمايت، نه تنها ظرفيت دفاعي اوكراين كاهش مييابد، بلكه احتمال پيشرويهاي جديد روسيه در جبهههاي شرقي و جنوبي بسيار بالا خواهد رفت. چنين وضعيتي ميتواند اوضاع انساني، اقتصادي و امنيتي اوكراين را وارد مرحلهاي بسيار بحرانيتر كند و كار را به جايي برساند كه اوكراين آرزوي بازگشت به شرايط امروز را داشته باشد. براي تحليل آنچه در ميز كار زلنسكي قرار گرفته بايد بر حياتيترين مفهوم در جهان سياست تاكيد كرد: قدرت، نه با آرزوها، بلكه با واقعيات سنجيده ميشود. اوكراين امروز در نقطهاي ايستاده كه بايد ميان حفظ بخشي از حاكميت و جلوگيري از فروپاشي نظامي يا ادامه جنگي كه چشمانداز پيروزي در آن روزبهروز كمرنگتر ميشود، يكي را انتخاب كند. اين انتخاب هر چند سخت و تلخ، اما از جنس همان واقعياتي است كه سياست بينالملل را شكل ميدهند. واقعياتي كه هيچ كشوري، حتي اگر خود را قرباني يك تجاوز نظامي بداند، نميتواند از آنها چشم بپوشد.
