ضربهاي ديگر بر پيكر ميراث جهاني
ماجراي ساختوسازهاي جنجالي در حريم كاخ گلستان، اين روزها به يكي از جديترين آزمونهاي مديريت ميراث فرهنگي كشور تبديل شده است؛ آزموني كه با وجود دستور صريح وزير براي توقف پروژه، كليد آن چرخيد، جرثقيلها روشن شدند و كارگران در محوطهاي كه بايد تحت حفاظت كامل باشد، دوباره مشغول كار شدند.
ماجراي ساختوسازهاي جنجالي در حريم كاخ گلستان، اين روزها به يكي از جديترين آزمونهاي مديريت ميراث فرهنگي كشور تبديل شده است؛ آزموني كه با وجود دستور صريح وزير براي توقف پروژه، كليد آن چرخيد، جرثقيلها روشن شدند و كارگران در محوطهاي كه بايد تحت حفاظت كامل باشد، دوباره مشغول كار شدند. اين تناقض آشكار ميان دستور رسمي و عمل ميداني، نشاندهنده شكافي عميق و خطرناك در نظام تصميمگيري و اجراي قوانين مرتبط با ميراث فرهنگي است؛ شكافي كه ميتواند اعتبار ملي ايران در حوزه حفاظت از آثار تاريخي و حتي جايگاه ثبت جهاني كاخ گلستان را تهديد كند.
دستور توقفي كه روي زمين ماند
جمعه، ۲۳ آبان، سيدرضا صالحياميري، وزير ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي، پس از بازديد از محدوده كاخ گلستان و دو پروژه ساختماني جنجالي مجاور آن، دستور توقف فوري همه فعاليتهاي عمراني را صادر كرد. او نهتنها درخواست هماهنگي فوري با شهرداري براي تعطيلي كامل پروژهها را مطرح كرد، بلكه تأكيد نمود موضوع بايد از سوي دستگاه قضايي نيز پيگيري شود. اما فقط پنج روز بعد، خبري كه فعالان ميراث فرهنگي به ايسنا دادند، همهچيز را زير سوال برد: ساختوساز در يكي از پروژهها، يعني مروي سنتر (خان عالي)، از سر گرفته شده است. اين يعني نه دستور وزير اجرا شد، نه نظارت درست صورت گرفت و نه حساسيت لازم نسبت به يك اثر ثبت جهاني رعايت شد. اين در حالي است كه مرتضي اديبزاده، معاون ميراث فرهنگي استان تهران، پيشتر اعلام كرده بود: با شهرداري مكاتبه كردهايم و كار متوقف شده است.اما تصاوير و ويدئوهاي جديد، خلاف اين ادعا را نشان ميدهند.
كميتهاي كه قرار بود تشكيل شود، اما نشد
وزير ميراث فرهنگي همچنين وعده تشكيل كميتهاي ويژه با حضور مقامات ارشد اين وزارتخانه، اعضاي شوراي راهبردي و مديران مرتبط را داده بود؛ كميتهاي كه قرار بود ابعاد مختلف ماجرا، از مسائل حقوقي و فني گرفته تا پيامدهاي احتمالي براي پرونده ثبت جهاني كاخ گلستان را بررسي كند، پيگيريهاي ايسنا اما نشان داد اين كميته هرگز تشكيل نشده است.
اين عدم تشكيل كميته، در كنار بيتوجهي به دستور توقف، اين ذهنيت را تقويت ميكند كه يا موضوع با جديت دنبال نشده، يا لابيها و فشارهاي خارج از وزارتخانه چنان قدرتمند بودهاند كه توانستهاند در برابر اراده وزير بايستند و پروژه را جلو ببرند.
تهديدي براي ميراث جهاني از منظر قوانين يونسكو
كاخ گلستان، تنها اثر ثبت جهاني تهران، داراي ضوابط و حريمهايي است كه تغيير در آنها بدون هماهنگي با يونسكو ميتواند پيامدهاي سنگيني داشته باشد. قوانين يونسكو صريحاند: تغيير در حريم يك اثر ثبت جهاني بايد طبق استانداردها، مطالعات ميداني و هماهنگي رسمي انجام شود. هرگونه ساختوساز كه منظر تاريخي، بصري يا ساختار محيطي اثر را تغيير دهد، ميتواند باعث هشدار، تذكر يا حتي قرار گرفتن اثر در فهرست ميراث در خطر شود. پروژهاي كه اكنون در حريم كاخ گلستان در حال انجام است، نهتنها فاقد ارزيابيهاي لازم است، بلكه در تعارض كامل با اصول حفاظت از حريم تاريخي است. استمرار اين روند، ميتواند پرونده كاخ گلستان را وارد مرحلهاي پيچيده در يونسكو كند؛ مرحلهاي كه تجربههايي مشابه آن درباره برخي آثار كشورهاي ديگر، حتي به تعليق يا حذف عنوان ميراث جهاني منجر شده است.
بافت تاريخي عودلاجان زخمي كهنه كه بازتر ميشود
در غرب كاخ گلستان، بافت تاريخي عودلاجان قرار دارد؛ يكي از مهمترين نمونههاي يكپارچه معماري شهري دوره قاجار با ۱۴۹ هكتار وسعت. اين بافت در سال ۱۳۸۴ به عنوان ميراث ملي ثبت شد و حفاظت از آن، يكي از اصليترين مسووليتهاي وزارت ميراث فرهنگي است. ساختوساز در مجاورت اين بافت، آن هم بدون مطالعات اثرگذاري، نهتنها منظر تاريخي محله را مخدوش ميكند، بلكه تعادل بافت و استحكام بناهاي تاريخي را نيز زير سوال ميبرد. فعالان ميراث فرهنگي در روزهاي گذشته، كارزاري عمومي براي جلوگيري از اين ساختوساز راهاندازي كردهاند كه تاكنون بيش از ۴۲۰۰ امضا جمعآوري كرده است. اين ميزان واكنش عمومي نشان ميدهد كه موضوع تنها يك اختلاف اداري ميان يك وزارتخانه و شهرداري نيست؛ بلكه مسالهاي است كه نگراني گسترده اجتماعي درباره آينده تهران و ميراث تاريخي آن را بازتاب ميدهد.
فاصله ۲۵ متري با قنات ۷۰۰ ساله
نقطهاي كه ساختوساز در آن ادامه دارد، نهتنها در حريم كاخ جهاني گلستان است، بلكه در حريم قنات ۷۰۰ ساله مهرگرد نيز قرار دارد؛ قناتي كه كمتر از ۲۵ متر با محل پروژه فاصله دارد. براساس اسناد تاريخي، ميدانگاه شمسالعماره، مظهر اين قنات بوده و آب آن در دورههاي گذشته نقش مهمي در حيات شهري داشته است. اما اهميت موضوع فقط تاريخي نيست. مطالعات مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي و سازمان مديريت بحران تهران در سال ۱۴۰۳، اين محدوده را يكي از پهنههاي بسيار پرخطر از نظر فرونشست معرفي كردهاند. هرگونه حفاري، گودبرداري يا بارگذاري سازهاي در اين منطقه، ميتواند ريسك نشست زمين را افزايش داده و نهتنها بناهاي تاريخي، بلكه زيرساختهاي شهري را نيز تهديد كند.
نقض آشكار قوانين سودجويان پيروز يا ميراث فرهنگي؟
تأكيد وزير بر «الزامآور بودن اسناد بالادستي» و اين جمله كه «هيچكس حق تخطي از ضوابط عرصه و حريم را ندارد» شايد صريحترين بخش سخنان او بود. اما اتفاقي كه رخ داد، چيز ديگري را نشان ميدهد: ساختوساز برخلاف دستور وزير ادامه يافت. در چنين شرايطي، پرسش اصلي اين است: چرا نهادهاي نظارتي وارد عمل نشدهاند؟ چگونه يك پروژه تجاري ميتواند از تصميم يك وزارتخانه مهم عبور كند؟ پاسخ اين سوالات، نهتنها به روشن شدن سرنوشت كاخ گلستان كمك ميكند، بلكه تصويري شفاف از وضعيت واقعي مديريت ميراث فرهنگي در كشور ارايه خواهد داد. كاخ گلستان تنها يك بناي تاريخي نيست؛ حافظه زنده شهر تهران است. شهري كه با سرعت نگرانكنندهاي هويت تاريخي خود را از دست ميدهد، حفظ آخرين بازماندههاي آن اهميتي حياتي دارد. از سرگيري ساختوساز در حريم اين اثر، زنگ خطري است جدي؛ خطري كه نه بايد پنهان شود، نه كوچك شمرده شود. اگر امروز جلوي اين اقدام گرفته نشود، فردا نهتنها حريم كاخ گلستان تغيير خواهد كرد، بلكه راه براي پروژههاي مشابه ديگر نيز باز ميشود. تهران، شهري كه زير فشار بلندمرتبهسازيها و سودجوييهاي اقتصادي خم شده، نيازمند يك اراده جدي، مستقل و شفاف براي حفاظت از هويت تاريخي خود است.اين ماجرا بايد نقطه آغاز پاسخگويي، شفافيت و مسووليتپذيري باشد، نه نقطه پايان. در غير اين صورت، تنها چند سال ديگر، حسرت خواهيم خورد كه چگونه يك ميراث جهاني را با دستان خود از بين برديم.
