بورس به دنبال اطمينان
بازار سرمايه در ايران بيش از هر چيز به «اطمينان» نياز دارد؛ اطميناني كه ستون اصلي شكلگيري جريان نقدينگي و ساختار قيمتگذاري داراييهاست.

بازار سرمايه در ايران بيش از هر چيز به «اطمينان» نياز دارد؛ اطميناني كه ستون اصلي شكلگيري جريان نقدينگي و ساختار قيمتگذاري داراييهاست. اما هنگامي كه متغيرهاي سياسي وارد معادله ميشوند، اين ستون دچار لرزش ميشود و رفتاري متفاوت از الگوهاي اقتصادي متعارف شكل ميگيرد. ريسك سياسي، برخلاف شوكهاي اقتصادي، قابل پيشبيني با مدلهاي كلاسيك نيست و از مسير انتظارات، هيجانات و درك سرمايهگذاران از آينده عمل ميكند.
در سالهاي اخير، شدت و دامنه ريسكهاي سياسي در ايران بهگونهاي بوده كه نه تنها تصميمات بنگاهها، بلكه رفتار سهامداران حقيقي و حقوقي را به شكل مستقيم تحت تاثير قرار داده است. يكي از مهمترين كانالهاي اثرگذاري، كانال سياستگذاري اقتصادي است. هرگونه تغيير در جهتگيري دولت چه در حوزه ارزي، چه تجاري و چه مالياتي به سرعت وارد مدلهاي ذهني فعالان بازار ميشود و قبل از آنكه در متغيرهاي واقعي اقتصاد نمايان شود، در قيمت سهام منعكس ميشود. كانال مهم ديگر، پايدار روابط خارجي و امكانپذيري تجارت خارجي است. صنايع صادراتمحور بورس، مثل پتروشيميها، فولاديها و معدنيها، در برابر تحريم يا رفع محدوديتهاي خارجي حساسيت بالايي دارند. يك سيگنال مثبت در فضاي ديپلماسي ميتواند ارزش اين گروهها را جهش دهد؛ در مقابل، هر نشانهاي از تنش، كافي است تا موج خروج سرمايه كوتاهمدت آغاز شود حتي اگر بنياد شركتها تغييري نكرده باشد.
همچنين بايد به رفتار سرمايهگذاران ريسكگريز اشاره كرد. در دورههايي كه اخبار سياسي نااطميناني را افزايش ميدهد، سهامداران تمايل دارند نقد شوند يا به داراييهاي امنتر مانند طلا، ارز يا حتي سپردههاي بانكي مهاجرت كنند. اين مهاجرت سرمايه اغلب باعث ميشود بازار سرمايه از رشدهاي بالقوه عقب بماند و جذابيت آن براي وروديهاي جديد كاهش يابد. البته ريسك سياسي هميشه اثر منفي ندارد. در مقاطعي كه تصميمات كلان سياسي، مسير اقتصاد را شفافتر، قابل پيشبينيتر يا كمتر متعارض با منافع توليد قرار ميدهد، بازار سرمايه اولين بخشي است كه از اين تغييرات سود ميبرد. كاهش عدم قطعيت ميتواند هزينه سرمايه شركتها را كاهش دهد، برنامهريزي سرمايهگذاري را تسهيل كند و اعتماد عمومي را به سمت بازار سهام بازگرداند. در مجموع، ريسك سياسي متغيري است كه نميتوان آن را حذف كرد، اما ميتوان آن را مديريت و تحليل كرد. سرمايهگذاري موفق در چنين شرايطي نيازمند درك عميق از تحولات سياستي، تحليلمحور بودن و دوري از واكنشهاي هيجاني است؛ رويكردي كه امروز بيش از هر زمان ديگري اهميت دارد..
ازسوي ديگر درخصوص بازار سهام بايد گفت كه پس از افت بازار در تابستان و با توجه به ارزنده شدن قيمت سهام نسبت به بازارهاي موازي و رشد نرخ ارز كه به افزايش سودآوري شركتهاي صادراتمحور منجر ميشود، شرايط براي حركت تدريجي بورس به سمت رشد فراهم شده است. ارزش ذاتي سهام در مقايسه با ساير بازارها همچنان جذاب است و با ثبات نرخ ارز و تداوم رشد سودآوري بنگاههاي صادراتي، بازار سرمايه ميتواند در نيمه دوم سال مسير تعادلي و رو به رشدي را تجربه كند.
