چالشها و فرصتهاي صندوق طلا
فرزانه صالحي - كارشناس بازار سرمايه: ارزيابي چالشها و مزاياي صندوقهاي طلا به عنوان يكي از كلاسهاي دارايي محبوب در بازار سرمايه از چند نظر قابل بررسي است.
صداي بورس| فرزانه صالحي - كارشناس بازار سرمايه: ارزيابي چالشها و مزاياي صندوقهاي طلا به عنوان يكي از كلاسهاي دارايي محبوب در بازار سرمايه از چند نظر قابل بررسي است. در صورتي كه هدف سرمايهگذار صرفا سرمايهگذاري در بازار طلا باشد، صندوقهاي طلا بهترين و كارآمدترين ابزار موجود در بازار سرمايه هستند.ويژگيهايي همچون نقدشوندگي مناسب، امنيت بالا، كارمزد معاملاتي پايين و معافيت مالياتي موجب شده اين صندوقها با استقبال گستردهاي مواجه شوند و ارزش داراييهاي تحت مديريت آنها اكنون به بيش از ۳۱۶ همت رسيده است.با اين حال، توسعه اين صندوقها با چالشهايي همراه بوده است. از مهمترين موارد، عدم تطابق دامنه نوسان صندوقهاي طلا با دامنه نوسان گواهي سپرده طلا بود. اين موضوع تا پيش از سوم آبانماه سال جاري فاصله محسوسي ايجاد ميكرد و خود عاملي براي شكلگيري حباب قيمتي در صندوقها بود. خوشبختانه با افزايش دامنه نوسان گواهي سپرده از ۵ درصد به ۱۰ درصد، اين مشكل تا حد زيادي برطرف شده و هماهنگي بهتري ميان ابزارها به وجود آمده است. تغيير سازوكار افزايش سقف صندوقها و همچنين بازنگري در ساعت معاملات از ديگر اقداماتي است كه در صورت انجام، ميتواند به توسعه اين بازار كمك كند؛ البته پيش از آن بايد زيرساختهاي لازم فراهم و برخي مقررات بازبيني شود.هر زمان كه قيمت يك دارايي از ارزش ذاتي خود فاصله بگيرد، حباب مثبت يا منفي ايجاد ميشود. ارزش ذاتي صندوقهاي طلا در NAV قابل مشاهده است و سرمايهگذاران ميتوانند آن را رصد كنند. وجود بازارگردان نيز براي كنترل اختلاف قيمتها ضروري است، اما پيش از همسانسازي دامنه نوسان، ميزان حبابها بهويژه در دورههاي هيجاني بازار بيشتر بود. پس از اصلاحات اخير، ميزان حباب معمولا از حدود دو يا دو و نيم درصد فراتر نرفته است. اين حبابها ميتواند از جنس نوسانهاي بازار باشد يا به قوانين و مقررات ارتباط داشته باشد.صندوقهاي طلا داراي بازارگردان هستند و بازارگردانها زيرنظر بورس موظفند در محدوده قيمتي مشخص، حجم معيني از خريد و فروش را انجام دهند. با وجود آنكه اغلب بازارگردانها بيش از تعهدات خود در معاملات فعال هستند، بازهم شاهد شكلگيري حباب مثبت يا منفي در صندوقها هستيم. پيش از همسانسازي دامنه نوسان گواهي سپرده و صندوقها (پيش از آبانماه)، فاصله قيمت و NAV بسيار محسوس بود. پس از اين اصلاح، وضعيت بهطور قابلتوجهي بهبود يافته و حبابها معمولا از حدود ۲ تا ۲.۵ درصد فراتر نرفتهاند؛ آنهم عمدتادر مقاطعي كه بازار هيجاني بوده است. يكي ديگر از دلايل ايجاد حباب، تاخير در روند افزايش سقف واحدهاي سرمايهگذاري صندوقهاست. زمانيكه بازارگردان امكان صدور واحد جديد نداشته باشد، طبيعتا قيمت صندوقها با فشار تقاضا رشد ميكند و حباب مثبت شكل ميگيرد. عامل ديگري كه ميتواند موجب حباب قيمت در صندوقهاي طلا و ساير داراييها شود، انتظارات تورمي است. وقتي اين انتظارات بهطور ناگهاني تغيير ميكند، تقاضاي بزرگ و سريع وارد بازار ميشود. در چنين شرايطي بازارگردان ممكن است در كوتاهمدت امكان پاسخدهي كافي نداشته باشد و حتي نتواند پرتفوي صندوق را به سرعت با خريد طلا تقويت و واحد جديد صادر كند. در زمان افزايش تقاضا براي صندوقهاي طلا، مديران صندوقها ابزارهاي محدودي براي پوشش ريسك در اختيار دارند. اگرچه بازار آتي و آپشن گواهي سپرده شمش طلا و همچنين بازار آپشن سكه فعال است، اما عمق و حجم اين بازارها هنوز به اندازهاي نيست كه نيازهاي صندوقها را پاسخ دهد. در واقع زيرساخت مشتقه طلا كافي و متناسب با حجم تقاضا در اين بازار نيست.نهادهاي آربيتراژور ميتوانند در زمانيكه صندوقها از ارزش ذاتي فاصله ميگيرند و حباب شكل ميگيرد، وارد بازار شده و شرايط را به تعادل برسانند و با خريد و فروش يونيتها و دارايي پايه صندوق اين حباب را كاهش دهند و از بين ببرند. وجود اين نهادها بسيار مفيد است؛ اما شرط اصلي، فراهم بودن زيرساختهاي لازم، تدوين قوانين و مقررات شفاف و همچنين ايجاد سيستم نظارتي و مجوزهاي استاندارد است.اگر زيرساختهاي بازار مشتقه در بورس كالا طي سالهاي گذشته تقويت ميشد، حجم معاملات كنوني ميتوانست چندين برابر باشد. اين بازار ظرفيت بسيار بالايي دارد و بسياري از سرمايهگذاران تمايل جدي به ورود در آن دارند؛ اما بهدليل محدوديتهاي زيرساختي، از اين فرصت صرفنظر ميكنند. درحالحاضر ۲۷ صندوق طلا در بازار وجود دارد، اما تنها تعداد محدودي، حدود سه صندوق، داراي ابزارهاي آتي و آپشن هستند. هرچند حجم معاملات اين ابزارها در حال افزايش است، اما هنوز تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله زيادي باقي مانده است.در خصوص راهاندازي صندوقهاي اهرمي طلا نيز بايد گفت پيشنياز اصلي، بهبود زيرساختها و افزايش عمق بازار مشتقه طلاست. اگر مدير صندوق نتواند پوشش ريسك مناسبي در بازار مشتقه انجام دهد، توسعه اين صندوقها ممكن نخواهد بود. علاوهبر اين، بهدليل ساختار اقتصادي كشور و حساسيت بانك مركزي نسبت به ابزارهاي مبتني بر طلا، سياستگذاران و مديران بازار سرمايه معمولا محتاطانه عمل ميكنند. در مجموع، صندوق اهرمي طلا ميتواند ابزار بسيار جذابي باشد؛ بهويژه در شرايط كنوني اقتصاد كشور. اما تا فراهم شدن الزامات و رفع ملاحظات موجود، امكان راهاندازي آن محدود است.
