طغيان پنهان در بازار مازوت!
جهانِ انرژي هميشه به تكانههاي ژئوپوليتيك حساس بوده، اما آنچه ماههاي اخير در بازار سوختهاي سنگين رخ داده، شبيه موجي زيرسطحي است كه دير به چشم ميآيد اما وقتي بالا ميزند، نهفقط قيمت سوخت، بلكه مسير كشتيها، هزينه حملونقل و حتي امنيت انرژي كشورها را دگرگون ميكند. از درياي سرخ گرفته تا بنادر يونان و سنگاپور، «مازوت» كه سالها سايهنشين نفت خام و گازوئيل بود، حالا دوباره روي صحنه آمده است.
گلناز پرتوي مهر|
جهانِ انرژي هميشه به تكانههاي ژئوپوليتيك حساس بوده، اما آنچه ماههاي اخير در بازار سوختهاي سنگين رخ داده، شبيه موجي زيرسطحي است كه دير به چشم ميآيد اما وقتي بالا ميزند، نهفقط قيمت سوخت، بلكه مسير كشتيها، هزينه حملونقل و حتي امنيت انرژي كشورها را دگرگون ميكند. از درياي سرخ گرفته تا بنادر يونان و سنگاپور، «مازوت» كه سالها سايهنشين نفت خام و گازوئيل بود، حالا دوباره روي صحنه آمده است.
وقتي سازمانهاي بينالمللي انرژي چند سال پيش پيشبيني ميكردند كه مصرف fuel-oil روندي نزولي خواهد داشت، جهان هنوز تصور نميكرد حلقههاي زنجيره عرضه جهاني تا اين اندازه شكننده باشند. اما حملات پراكنده به كشتيها در درياي سرخ، انحراف مسيرها به دماغه اميد نيك، و افزايش فعاليت ناوگانهاي «سايه» كه براي حمل نفت تحريمي به كار ميروند، شرايط بازار را عملاً وارونه كرد. اگرچه مازوت سوختي آلاينده و قديمي تلقي ميشود، اما در شرايط بحران، ويژگيهايي دارد كه آن را جذاب ميكند: ارزانتر از گازوئيل است، در حجم بالا ذخيرهسازي سادهتري دارد، براي كشتيهاي بزرگ مقرونبهصرفهتر است.
به همين دليل در ماههاي اخير، تقاضاي غيرمنتظرهاي شكل گرفته كه روند سرمايهگذاري شركتهاي نفتي و پالايشگاهها را تحتتأثير قرار داده است.
نخستين حلقه اين تغيير، مسيرهاي دريايي بود. كشتيهايي كه پيش از اين از كانال سوئز عبور ميكردند، با افزايش خطرات امنيتي، راه طولانيتر را انتخاب كردند. اين تغيير يك اثر زنجيرهاي مهم دارد افزايش مصرف سوخت، تاخير در تحويل بار و كاهش عرضه جهاني برخي كالاها، تاخير در تحويل بار و كاهش عرضه جهاني برخي كالاها. يك شركت بزرگ حملونقل اروپايي اخيراً اعلام كرد كه مصرف سوخت ناوگانش طي سه ماه گذشته بيش از ۲۸ درصد افزايش يافته است؛ رقمي كه فقط با تغيير مسير قابل توضيح است. اين ناوگان در حال حاضر از سوختهاي ارزانقيمت بيشترين استفاده را دارند. هر بار كه در بازارهاي رسمي محدوديت ايجاد ميشود يا ريسك افزايش مييابد، اين ناوگان رشد ميكند. همين رشد، حجم تقاضا براي fuel-oil را در ماههاي اخير به شكل قابلتوجهي بالا برده است.
تعداد اين كشتيها در برخي مسيرها تا سه برابر افزايش يافته و اين يعني بازاري كه قرار بود كوچك شود، ناگهان جان تازه گرفته است.
پالايشگاهها در سالهاي گذشته تلاش كرده بودند با توسعه فناوريهاي «كراكينگ» و «هيدروكراكينگ» حجم fuel-oil در سبد توليدشان را كاهش دهند و به سمت فرآوردههاي سبكتر بروند. اما اكنون برخي از آنها در حال بازبيني برنامههاي توليد هستند.
منابع صنعتي خبر دادهاند كه چند پالايشگاه آسيايي بهطور موقت خروجي واحدهاي كراكينگ خود را كاهش دادهاند تا بتوانند مازوت بيشتري وارد بازار كنند. چون سود ناگهاني اين محصول، در برخي هفتهها از گازوئيل و بنزين هم بيشتر شده است. نهتنها هزينه حمل دريايي كانتينرها تا ۴۰ درصد بالاتر رفته، بلكه حمل مواد غذايي، نهادههاي كشاورزي و حتي مواد اولــيه توليدي هم پرهزينه شده است. اين افزايش براي كشورهاي واردكننده، بهخصوص اقتصادهاي نوظهور، يك فشار مضاعف است.
گرچه استفاده از مازوت افزايش يافته، اما قيمت اين بازگشت، تشديد آلودگي هوا و افزايش انتشار گوگرد است. مقررات IMO كه قرار بود مصرف مازوت پرگوگرد را كاهش دهد، در شرايط فعلي با چالش اجرا مواجه شده است. كشتيهايي كه نميتوانند سيستم اسكرابر نصب كنند، بهناچار مازوت ارزانتر مصرف ميكنند. اين موضوع پيامدهاي زير را دارد:
اگر سياستگذار ايراني نگاه بلندمدت داشته باشد، اين دوره ميتواند يك فرصت براي اصلاح ساختار پالايشگاهها باشد؛ بهشرط اينكه سود كوتاهمدت مازوت، جاي اصلاحات بلندمدت را نگيرد.
پيشبيني كارشناسان نشان ميدهد كه اگر بحران درياي سرخ ادامه پيدا كند، يا تنشهاي ژئوپوليتيك در آفريقا و شرق اروپا تشديد شود، بازار مازوت حداقل تا يك سال آينده پرفشار باقي ميماند. اما در سناريوي آرام شدن تنشها، اين بازار دوباره كوچك خواهد شد و مصرفكنندگان به سمت سوختهاي پاكتر برميگردند. و اين يعني بازار fuel-oil همچنان يك بازيگر برهمزننده در قيمتهاي جهاني باقي خواهد ماند. بازاري كه قرار نبود زنده بماند، دوباره جان گرفت» مازوت، اين سوخت قديمي و آلاينده، در شرايطي به مركز توجه برگشته كه جهان در تلاش است مصرف نفت را كاهش دهد. اما بحرانهاي ژئوپوليتيك نشان دادند كه اقتصاد جهاني هنوز بهشدت به انرژيهاي سنتي وابسته است. تا زماني كه جهان جايگزينهاي امن و ارزان در حملونقل دريايي پيدا نكند، يك بحران منطقهاي ميتواند كل سيستم انرژي را از نو تنظيم كند.
اگر اين سبك و ساختار موردت تأييد است، بگو تا گزارش شماره ۳ را هم با همين كيفيت شروع كنم. اما كارشناسان محيطزيست معتقدند اين اقدامات بيشتر «رسمي و نمايشي» است و تا زماني كه ساختار مديريت آب تغيير نكند، تأثير جدي نخواهد داشت.
هر سال با آغاز فصل گرم، سطح آب تالابها كاهش يافته و دماي خاك بالا ميرود. اين يعني فشار بر اكوسيستم همچنان ادامه دارد. با اين حال، همه اين راهكارها نياز به اراده سياسي و سرمايهگذاري بلندمدت دارند؛ چيزي كه معمولاً در دولتهاي نفتمحور كمتر ديده ميشود.
اگر يك تالاب خشك شود، خسارت ناشي از ريزگرد، مهاجرت، بيماري و نابودي تنوع زيستي، به مراتب بيشتر از درآمد كوتاهمدت نفت خواهد بود.
با روند افزايش دما در خاورميانه و كمبود آب، احتمال تشديد بحران بالا است. كارشناسان ميگويند اگر مديريت آب بهطور جدي اصلاح نشود، بسياري از تالابهاي منطقه در دهه آينده فقط به «نامي در نقشه» تبديل خواهند شد. در مقابل، اگر پروژههاي تزريق آب شور، كاهش فلرينگ و بهروزرساني خطوط لوله اجرا شود، ميتوان به حفظ بخشي از اين اكوسيستمهاي ارزشمند اميدوار بود. اما زمان به سرعت ميگذرد و تالابها نميتوانند منتظر تصميمهاي طولاني بمانند.
نبرد ميان نفت و آب، داستاني آشنا در خاورميانه است؛ منطقهاي كه هم پر از منابع طبيعي است و هم گرفتار كمبود آب. تالابها امروز ميان دو فشار قرار دارند: كاهش بارشها و افزايش فعاليتهاي نفتي.
اگر روند فعلي ادامه يابد، اين اكوسيستمهاي باستاني ممكن است قرباني شوند؛ قرباني صنعتي كه جهان هنوز نميتواند بدون آن زندگي كند.
اما انتخاب ميان نفت و تالاب، انتخاب ميان «درآمد امروز» و «حيات فردا» است و تاريخ نشان داده هرگاه طبيعت شكست بخورد، انسان هم دير يا زود باخت خود را خواهد ديد.
