وقتي ستون‌هاي نظم جهاني ترك مي‌خورند!

۱۴۰۴/۰۸/۲۵ - ۱۱:۳۲:۲۵
کد خبر: ۳۶۶۰۳۲

گزارش تازه اكونوميست نشان مي‌دهد جهان در سال ۲۰۲۶ وارد دوره‌اي مي‌شود كه در آن ركورد بدهي‌ها، رقابت قدرت‌ها، جهش هوش مصنوعي و كندي گذار انرژي، نظم بين‌الملل را دگرگون مي‌كنند.

گزارش تازه اكونوميست نشان مي‌دهد جهان در سال ۲۰۲۶ وارد دوره‌اي مي‌شود كه در آن ركورد بدهي‌ها، رقابت قدرت‌ها، جهش هوش مصنوعي و كندي گذار انرژي، نظم بين‌الملل را دگرگون مي‌كنند. كارشناسان معتقدند سال پيش‌رو بيش از آنكه زمان بحران‌هاي جديد باشد، لحظه آشكارشدن بحران‌هاي پنهان دو دهه اخير است. نشريه اكونوميست در تحليل جامع «جهان ۲۰۲۶» هشدار مي‌دهد كه ساختارهاي سياسي و اقتصادي جهان وارد مرحله‌اي تازه شده‌اند؛ مرحله‌اي كه در آن چندقطبي ‌شدن، بي‌ثباتي مالي و حركت شتابان فناوري‌هاي هوش مصنوعي، آينده جهان را از بنيان تغيير مي‌دهد. در اين ميان، بدهي دولت‌ها به بالاترين سطح چند دهه اخير رسيده و به گفته اكونوميست «قدرت سياستگذاري» بسياري از كشورها را تضعيف كرده است. همزمان رقابت ژئوپوليتيك ميان امريكا و چين شكل تازه‌اي به خود گرفته و زنجيره‌هاي تأمين جهاني در حال جابه‌جايي و بازتعريف نقش‌ها هستند. در حوزه فناوري، هوش مصنوعي فرصت جهش و تهديد نابرابري را همزمان به همراه دارد و در محيط زيست نيز، سرعت گذار به انرژي پاك همچنان بسيار كمتر از نياز جهان براي مهار گرمايش زمين است. كارشناسان معتقدند سال ۲۰۲۶ سالي خواهد بود كه «جهان قديم» ديگر تاب حفظ خود را ندارد، اما «جهان جديد» نيز هنوز شكل نگرفته است. در اين بخش، روندهاي جهاني شناسايي‌شده توسط اكونوميست را در قالب پيامدها و فرصت‌ها / تهديدهاي مستقيم براي ايران بررسي مي‌كنیم.

الف) بحران بدهي جهاني فشار تورمي وارداتي و محدوديت منابع ارزي

افزايش نرخ بهره جهاني مي‌تواند هزينه تجارت خارجي براي ايران را بالا ببرد.

نوسانات بازار بدهي جهاني احتمال ركود در كشورهاي اصلي خريدار انرژي (مثل چين) را افزايش مي‌دهد؛ اين موضوع مي‌تواند تقاضاي انرژي و قيمت نفت را تحت فشار قرار بدهد. كشورهايي كه با كمبود منابع مواجه شوند، واردات خود را كاهش مي‌دهند و اين يعني كاهش فرصت صادرات غيرنفتي ايران. ايران ناچار مي‌شود سياست مالي انقباضي‌تر و مديريت تهاجمي‌تر منابع ارزي در پيش بگيرد.

ب) انقلاب هوش مصنوعي شكاف تكنولوژيك ايران عميق‌تر مي‌شود

AI  موتور رشد اقتصادهاست اما نيازمند زيرساخت، داده و سرمايه است. كشورهاي منطقه مانند امارات، عربستان و تركيه با سرمايه‌گذاري‌هاي سنگين در AI در حال ساخت «قطب‌هاي فناوري» هستند. فاصله ايران با اين كشورها در سال ۲۰۲۶ به ‌طور ساختاري بيشتر مي‌شود. ايران به دليل محدوديت‌هاي ارتباطي و تحريم، به بخش‌هايي از اين انقلاب تكنولوژيك دسترسي محدود خواهد داشت.

شكاف بهره‌وري ميان ايران و رقبا افزايش مي‌يابد و بخش بزرگي از مشاغل سنتي در ايران بدون آنكه فرصت گذار داشته باشند، در معرض نابودي قرار مي‌گيرند. تاخير تكنولوژيك مساوي است با كاهش رقابت‌پذيري منطقه‌اي ايران.

پ) تشديد رقابت امريكا و چين فضاي مانور ايران كمتر مي‌شود

نظم بين‌الملل از شرايط «چهارچوب‌مند» به سمت «ائتلاف‌هاي موقتي» حركت مي‌كند. رقابت امريكا و چين باعث مي‌شود چين محتاط‌تر شود؛ اين يعني كاهش سرعت سرمايه‌گذاري مستقيم در پروژه‌هاي ايران.

پيچيده‌تر شدن همكاري‌هاي بانكي.

كشورهاي منطقه (عربستان، امارات، اسراييل) نقش فعال‌تري در نظم نوظهور پيدا مي‌كنند و ميزان هماهنگي منطقه‌اي عليه منافع ايران افزايش مي‌يابد. ايران بايد سياست خارجي تطبيقي‌تر و توافق‌هاي چندجانبه متنوع‌تري تعريف كند. ادامه تك‌محور بودن (تكيه به چين) ريسك‌زا خواهد بود.

ت) تغييرات اقليمي و گذار انرژي 

فرصت نفتي كوتاه‌مدت، تهديد بلندمدت

كاهش عرضه انرژي روسيه و محدوديت‌هاي اروپا مي‌تواند قيمت نفت را تا ۲۰۲۶ نسبتا بالا نگه دارد؛ ايران در صورت افزايش توليد مي‌تواند بهره ببرد. معادله انرژي جهان تا ۲۰۳۰ تغيير جدي مي‌كند.  انرژي خورشيدي ارزان‌تر از نفت در بسياري مناطق مي‌شود. كشورهاي خليج‌فارس (عربستان و امارات) شركت‌هاي بزرگ انرژي پاك مي‌سازند. ايران بدون برنامه منسجم در حوزه انرژي تجديدپذير باقي مانده و ممكن است از چرخه بازارهاي آينده بيرون بماند. در غياب اصلاحات انرژي، قدرت چانه‌زني ايران در دهه آينده كاهش مي‌يابد.

ث) بازچيني زنجيره تأمين جهاني؛ فرصت صنعتي براي ايران، در صورت اصلاح.

كشورها براي كاهش ريسك به دنبال توليد نزديك‌تر (Nearshoring) هستند. ايران از لحاظ جغرافيايي موقعيتي فوق‌العاده دارد، اما  هزينه توليد جهاني بالاتر خواهد رفت؛  جهاني‌سازي سرعت خود را از دست مي‌دهد؛  فرصت براي كشورهايي كه نقش جايگزين چين را بپذيرند (ويتنام، مكزيك، هند) افزايش مي‌يابد.

سلامت و فناوري؛ تحول سريع، نابرابري سريع‌تر.

پيشرفت‌هاي سلامت - از ژن ‌درماني تا داروهاي كاهش وزن - در نگاه اول نشانه پيشرفتند. 

اما اكونوميست هشدار مي‌دهد كه فناوري سلامت در حال تبديل‌شدن به عامل جديدي براي شكاف اجتماعي است.

كساني كه توان مالي داشته باشند، به زندگي سالم‌تر و طولاني‌تر مي‌رسند؛  ديگران در همان نقطه‌اي مي‌مانند كه قبلا بوده‌اند. سال ۲۰۲۶ بيش از آنكه سال وقوع بحران‌ها باشد، سال آشكار شدن ساختارهايي است كه طي دو دهه گذشته در حال شكل‌گيري بوده‌اند: 

بحران بدهي نشان مي‌دهد مدل قديمي دولت‌ها به پايان رسيده؛  هوش مصنوعي قواعد اقتصاد را بازنويسي مي‌كند؛  رقابت قدرت‌ها نظم بين‌الملل را از هم مي‌گسلد؛  انرژي و اقليم نشان مي‌دهند كه زمان جهان از اهدافش عقب مانده و زنجيره‌هاي تأمين بيانگر آن است كه اعتماد جهاني فرو ريخته.

۲۰۲۶ ممكن است سال تصميم‌هاي بزرگ نباشد، اما قطعاً سالي است كه در آن دنياي قديم ديگر قابل حفظ نخواهد بود و دنياي جديد هنوز چهره كامل خود را نشان نداده است.

اين روند مي‌تواند فرصت بي‌سابقه‌اي براي تبديل ايران به حلقه توليد منطقه ايجاد كند. اما تحقق آن وابسته به ثبات ارزي، اتصال بانكي، شفافيت تجاري و روابط باثبات با همسايگان است. بدون حل اينها، ايران از «فرصت بازتوزيع زنجيره‌هاي تأمين» عقب خواهد ماند و كشورهاي مانند تركيه، عمان، عربستان و امارات سهم ايران را جذب مي‌كنند. جهان ۲۰۲۶ مساوي است بارقابت تكنولوژيك شديد، بي‌ثباتي ژئوپوليتيك، شل‌ شدن اتحادها، بازتعريف نقش كشورها در زنجيره توليد اگر ايران راهبرد دقيق نداشته باشد، اين روندها مي‌توانند منجر به: افزايش شكاف توسعه با همسايگان، كاهش قدرت منطقه‌اي، تضعيف توان اقتصادي، و از دست‌رفتن فرصت انرژي آينده شوند.

اما با اصلاحات هدفمند، مي‌تواند: از جابه‌جايي زنجيره‌هاي تأمين سود ببرد و فاصله تكنولوژيك را كاهش دهد، و موقعيت ژئوپوليتيك خود را تثبيت كند. نشريه اكونوميست در «جهان ۲۰۲۶» تصويري ارائه مي‌دهد كه بيش از آنكه پيش‌بيني باشد، هشدار است. طبق اين تصوير، سال ۲۰۲۶ نقطه‌گذار ميان دو دوره است: 

دوره‌اي كه جهاني‌سازي بي‌مرز دهه‌هاي گذشته رو به پايان مي‌رود، و دوره‌اي تازه كه در آن دولت‌ها، شركت‌ها و فناوري‌ها جايگاه تازه‌اي براي خود بازمي‌جويند. اين گزارش در ظاهر از ۱۰ روند سخن مي‌گويد، اما در عمق، سه نيروي اصلي اين تحولات را هدايت مي‌كنند: بحران بدهي، رقابت قدرت‌ها، و انقلاب هوش مصنوعي.

در ادامه، نگاهي لايه‌مند به اين نيروها و پيامدهاي آنها مي‌اندازيم.

۱. بحران بدهي؛ موتور پنهان بي‌ثباتي‌هاي جهاني

در سطح ظاهري، بحران بدهي يك موضوع مالي است؛ اما تحليل اكونوميست نشان مي‌دهد كه اين بحران در حال تبديل شدن به مساله‌اي سياسي و امنيتي است.

دولت‌هاي ثروتمند پس از سال‌ها سياست‌هاي انبساطي، اكنون در وضعيتي گرفتارند كه نرخ بهره بالا بدهي آنها را غيرقابل‌تحمل مي‌كند.

چرا اين موضوع مهم است؟ بدهي ‌بالا دست دولت‌ها را براي سياستگذاري مي‌بندد؛ هر شوك كوچك از ركود گرفته تا تنش ژئوپوليتيك مي‌تواند بازارهاي بدهي را بي‌ثبات كند. 

و در نهايت، ناتواني دولت‌ها در مديريت بحران‌هاي داخلي، قدرت بازيگران رقيب در سطح جهاني را افزايش مي‌دهد.

بحران بدهي در سال ۲۰۲۶ نه فقط يك بحران اقتصادي، بلكه بحران ظرفيت حكمراني خواهد بود.

۲. هوش مصنوعي؛ شتاب‌دهنده‌اي كه شكاف مي‌سازد.

اكونوميست هوش مصنوعي را مهم‌ترين عامل جهش اقتصادي مي‌داند، اما تحليل عميق‌تر نشان مي‌دهد كه AI بيشتر از آنكه شكوفايي يكنواخت ايجاد كند، شكاف‌هاي جديدي خواهد ساخت 

   شكاف‌ها چگونه شكل مي‌گيرند؟

كشورهايي كه به سرعت AI را جذب كنند (مثل امريكا و برخي اقتصادهاي آسيايي) جهش توليدي خواهند داشت؛ بقيه عقب مي‌افتند.

ميان شركت‌ها:  شركت‌هاي سرمايه‌محور برنده مي‌شوند؛ كسب‌وكارهاي كوچك با ريسك حذف روبرو هستند.

ميان طبقات اجتماعي:  مشاغل بروكراتيك و تحليلي بيش از گذشته در معرض اتوماسيون قرار مي‌گيرند.

   پيامد ژئوپوليتيك آن چيست؟

AI  به سرعت در حال تبديل شدن به بستر اصلي رقابت قدرت‌ها است و كشوري كه در AI برنده شود، در اقتصاد، نظامي‌گري و برتري سياسي نيز دست بالا را خواهد داشت.

۳. ژئوپوليتيك؛ فروپاشي نظم قديم، شكل‌گيري نظم جديد.

اكونوميست مي‌گويد جهان در ۲۰۲۶ بيش از هر زمان ديگر به سمت چندقطبي‌شدن مي‌رود؛ اما تحليل دقيق‌تر نشان مي‌دهد اين چندقطبي‌شدن نه به معناي تقسيم پايدار قدرت، بلكه به معناي پراكندگي قدرت است. امريكا، چين و روسيه همچنان قطبند، اما هر سه با چالش‌هاي داخلي مواجه‌اند. قدرت‌هاي منطقه‌اي (تركيه، عربستان، هند، برزيل) در حال افزايش نقشند، اما بلوغ نهادي لازم براي ثبات جهاني را ندارند. جنگ‌ها و مناقشات نيابتي فضاي بين جنگ / صلح را محو كرده‌اند. جهان ۲۰۲۶ وارد دوره‌اي مي‌شود كه در آن «اتحادهاي موقت» جايگزين پيمان‌هاي پايدار مي‌شوند؛ اين يعني بي‌ثباتي، نه الزاما جنگ، حالت عادي خواهد بود.

۴. تغييرات اقليمي و انرژي؛ سرعت تحول كافي نيست.

اگر چه گذار به انرژي پاك ادامه دارد، اما اكونوميست اشاره مي‌كند كه سرعت اين گذار با نيازهاي واقعي جهان هماهنگ نيست . رقابت سياسي ميان قدرت‌ها، همكاري بين‌المللي در حوزه اقليم را تضعيف كرده؛ فشار بدهي مانع سرمايه‌گذاري در انرژي پاك مي‌شود. 

گذار به انرژي سبز عمدتا در كشورهاي در حال توسعه رخ مي‌دهد، اما سرمايه و فناوري در كشورهاي توسعه‌يافته متمركز است. اين تضاد، دوپاره‌ شدن اقليمي جهان را محتمل‌تر مي‌كند.

۵. بازچيني زنجيره تأمين؛ اقتصاد جهاني وارد عصر احتياط مي‌شود.

شركت‌ها در ۲۰۲۶ بيش از هر زمان ديگري به دنبال كاهش ريسكند. بازچيني زنجيره‌هاي تأمين يك روند «واكنشي» نيست؛ بلكه نشانه ترسي ساختاري از بي‌ثباتي‌هاي آينده است.

در نتيجه هزينه توليد جهاني بالاتر خواهد رفت؛ جهاني‌سازي سرعت خود را از دست مي‌دهد؛ فرصت براي كشورهايي كه نقش جايگزين چين را بپذيرند (ويتنام، مكزيك، هند) افزايش مي‌يابد.

۶. سلامت و فناوري؛ تحول سريع، نابرابري سريع‌تر.

پيشرفت‌هاي سلامت از ژن‌درماني تا داروهاي كاهش وزن در نگاه اول نشانه پيشرفتند، اما اكونوميست هشدار مي‌دهد كه فناوري سلامت در حال تبديل ‌شدن به عامل جديدي براي شكاف اجتماعي است. كساني كه توان مالي داشته باشند، به زندگي سالم‌تر و طولاني‌تر مي‌رسند؛ ديگران در همان نقطه‌اي مي‌مانند كه قبلا بوده‌اند.سال ۲۰۲۶ بيش از آنكه سال وقوع بحران‌ها باشد، سال آشكار شدن ساختارهايي است كه طي دو دهه گذشته در حال شكل‌گيري بوده‌اند. بحران بدهي نشان مي‌دهد مدل قديمي دولت‌ها به پايان رسيده؛ هوش مصنوعي قواعد اقتصاد را بازنويسي مي‌كند؛ رقابت قدرت‌ها نظم بين‌الملل را از هم مي‌گسلد؛ انرژي و اقليم نشان مي‌دهند كه زمان جهان از اهدافش عقب مانده؛ و زنجيره‌هاي تأمين بيانگر آن است كه اعتماد جهاني فرو ريخته. ۲۰۲۶ ممكن است سال تصميم‌هاي بزرگ نباشد، اما قطعا سالي است كه در آن دنياي قديم ديگر قابل حفظ نخواهد بود و دنياي جديد هنوز چهره كامل خود را نشان نداده است.