افزايش قيمت خدمات دهان و دندان و تاثيري كه بر سلامت كارگران و بازنشستگان مي‌گذارد

فروريختن لبخند؛ حداقل سلامت حق هر انسان است

۱۴۰۴/۰۸/۲۴ - ۰۳:۳۰:۰۲
کد خبر: ۳۶۵۸۰۲

 گراني افسارگسيخته خدمات دندان‌پزشكي، سلامت دهان و دندان را براي بخش بزرگي از طبقه كارگر به رويايي دور از دسترس تبديل كرده است.

خدمات دندانپزشكي؛ موضوع اقتصادي يا مساله بهداشت عمومي

گلي ماندگار|

 گراني افسارگسيخته خدمات دندان‌پزشكي، سلامت دهان و دندان را براي بخش بزرگي از طبقه كارگر به رويايي دور از دسترس تبديل كرده است. در شرايطي كه ترميم يا عصب‌كشي يك دندان با چند ماه حقوق برابري مي‌كند، بسياري از كارگران و بازنشستگان ناچارند درمان را نيمه‌كاره رها كنند، به مسكن پناه ببرند يا دندان‌هاي‌شان را يكي‌يكي از دست بدهند. اين بحران خاموش، تنها به درد و مشكلات گوارشي محدود نمي‌شود؛ بلكه چهره، اعتمادبه‌نفس و كيفيت زندگي انسان‌هايي را نشانه گرفته كه توان تأمين كمترين هزينه‌هاي درمان را ندارند. افزايش بي‌وقفه قيمت خدمات دندان‌پزشكي در سال‌هاي اخير، براي بسياري از خانواده‌هاي كارگري و بازنشسته نه فقط يك دغدغه مالي، بلكه به بحران سلامت تبديل شده است؛ بحراني آرام، خاموش و پنهان كه در روايت افرادي كه هر روز با درد دندان به كار مي‌روند يا با مسكن شب را به صبح مي‌رسانند، ابعاد تلخ‌تري پيدا مي‌كند. آنچه در اين روايت‌ها تكرار مي‌شود، احساس عقب‌افتادگي از يك حق اوليه است؛ حقي كه زماني بديهي به نظر مي‌رسيد اما امروز به خدماتي لوكس با قيمت‌هايي نجومي تبديل شده است. 

   كمترين هزينه  هم براي قشر كارگر و بازنشسته زياد است

حاج رضا، كارگر ۵۸ ساله يك واحد صنعتي به «تعادل» مي‌گويد: دو سال پيش دندان درد بدي داشتم وقتي به كلينيك   دندانپزشكي مراجعه كردم دكتر گفت كه دندانت بايد عصب‌كشي و دوباره پر شود، هزينه را كه پرسيدم بي‌هيچ حرفي از آنجا بيرون آمدم بايد 5 ميليون تومان بابت اين كار پرداخت مي‌كردم و براي من كه حقوقم به زحمت به 12 ميليون مي‌رسيد اين هزينه زيادي بود.  او مي‌افزايد: از آن روز تا به حال فقط از قرص‌هاي مسكن استفاده مي‌كنم. چند دندان ديگرم هم خراب شده و گاهي وقت‌ها درد  امانم را مي‌برد اما چاره‌اي  جز تحمل ندارم.

   10 ميليون تومان و آرزوي لبخندي  كه بر دل مانده است

خانم فروغي، بازنشسته آموزش و پرورش است. او نيز سه سال پيش بر اثر افتادن از پله‌ها سه تا از دندان‌هاي جلويش آسيب ديده نيازمند ترميم است اما قيمت‌هايي كه به او اعلام كرده‌اند نه تنها خارج از توان پرداخت اوست كه حتي نمي‌تواند پرداخت اين مبالغ را تصور كند. او نيز به «تعادل» مي‌گويد: سه سال پيش دكتر به من گفت هزينه سه دندان شما 30 ميليون مي‌شود اما من با 25 ميليون اين كار را برايتان انجام مي‌دهم. فروغي مي‌افزايد: من آن موقع هم توان پرداخت 25 ميليون تومان را نداشتم چرا كه دريافتي حقوق بازنشستگي‌ام به سختي به 15 ميليون مي‌رسيد امروز اما هزينه همان روكش‌ها به هر دندان بيش از 17 ميليون رسيده و اين يعني من تا پايان عمر بايد حسرت يك لبخند ساده بر دلم بماند. من كه 30 سال از عمرم را وقف آموزش بچه‌هاي اين سرزمين كردم. 

   بيمه‌هاي تكميلي هم به درد  بازنشستگان نمي‌خورد

حسين آقا، يكي ديگر از بازنشستگاني است كه سال‌هاست براي تسكين درد دندانش به قرص و قطره‌هاي گياهي روي آورده و به قول خودش از خير درست كردن دندان‌هايش گذشته است. او نيز در اين باره مي‌گويد: بيشتر از 8 دندانم ابتدا خراب شد و بعد سياه شد و بعد هم تكه تكه از دهانم بيرون آمد. من سال‌هاست غذايم را با لثه مي‌جوم و هر وقت هم باقي مانده ريشه دندان‌هايم درد بگيرد از قرص و قطره گياهي براي تسكين درد استفاده مي‌كنم. البته به مدد همين دندان نداشتن مشكلات گوارشي هم پيدا كرده‌ام كه اصلا مهم نيست.  حسين آقا در پاسخ به اين سوال كه آيا بيمه تكميلي بازنشستگان هزينه درمان دندان را پرداخت نمي‌كند، اظهار مي‌دارد: نهايت هزينه‌اي كه آنها به بازنشسته براي ترميم دندان‌هاي‌شان مي‌دهند سالانه مبلغي بين 2 تا 3 ميليون تومان است الان حتي هزينه كشيدن دندان هم بيشتر از اين مبالغ است.  او در پايان تاكيد مي‌كند: بيمه تكميلي براي ما فقط يك ويترين است كه امكان دسترسي به آن را نداريم. از ما براي تامين هزينه‌هاي درماني پول مي‌گيرند اما خدمات دهي به قدري ضعيف  و بد است كه بيشتر به يك بيمه تحميلي شبيه است تا  تكميلي. 

   خدمات دندان‌پزشكي  موضوع اقتصادي يا مساله بهداشت عمومي

دكتر پوريا نجفي، متخصص گوارش درباره تاثيراتي كه بي‌توجهي به سلامت دندان مي‌تواند بر بهداشت عمومي افراد داشته باشد به «تعادل» مي‌گويد: افزايش قيمت خدمات دندان‌پزشكي نه فقط يك موضوع اقتصادي، بلكه يك مساله بهداشت عمومي است. وقتي فرد دندان‌هايش را از دست مي‌دهد يا به دليل درد و پوسيدگي نمي‌تواند درست بجود، عملا روند هضم غذا از همان ابتدا مختل مي‌شود.  او مي‌افزايد: دستگاه گوارش انتظار دارد غذا به اندازه كافي خرد شده و آماده باشد، اما وقتي عمل جويدن درست انجام نمي‌شود، معده و روده مجبور مي‌شوند سخت‌تر كار كنند. اين مساله به مرور مي‌تواند باعث رفلاكس، زخم معده، سوءهاضمه مزمن و حتي مشكلات جذب شود.

   كشيدن دندان به جاي ترميم  و آغاز زنجيره‌اي از آسيب ها

اين متخصص گوارش در ادامه تاكيد مي‌كند: بسياري از افرادي كه دندان‌هايشان را از دست مي‌دهند، به دليل سختي در خوردن غذاهاي سفت، به سمت غذاهاي نرم و اغلب كم‌ارزش تغذيه‌اي سوق پيدا مي‌كنند. آنها به مرور دچار كمبود ويتامين، كم‌خوني يا ضعف سيستم ايمني مي‌شوند. اينها مشكلات كوچكي نيست. يك تصميم ساده براي كشيدن دندان به جاي ترميم، مي‌تواند زنجيره‌اي از آسيب‌ها را آغاز كند. دكتر نجفي همچنين به عفونت‌هاي درمان‌نشده دندان اشاره مي‌كند و مي‌گويد: يكي از خطرناك‌ترين مسائل، رها شدن دندان‌هاي عفوني است. عفونت مي‌تواند از ريشه دندان به سينوس‌ها، چشم، گردن و حتي خون سرايت كند. چنين مواردي مي‌تواند تهديدكننده زندگي باشد، اما در بسياري از خانواده‌ها به دليل نداشتن هزينه، درمان عفونت دندان عقب انداخته مي‌شود. همين بي‌توجهي مي‌تواند به مشكلات بزرگ و خطرات جسمي منجر شود. 

   دندان سالم بخشي از هويت ظاهري  و اجتماعي انسان است

علاوه بر جنبه جسماني، مشكلات دندان‌پزشكي حل‌نشده تأثيرات رواني پررنگي نيز دارد. مائده غلامي، روان‌شناس رابطه مستقيم ميان سلامت دهان و دندان و اعتمادبه‌نفس بسيار قوي مي‌داند و در اين باره به «تعادل» مي‌گويد: دندان سالم بخشي از هويت ظاهري و اجتماعي انسان است. فردي كه دندان‌هاي پوسيده، شكسته يا كشيده‌شده دارد، اغلب از لبخند زدن، صحبت كردن يا حضور در جمع خجالت مي‌كشد. اين وضعيت احساس شرم شديد و حتي افسردگي ايجاد مي‌كند. او مي‌افزايد: بسياري از بيماراني كه دندان‌هاي خود را از دست داده‌اند، دچار اضطراب اجتماعي شده و روابط‌شان با جامعه افراد به مرور محدود مي‌شود. اين افراد احساس پيري، عقب‌ماندگي از جامعه و همچنين طردشدگي دارند. اين موضوع در كارگران و بازنشستگان كه در معرض فشار اقتصادي نيز هستند، اثرات رواني شديدتري دارد. اين روان‌پزشك همچنين به تأثيرات طولاني‌مدت بي‌توجهي به سلامت دندان اشاره مي‌كند و اظهار مي‌دارد: وقتي فرد براي مدت طولاني با درد، ناتواني در جويدن و خجالت از ظاهر خود زندگي مي‌كند، احساس بي‌ارزشي در او تقويت مي‌شود. حس مي‌كند توان كنترل بدن و سلامت خود را ندارد. اين نوع احساس ناتواني مزمن مي‌تواند به افسردگي اساسي، اختلالات خواب، عصبانيت‌هاي ناگهاني و حتي انزواي اجتماعي منجر شود. مائده غلامي در ادامه اظهار مي‌دارد: وقتي با افرادي كه از نظر سلامت دندان دچار مشكل هستند و به خصوص بخش خرابي دندان‌ها در معرض ديد ديگر افراد جامعه است مواجه مي‌شويم مي‌بينيم كه اغلب سعي دارند با دست عيب خود را مخفي نگه دارند. همين تلاش كه با احساس شرم در برابر ديگران شروع مي‌شود در نهايت به خستگي روحي و رواني اين افراد مي‌انجامد و باعث مي‌شود آنها خود را  از جامعه كنار بكشند. 

   راه‌حل اضطراري به جاي درمان

او خاطرنشان مي‌كند: آنچه بايد دراين زمينه مورد توجه قرار بگيرد اين است كه مردم به‌جاي درمان، به سمت راه‌حل‌هاي اضطراري و دائما موقتي سوق داده مي‌شوند. مصرف مداوم مسكن، بي‌توجهي به عفونت‌ها و در نهايت كشيدن دندان. اين انتخاب‌ها از سر آگاهي نيست، از سر اجبار است؛ اجباري اقتصادي كه به تدريج سلامت جسمي و رواني را تهديد مي‌كند. دندان براي يك انسان فقط يك عضو فيزيكي نيست. بخشي از اعتمادبه‌نفس، كيفيت زندگي و توانايي ارتباط اجتماعي است. وقتي فرد آن را از دست مي‌دهد، بخشي از هويت خود را نيز از دست مي‌دهد. اين روان‌شناس تاكيد مي‌كند: بررسي‌ها نشان مي‌دهد براي بسياري از خانواده‌هاي كارگري، دندان‌پزشكي به كالايي لوكس تبديل شده؛ چيزي شبيه عمل زيبايي، نه يك نياز ضروري. اين تغيير نگاه نه از روي انتخاب، بلكه از روي ناچاري شكل گرفته است. وقتي هزينه‌هاي درماني با چند ماه حقوق برابري مي‌كند و بيمه‌ها عملا حمايت نمي‌كنند، طبيعي است كه دندان‌پزشكي از اولويت خارج شود.  غلامي در پايان هشدار مي‌دهد: اما در كنار اين روند، آسيب‌هاي پنهاني در جريان است كه هزينه‌هاي اجتماعي و درماني آن در سال‌هاي آينده نمايان خواهد شد. كارگران و بازنشستگان، مهم‌ترين بخش نيروي انساني جامعه، در خطر از دست دادن كيفيت زندگي خود هستند، و اين خطر هر روز بيشتر و عميق‌تر مي‌شود.

   يك دندان پوسيده  آغاز زنجيره‌اي از آسيب‌هاست

اما در نهايت آنچه بيش از همه توجه را جلب مي‌كند، اين است كه سلامت دهان و دندان، برخلاف تصور عمومي، موضوعي حاشيه‌اي نيست. درمان نشدن يك دندان پوسيده تنها يك درد كوچك نيست؛ آغاز زنجيره‌اي از آسيب‌هاست. از مشكلات گوارشي تا كمبودهاي تغذيه‌اي، از كاهش اعتمادبه‌نفس تا افسردگي و انزواي اجتماعي. اين زنجيره امروز در زندگي بسياري از كارگران و بازنشستگان جريان دارد؛ كساني كه به دليل نابرابري اقتصادي، از ابتدايي‌ترين حق درمان محروم شده‌اند و ناچارند درد را با سكوت، مسكن يا كشيدن دندان تحمل كنند. اين سكوت اما در عمق خود فريادي دارد؛ فريادي براي ديده شدن، براي شنيده شدن و براي داشتن حداقلي از سلامت كه حق هر انسان است.