از سفره خالي تا ناهنجاري‌هاي اجتماعي فقر چگونه جامعه را مي‌بلعد؟

بررسي دلايل افزايش خط فقر در 10 سال

۱۴۰۴/۰۸/۲۲ - ۰۲:۱۲:۲۵
کد خبر: ۳۶۵۶۴۵
بررسي دلايل  افزايش خط فقر در 10 سال

 آمارهاي رسمي نشان مي‌دهد خط فقر در ايران طي يك دهه بيش از ۱۲۰۰درصد رشد كرده است؛ به‌گونه‌اي كه درآمد يك كارگر ايراني كه در سال ۱۳۹۴ معادل ۵۰۰ دلار بود، در سال ۱۴۰۴ به كمتر از ۱۵۷ دلار سقوط كرده و جمعيت زير خط فقر به بيش از ۲۵ ميليون نفر رسيده است.

طبقه متوسط ايران در حال ناپديد شدن است

گلي ماندگار|

 آمارهاي رسمي نشان مي‌دهد خط فقر در ايران طي يك دهه بيش از ۱۲۰۰درصد رشد كرده است؛ به‌گونه‌اي كه درآمد يك كارگر ايراني كه در سال ۱۳۹۴ معادل ۵۰۰ دلار بود، در سال ۱۴۰۴ به كمتر از ۱۵۷ دلار سقوط كرده و جمعيت زير خط فقر به بيش از ۲۵ ميليون نفر رسيده است. براساس گزارش مركز پژوهش‌هاي مجلس، در پايان اسفند ۱۳۹۴ خط فقر براي يك خانوار چهارنفره در تهران ۲ ميليون و ۵۰۰ هزار تومان تعيين شد و اين نرخ تا سال ۱۳۹۷ ثابت ماند. در اسفند همان سال با افزايش ۲۵درصدي، خط فقر به حدود ۳ ميليون تومان رسيد. در سال ۱۳۹۷ حدود ۱۶درصد از جمعيت كشور زير خط فقر مطلق قرار داشتند كه اين رقم ناگهان به ۲۳درصد افزايش يافت. پس از آن، در سال ۱۴۰۱ ركورد تازه‌اي در افزايش نرخ خط فقر ثبت شد. طبق آمار مركز پژوهش‌هاي مجلس، خط فقر متوسط كشوري در پايان سال ۱۴۰۰ براي يك خانوار چهارنفره حدود ۴.۵ ميليون تومان بود كه تنها در كمتر از 6 ماه به ۷.۵ميليون تومان رسيد. با استناد به همين داده‌هاي رسمي تا پايان سال ۱۴۰۰ حدود ۲۵ ميليون نفر زير خط فقر زندگي مي‌كردند. گزارش بانك جهاني درباره اقتصاد ايران نشان مي‌دهد كه تنها در سال ۲۰۲۵ بيش از ۲.۵ ميليون نفر به جمعيت فقرا اضافه شده است. نسبت جمعيت زير خط فقر با درآمد روزانه ۸.۳۰ دلار از ۳۳.۲درصد در سال ۲۰۲۴ به ۳۵.۴ درصد در سال ۲۰۲۵ رسيده و پيش‌بيني مي‌شود در سال ۲۰۲۶ با اضافه شدن حدود ۳ ميليون نفر ديگر، نرخ فقر به ۳۸.۸ درصد برسد.

    چهره نمايان فقر در جامعه

اين اعداد و ارقام رسمي اما وقتي با واقعيت كف جامعه مقايسه مي‌شوند چهره نمايان فقر را به تصوير مي‌كشند. اين روزها در كوچه و خيابان‌هاي شهر، نشانه‌هاي اين فقر گسترده را مي‌توان به روشني ديد. خانواده‌هايي كه از پس اجاره‌ها برنمي‌آيند، جواناني كه از ازدواج صرف‌نظر كرده‌اند، سالمنداني كه براي تأمين هزينه دارو دست‌فروشي مي‌كنند و كودكاني كه در چهارراه‌ها كار مي‌كنند تا سفره‌ خانه‌شان خالي نماند. اين تصوير تلخ، نه محصول يك بحران كوتاه‌مدت، بلكه نتيجه‌ دهه‌ها تورم مزمن، ركود، كاهش ارزش پول ملي و سياست‌هاي ناكارآمد اقتصادي است كه فاصله طبقاتي را به شكل بي‌سابقه‌اي افزايش داده است.

    اقتصاددان: سقوط درآمد و بي‌اعتمادي به آينده

فريدون بهاري، اقتصاددان و استاد دانشگاه در اين باره به «تعادل» مي‌گويد: رشد ۱۲۰۰درصدي خط فقر در يك دهه، عملا نشان مي‌دهد كه سياست‌هاي اقتصادي در كنترل تورم، افزايش توليد و حمايت از معيشت مردم شكست خورده‌اند. وقتي نرخ تورم در طول چند سال متوالي دو رقمي مي‌ماند و همزمان رشد دستمزدها حتي نصف آن‌هم نيست، طبيعي است كه مردم فقيرتر مي‌شوند. كاهش درآمد حقيقي مردم يعني كاهش قدرت خريد و وقتي مصرف خانوار كاهش پيدا كند، اقتصاد به ركود مي‌افتد و ركود خود دوباره به بيكاري بيشتر و فقر بيشتر منجر مي‌شود. اين يك چرخه معيوب است كه متاسفانه ما در آن گرفتار شده‌ايم. او مي‌افزايد: سقوط درآمد كارگران و كارمندان، فقط يك عدد خشك در جدول‌هاي اقتصادي نيست، بلكه نشانه‌اي از فرسايش اميد اجتماعي است. فردي كه مي‌بيند تلاشش براي بهبود وضعيت زندگي هيچ نتيجه‌اي ندارد، انگيزه‌اش براي كار، تحصيل و حتي زندگي سالم از بين مي‌رود.‌اين اقتصاددان ادامه مي‌دهد: به همين دليل است كه افزايش فقر در هر جامعه‌اي در‌ نهايت به بحران اجتماعي و بي‌ثباتي منجر مي‌شود. اگر دولت‌ها نتوانند اعتماد مردم به آينده را بازسازي كنند، بايد انتظار افزايش بزهكاري، مهاجرت گسترده، كاهش سرمايه اجتماعي و حتي اعتراضات خياباني را داشته باشند.» بهاري اضافه مي‌كند: راه‌حل فوري در چنين وضعيتي، فقط پرداخت يارانه نقدي يا بسته حمايتي نيست: «يارانه بدون كنترل تورم، فقط مثل ريختن آب در سبد است. بايد ساختار توليد و توزيع اصلاح شود، نظام مالياتي عادلانه شود و از توليد داخلي با سياست‌هاي واقعي و نه شعاري حمايت شود. اگر نابرابري كاهش نيابد، بحران اجتماعي اجتناب‌ناپذير خواهد بود.

     فقر، پيوندهاي اجتماعي را از هم مي‌پاشد

فقر نه فقط مساله‌اي اقتصادي، بلكه بحراني انساني است. امان‌الله قرايي، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه نيز با بيان اين مطلب به «تعادل» مي‌گويد: افزايش فقر، بنيان روابط اجتماعي را سست مي‌كند. وقتي خانواده‌ها ديگر نمي‌توانند نيازهاي اوليه خود را تأمين كنند، روابط عاطفي و اعتماد درون خانواده از بين مي‌رود. طلاق‌هاي اقتصادي، فرار نوجوانان از خانه، ترك‌تحصيل، افزايش خشونت خانگي، همه اينها با رشد فقر رابطه مستقيم دارند. او مي‌افزايد: فقر در ايران امروز، ديگر پديده‌اي محدود به حاشيه‌نشين‌ها نيست. در گذشته، فقر در مناطق خاص يا طبقات پايين جامعه متمركز بود، اما امروز ما با فقر طبقه متوسط روبه‌رو هستيم. معلمي كه با چندين سال سابقه خدمت هنوز نمي‌تواند اجاره خانه بدهد، يا كارمندي كه براي هزينه درمان والدينش ناچار است وام بگيرد، نماد فروپاشي طبقه‌اي است كه ستون هر جامعه‌اي محسوب مي‌شود. از بين رفتن اين طبقه به معناي از بين رفتن توازن اجتماعي است.. اين جامعه‌شناس اظهار مي‌دارد: ادامه اين وضعيت به افزايش بي‌اعتمادي اجتماعي مي‌انجامد. وقتي افراد احساس مي‌كنند كه تلاش و صداقتشان هيچ ارزشي ندارد و تنها راه پيشرفت، رانت يا تقلب است، ارزش‌هاي اخلاقي جامعه فرومي‌ريزد. در چنين فضايي، ناهنجاري‌هاي اجتماعي مانند سرقت، كلاهبرداري، رشوه‌خواري و حتي خودكشي رشد مي‌كند. جامعه‌اي كه در آن بخش زيادي از مردم زير خط فقر زندگي مي‌كنند، به تدريج به جامعه‌اي خسته، عصباني و پر از خشونت تبديل مي‌شود. قرايي هشدار مي‌دهد: بحران فقر در كنار بحران‌هايي مانند بيكاري، بحران آب، يا مهاجرت، مي‌تواند ثبات اجتماعي را به خطر اندازد. وقتي مردم احساس كنند چيزي براي از دست دادن ندارند، هر تصميم جمعي مي‌تواند با واكنش‌هاي غيرقابل پيش‌بيني روبه‌رو شود. امنيت اجتماعي وابسته به حداقلي از رفاه است و اگر اين حداقل از بين برود، جامعه ديگر آرام نخواهد ماند.

    فقر، كرامت انسان را مي‌گيرد

تهمينه ارشادي، فعال مدني نيز در اين باره به «تعادل» مي‌گويد: ما در مناطق حاشيه‌اي تهران، كرج و شهرهاي جنوبي كشور، با خانواده‌هايي مواجهيم كه حتي توان خريد نان ندارند. مادراني كه روزها چيزي نمي‌خورند تا فرزندانشان بتوانند ناهار بخورند. يا پدراني كه به خاطر بدهي اجاره‌خانه از خانواده جدا شده‌اند. فقر در ايران امروز ديگر فقط كم‌پولي نيست، بلكه به معناي از دست دادن كرامت انساني است. او با اشاره به رشد قيمت‌ها و سقوط ارزش پول مي‌افزايد: در ده سال گذشته، هيچ گروهي مثل فقرا تورم را احساس نكرده‌اند. قيمت اجاره، مواد غذايي، پوشاك و دارو هر ماه بالا مي‌رود، اما دستمزد كارگران شايد سالي يك‌بار افزايش مي‌يابد. نتيجه اين است كه بخش بزرگي از مردم در چرخه‌اي از قرض و بدهي گرفتار شده‌اند و بسياري ديگر هم به كارهاي موقت و غيررسمي روي آورده‌اند. وقتي شغل ثابت نباشد، هيچ خانواده‌اي نمي‌تواند آينده‌اي براي فرزندانش بسازد. اين فعال مدني همچنين از تأثير مستقيم فقر بر كودكان مي‌گويد: ما شاهد افزايش چشمگير كودكاني هستيم كه از تحصيل بازمانده‌اند. خانواده‌ها توان خريد كيف و كتاب ندارند، چه برسد به ثبت‌نام مدرسه. ازسوي ديگر، كودكان كار، روزبه‌روز بيشتر مي‌شوند و بسياري از آنها در معرض اعتياد يا سوءاستفاده قرار مي‌گيرند. اين يعني فقر امروز، به شكل مستقيم آينده كشور را نابود مي‌كند. تهمينه ارشادي با اشاره به اينكه سياست‌هاي حمايتي فعلي كارايي لازم را ندارند، مي‌افزيد: يارانه نقدي ۴۰۰ هزار توماني در شرايطي كه هزينه يك سبد حداقلي خانوار بيش از ۳۰ ميليون تومان است، حتي يك مسكن رواني هم نيست. بايد به جاي پرداخت‌هاي مقطعي، به سمت حمايت ساختاري و پايدار برويم؛ مثلا ايجاد مشاغل خرد، آموزش فني رايگان و كنترل تورم با سياست‌هاي واقعي اقتصادي.

     فقر و ناهنجاري‌هاي اجتماعي؛  پيوندي ناگسستني

اين فعال مدني در‌مورد تاثير افزايش فقر در بالارفتن ناهنجاري‌هاي اجتماعي مي‌گويد: افزايش فقر در جامعه، نه‌تنها شاخص‌هاي اقتصادي را تضعيف مي‌كند بلكه به‌صورت مستقيم و غيرمستقيم، شاخص‌هاي اجتماعي را هم تخريب مي‌كند. آمارهاي غيررسمي نشان مي‌دهد كه در پنج سال اخير، ميزان سرقت‌هاي خرد بيش از دو برابر شده و پرونده‌هاي طلاق اقتصادي رشد چشمگيري داشته است. كارشناسان اجتماعي هشدار مي‌دهند كه اين روند ادامه يابد، شكاف طبقاتي به دره‌اي غيرقابل عبور تبديل مي‌شود.

    آينده‌اي نگران‌كننده در صورت تداوم روند فعلي

ارشادي مي‌افزايد: اگر رشد فقر با همين شتاب ادامه يابد، در دهه آينده بخش بزرگي از جمعيت ايران ممكن است به زير خط فقر مطلق سقوط كنند. كارشناسان اقتصادي معتقدند كه با نرخ تورم بالاي ۴۰درصد و رشد اقتصادي كمتر از ۲درصد، عملا امكان كاهش فقر وجود ندارد. حتي اگر دولت‌ها هر سال حداقل دستمزد را افزايش دهند، اثر تورم آن را از بين مي‌برد. او در پايان هشدار مي‌دهد: افزايش ۱۲۰۰ درصدي خط فقر در يك دهه، تنها يك عدد اقتصادي نيست؛ زنگ خطري است براي جامعه‌اي كه پايه‌هايش بر عدالت اجتماعي و اميد به آينده استوار است. وقتي بيش از ۲۵ ميليون نفر زير خط فقر زندگي مي‌كنند، ديگر فقر يك مساله فردي نيست، يك بحران ملي است. اگر سياست‌هاي اقتصادي و اجتماعي اصلاح نشود، جامعه ايران با پيامدهايي روبه‌رو خواهد شد كه جبران آن دهه‌ها زمان مي‌برد. فقر فقط نداشتن پول نيست، نداشتن اميد است و جامعه‌اي كه اميدش را از دست بدهد، ديگر چيزي براي از دست دادن ندارد.