كمبود آب و سياستهايي كه نيازمند بازنگري است
وقتي خبرنگاري و اصحاب رسانه به من زنگ ميزنند و درباره ريشههاي كمبود آب تهران سوال ميكنند، به ياد همه گفتوگوها، مصاحبهها، يادداشتها و هشدارهايي ميافتم كه طي سالها و دهههاي اخير در اين زمينه مطرح و درباره مشكلات ناشي از كم آبي به مسوولان هشدار دادم، اما با بيتوجهي مديران و مسوولان مواجه شدم.
وقتي خبرنگاري و اصحاب رسانه به من زنگ ميزنند و درباره ريشههاي كمبود آب تهران سوال ميكنند، به ياد همه گفتوگوها، مصاحبهها، يادداشتها و هشدارهايي ميافتم كه طي سالها و دهههاي اخير در اين زمينه مطرح و درباره مشكلات ناشي از كم آبي به مسوولان هشدار دادم، اما با بيتوجهي مديران و مسوولان مواجه شدم. به همين دليل است كه معتقدم اهالي رسانه و روزنامهنگاران اين روزها بيشتر از اينكه به دنبال گفتوگو با كارشناسان باشند بايد از مسوولان و مديران و سياستگذاران بپرسند كه چرا به اين تذكارها و هشدارها و پيشبينيهاي كارشناسي توجهي نكردهاند. آنقدر به اين هشدارها و تذكارها بيتوجهي شده كه كار تهران به جيرهبندي آب و هشدار رييسجمهور درباره تخليه پايتخت رسيده است. من تقويمي دارم كه مطالب، مصاحبهها و يادداشتهايي كه در زمينه مشكلات مختلف كشور از جمله بيآبي در آنها بازتاب داده شده را جمعآوري ميكنم. ديروز اين مطالب را بررسي ميكردم، متوجه شدم ده سال پيش من نسبت به شرايط امروز تهران و بحران كم آبي هشدارهاي جدي داده و اعلام كرده بودم كه تهران با شرايط فعلي اوضاع نامناسبي را تجربه خواهد كرد. اين هشدارها تنها از سوي من مطرح نشده بود و بسياري از كارشناسان و دانشگاهيان در اين زمينه هشدار و تذكار داده بودند. براي بررسي ريشههاي اين بحران بايد كمي به عقب بازگرديم و رفتار مسوولان و فرهنگ عمومي سالهاي قبل را مرور كنيم؛ روز و روزگاري در اين كشور رييس دولتي در سفرهاي استانياش به مردم اعلام ميكرد هر اندازه دوست دارند، چاه حفر و آبهاي زيرزميني را مصرف كنند! امروز نتايج چنين سياستها و چنين تصميماتي را تجربه ميكنيم. همين سياستهاي غلط است كه كار تهران را به چنين وضعيتي رسانده است. جدا از نظام تصميمسازيهاي كشور، الگوي مصرف آب در كشور نيز نيازمند بازنگري و تغيير است. مردم بايد بدانند براي حيات و بقاي خود الگوي مصرف آب و ساير گونههاي انرژي را رعايت كنند. هر كس در هر نقطهاي بايد تلاش كند، قدمي در اين راه بردارد تا بحران مهار شود. اگر فردي هر روز دوش ميگرفت و 10دقيقه زير آب بود بايد اين عدد را به 4الي 5دقيقه كاهش دهد. يعني به جاي اينكه روزانه 100ليتر آب در خانوادهها مصرف شود بايد 20ليتر آب مصرف شود. از سوي ديگر نبايد خودرو را با آب لولهكشي شده شستوشو داد. معتقدم در حال حاضر راهحلهاي كوتاهمدت يا ميانمدت براي رفع معضل آب وجود ندارد، بلكه بايد در كوتاهمدت همراهي و فرهنگسازي شود و در مصرف آب صرفهجويي صورت گيرد و در بلندمدت ساختارهاي مرتبط با آب در كشورمان اصلاح شود. معتقدم تخليه تهران بيشتر به يك شوخي شبيه است تا اقدامي عملي كه بتوان روي آن حساب جدي باز كرد.
تخليه تهران پاك كردن صورت مساله بحران آب در كشور است. نميتوان جمعيت چند ميليوني تهران را تخليه كرد و آنها را به نقطه ديگري انتقال داد، زيرا بحران كم آبي فقط محدود به پايتخت نيست و در سراسر فلات ايران گسترده است. اگر اين جمعيت فراوان به هر نقطهاي منتقل شود، بحران ادامهدار خواهد بود. انگار مسوولان متوجه نشدهاند، مشكل اصلي اين تراكم و تمركز بالاي جمعيتي است. اين جمعيت به هر نقطهاي برود، معضل كم آبي را نيز با خود خواهد برد. فقط در مناطق شمالي كشور است كه بحران كم آبي به نقطه بحراني نرسيده و وضعيت اندكي بهتر است. ساير كلانشهرهاي كشور از جمله تهران، اصفهان، تبريز، مشهد، يزد، اراك و كرمان نيز درگير بحران كم آبي و خروجيهاي آن هستند.
