افزایش وابستگی جهان به نفت
در روزگاري كه واژههايي چون انرژي پاك، كربن صفر و انتقال سبز در همهجا طنينانداز است، شايد تصور شود دوران نفت به پايان رسيده است. اما تازهترين گزارش «آژانس بينالمللي انرژي» (IEA) نشان ميدهد كه اين طلاي سياه هنوز از ميدان بيرون نرفته و حتي تا نيمه قرن جاري، نقش پررنگتري در معادلات جهاني خواهد داشت.
در روزگاري كه واژههايي چون انرژي پاك، كربن صفر و انتقال سبز در همهجا طنينانداز است، شايد تصور شود دوران نفت به پايان رسيده است. اما تازهترين گزارش «آژانس بينالمللي انرژي» (IEA) نشان ميدهد كه اين طلاي سياه هنوز از ميدان بيرون نرفته و حتي تا نيمه قرن جاري، نقش پررنگتري در معادلات جهاني خواهد داشت.
بر اساس پيشبيني جديد IEA در نوامبر ۲۰۲۵، تقاضاي جهاني براي نفت و گاز برخلاف برآوردهاي گذشته، تا سال ۲۰۵۰ همچنان در مسير صعودي باقي خواهد ماند. اين خبر نهتنها شوك تازهاي به فعالان بازار انرژي وارد كرده، بلكه زنگ هشدار را براي سياستگذاران اقليمي نيز به صدا درآورده است.
در گزارش جديد، IEA پيشبيني كرده كه مصرف جهاني نفت ممكن است از مرز ۱۰۵ ميليون بشكه در روز نيز فراتر رود و رشد ملايمي تا ميانه قرن داشته باشد. اين در حالي است كه بسياري از كارشناسان تا چند سال پيش معتقد بودند «پيك مصرف نفت» (Peak Oil Demand) تا سال ۲۰۳۰ فرا خواهد رسيد. اما تحولات پس از همهگيري كرونا، جنگ اوكراين و افزايش هزينههاي انرژي در اروپا باعث شد كشورها به واقعيت جديدي تن بدهند: انتقال انرژي كندتر از آن است كه تصور ميشد. افزايش جمعيت جهاني، رشد صنايع پتروشيمي و گسترش بخش حملونقل سنگين (بهويژه در آسيا و آفريقا) از مهمترين عواملي هستند كه همچنان تقاضا براي نفت را بالا نگه ميدارند. به گفته «فاتح بيرول» مدير اجرايي IEA، «تا زماني كه اقتصادهاي نوظهور در حال توسعهاند، نميتوان انتظار داشت مصرف سوختهاي فسيلي به سرعت كاهش يابد.» در سوي ديگر، پيشبينيها حاكي از آن است كه عرضه جهاني نفت نيز در مسير رشد قرار دارد. توليدكنندگان بزرگي چون ايالات متحده، برزيل، كانادا و گويان در حال افزايش ظرفيتهاي خود هستند. حتي برخي اعضاي اوپك پلاس، با وجود محدوديتهاي توليد، برنامههاي سرمايهگذاري جديدي براي ميادين نفتي كلان اعلام كردهاند.
گزارش «آرگوس مديا» در نوامبر ۲۰۲۵ نشان ميدهد كه ظرفيت توليد جهاني تا سال ۲۰۲۶ ممكن است بيش از ۵ ميليون بشكه در روز افزايش يابد. اين رشد در شرايطي رخ ميدهد كه تقاضا با شيب ملايم بالا ميرود؛ بنابراين خطر مازاد عرضه و فشار نزولي بر قيمتها كاملا محتمل است.
اداره اطلاعات انرژي امريكا (EIA) نيز در گزارش ماه گذشته خود، ميانگين قيمت نفت برنت را براي سال ۲۰۲۶ حدود ۵۲ دلار در هر بشكه پيشبيني كرده است؛ سطحي كه از ميانگين سالهاي ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴ پايينتر است. اين يعني: بازار به سمت «توازن شكننده» جديدي ميرود؛ جايي كه توليد فراوان و مصرف همچنان قوي اما با رشد كند، در حال رقابتاند.
افزايش مصرف نفت در دهههاي پيشرو، پيامدهاي گستردهاي براي اهداف اقليمي دارد. بر اساس برآورد IEA، اگر سياستهاي فعلي كشورها تغيير نكند، انتشار گازهاي گلخانهاي مرتبط با انرژي تا سال ۲۰۵۰ بيش از ۱۰ درصد ديگر افزايش خواهد يافت. اين يعني رسيدن به هدف توافق پاريس محدود كردن گرمايش جهاني به ۱.۵ درجه سانتيگراد تقريبا غيرممكن ميشود.
در اين ميان، برخي كشورها بهجاي كاهش مصرف، به سمت «كربنزدايي از نفت» رفتهاند؛ يعني استفاده از فناوريهايي مانند جذب و ذخيرهسازي كربن (CCS) يا توليد سوختهاي كمكربن از نفت خام. اما كارشناسان معتقدند اين راهحلها در بهترين حالت، روند را كند ميكنند نه معكوس.
نفت قرن بيستويكم ديگر فقط در خاورميانه خلاصه نميشود. امريكاي جنوبي با ميادين تازهكشفشده در گويان و برزيل، به سرعت به بازيگر اصلي تبديل شده است. ايالات متحده نيز با پيشرفت فناوريهاي شيل و حفاري افقي، همچنان يكي از سه غول توليدكننده باقي خواهد ماند. اما در همين حال، كشورهاي اوپكپلاس همچون عربستان، امارات و ايران ميكوشند جايگاه خود را از طريق ديپلماسي انرژي و تنوع بازار صادراتي حفظ كنند. ايران، بهويژه با توجه به ذخاير عظيم نفت و گاز و موقعيت ژئوپلتيك ممتازش در خليج فارس، ميتواند در صورت رفع موانع تحريم و جذب سرمايه خارجي، سهم خود را در بازار جهاني بازيابد.
در سناريوي رشد تقاضا، كشورهاي داراي ذخاير كمهزينه و منابع گسترده (مانند ايران) مزيت رقابتي بالايي دارند. اما اگر ايران نتواند در دهه آينده به بازارهاي آسيايي و اروپايي بازگردد، ممكن است در سالهاي بعد كه «تقاضا نهايتاً كاهش مييابد» از موج نهايي درآمدهاي نفتي جا بماند.
همچنين توسعه صنايع پاييندستي مانند پتروشيمي و فرآوردههاي با ارزش افزوده ميتواند راهي براي كاهش وابستگي به خامفروشي و بهرهبرداري از رشد تقاضا در بخش مواد شيميايي باشد؛ بخشي كه به گفته IEA، بيشترين رشد مصرف نفت تا ۲۰۵۰ را به خود اختصاص ميدهد. جهان انرژي در مسير خاكستري حركت ميكند؛ نه آنقدر سبز كه از نفت دست بشويد، نه آنقدر سياه كه به دوران مصرف بيمحابا بازگردد.
بر اساس مدلهاي IEA، سهم انرژيهاي تجديدپذير (خورشيدي، بادي و آبي) در سبد انرژي جهان تا سال ۲۰۵۰ به بيش از ۵۰ درصد خواهد رسيد، اما نفت همچنان نزديك به ۲۵ درصد از مصرف جهاني انرژي را تشكيل خواهد داد. اين يعني نفت هنوز ركن اساسي اقتصاد جهاني است نه قهرمان، نه قرباني.
با همه اين اوصاف، نفت تا دهههاي آينده همچنان پايه امنيت انرژي جهان باقي خواهد ماند. اما بازي تغيير كرده است: بازاري پر از توليدكننده، قيمتهاي ناپايدار، فشارهاي زيستمحيطي، و رقابتي تنگاتنگ براي جذب سرمايه. آيا بايد از فرصت باقيمانده براي افزايش سهم در بازار بهره گرفت، يا بايد همزمان مسير گذار به انرژيهاي پاك را آغاز كرد؟ شايد پاسخ در ميانه اين دو نهفته باشد؛ در توازن ميان بهرهبرداري از ميراث سياه و ساختن آيندهاي سبز. نفت هنوز تمام نشده است اما افسانهاش در حال دگرگوني است.
