تغيير دو مولفه در بازار سهام

۱۴۰۴/۰۸/۲۱ - ۰۰:۴۲:۵۴
کد خبر: ۳۶۵۴۴۶

سال‌هاست كه در بازار سرمايه دو قيد ساختاري به نوعي تعيين‌كننده مسير معاملات و رفتار سرمايه‌گذاران بوده‌اند: «دامنه نوسان» و «حجم مبنا». هر دو در ابتدا با نيت كنترل تلاطم و حفظ ثبات بازار ايجاد شدند، اما به مرور به زنجيري تبديل شدند بر دست‌وپاي نقدشوندگي و كارايي بازار. اين‌ روزها، دوباره بحث بازنگري در اين دو ابزار بالا گرفته است؛ گروهي خواستار حذف يا تعديل آنها هستند تا بورس به سمت كارايي بيشتر حركت كند.

محمد خبري‌زاد

سال‌هاست كه در بازار سرمايه دو قيد ساختاري به نوعي تعيين‌كننده مسير معاملات و رفتار سرمايه‌گذاران بوده‌اند: «دامنه نوسان» و «حجم مبنا». هر دو در ابتدا با نيت كنترل تلاطم و حفظ ثبات بازار ايجاد شدند، اما به مرور به زنجيري تبديل شدند بر دست‌وپاي نقدشوندگي و كارايي بازار. اين‌ روزها، دوباره بحث بازنگري در اين دو ابزار بالا گرفته است؛ گروهي خواستار حذف يا تعديل آنها هستند تا بورس به سمت كارايي بيشتر حركت كند. با اين حال، واقعيت فعلي بازار نشان مي‌دهد كه نسخه واحدي براي هر دو ابزار وجود ندارد.در مورد دامنه نوسان، بايد پذيرفت كه گسترش هيجاني آن در شرايط فعلي مي‌تواند بيشتر از آنكه به كارايي كمك كند، زمينه‌ساز شوك و بي‌ثباتي جديد شود. بازار سهام هنوز به مرحله «بلوغ معاملاتي» نرسيده؛ بلوغي كه اساسا لازمه آزادسازي اين‌گونه محدوديت‌هاست. امروز، ساختار بازار همچنان صف‌محور است: رشدها با صف خريد و افت‌ها با صف فروش همراه مي‌شوند. بدون صف‌ها، عملا حركت معناداري در نماگرها رخ نمي‌دهد. از سوي ديگر، اين بازار در وضعيت شكننده‌اي به‌ سر مي‌برد. نقدينگي تازه‌اي از «بيرون» وارد بازار نشده و بخش بزرگي از تعادل شاخص، به لطف صندوق‌هاي حمايتي و نه جريان طبيعي سرمايه‌گذاري است. بر همين اساس، باز كردن دامنه نوسان در چنين فضايي شبيه به تزريق ناگهاني شوك به بيماري است كه تازه از حالت بي‌ثبات خارج شده. منطقي‌تر آن است كه تا رسيدن بازار به ثبات و افزايش حضور سرمايه‌گذاران حقيقي و نهادي، دامنه در محدوده فعلي بماند.اما ماجرا درباره حجم مبنا متفاوت است. اين ابزار در زمان طراحي، هدفي شبيه به كنترل رشد يا افت‌هاي غيرواقعي قيمت‌ها داشت، اما در عمل در بسياري از نمادها به سد حركت قيمتي تبديل شده است. فرمول فعلي محاسبه حجم مبنا باعث شده در برخي نمادها عدد آن آنقدر بالا باشد كه دستيابي سهم به تعادل قيمتي، اعم از مثبت يا منفي، به شكل فرسايشي انجام گيرد. اين قفل‌شدگي‌ قيمتي عملا نه تنها به بازگشت بازار به تعادل كمك نمي‌كند، بلكه جلوي ورود پول را هم مي‌گيرد. با توجه به تجربه مثبت در برخي نمادهاي فرابورسي، مي‌توان اين ابزار را به صورت پله‌اي و تدريجي حذف كرد. حذف كامل و ناگهاني ريسك‌زاست، اما كاهش مرحله‌اي آن در نمادهاي پرگردش مي‌تواند به افزايش نقدشوندگي و روان‌تر شدن معاملات منجر شود. در واقع، در نمادهايي كه گردش روزانه آنقدر بالاست كه اثرگذاري شخصي يا گروهي بر قيمت عملا غيرممكن شده، وجود حجم مبنا ديگر توجيهي ندارد. به بيان خلاصه، مسير «باز شدن دامنه نوسان» در شرايط كنوني، مسيري خطرناك و زودهنگام است؛ اما كاهش تدريجي «حجم مبنا» اقدامي كم‌هزينه و در عين حال موثر براي بازگرداندن بازار به مسير طبيعي قيمت‌گذاري به شمار مي‌آيد. 

بازار سرمايه ايران قبل از هر تغيير ساختاري، بيش از هر چيز به ثبات رفتاري، افزايش عمق و بلوغ معاملاتي نياز دارد؛ بلوغي كه حاصل حضور در يك ميدان آزاد نيست، بلكه ثمره تجربه و اعتمادسازي است. تا زماني كه اين زيرساخت فراهم نشود، بهتر است دور گسترش دامنه نوسان را خط بكشيم و اصلاح را از همان نقطه‌اي شروع كنيم كه دردش كمتر و درمانش سريع‌تر است: حجم مبنا.