بررسي وضعيت بحران آب در كلانشهر تهران

باران نبارد؛ تنش آبي قطعي است

۱۴۰۴/۰۸/۱۷ - ۰۱:۳۷:۵۷
کد خبر: ۳۶۴۸۵۳
باران نبارد؛ تنش آبي قطعي است

 بحران آب، ديگر واژه‌اي تكراري نيست؛ واقعيتي تلخ است كه تهران و بسياري از شهرهاي ايران با آن زندگي مي‌كنند.

سهم مديريت نادرست در تنش آبي ايران از تغييرات اقليمي بيشتر است

گلي ماندگار|

 بحران آب، ديگر واژه‌اي تكراري نيست؛ واقعيتي تلخ است كه تهران و بسياري از شهرهاي ايران با آن زندگي مي‌كنند. كاهش بارش‌ها، افت شديد سطح سدها، برداشت بي‌رويه از سفره‌هاي زيرزميني و توسعه بي‌ضابطه شهري، پايتخت را در آستانه جيره‌بندي آب قرار داده است. در حالي‌كه رييس‌جمهور از احتمال «تخليه تهران» در صورت تداوم خشكسالي سخن گفته، كارشناسان محيط زيست مي‌گويند ما سال‌هاست در بحران به‌سر مي‌بريم، فقط هنوز صداي ترك خوردن زمين و خالي شدن سدها را نشنيده‌ايم.

   تهران، پايتختي روي مرز عطش

سدهاي تأمين‌كننده‌ آب تهران «اميركبير، لار، طالقان، لتيان و ماملو» در سال آبي جاري، كم‌بارش‌ترين وضعيت نيم‌قرن اخير را تجربه مي‌كنند. بر اساس گزارش شركت آب منطقه‌اي تهران، تا آبان‌ماه امسال، حجم ذخاير كل سدهاي تهران كمتر از ۵۰۰ ميليون مترمكعب بوده؛ در حالي‌كه اين عدد در همين زمان در سال گذشته بيش از ۷۵۰ ميليون مترمكعب بود. ميانگين بارش در سال آبي ۱۴۰4–۱۴۰3 به حدود ۹۰ ميلي‌متر رسيده؛ رقمي كه تقريباً نصف ميانگين بلندمدت (۱۸۵ ميلي‌متر) است. كارشناسان هشدار مي‌دهند در صورت ادامه‌ روند كنوني، تابستان آينده بسياري از مناطق پايتخت با جيره‌بندي آب مواجه خواهند شد.

   از آسمان بي‌باران تا زمين بي‌جان

طي پنج سال گذشته، بارش در تهران به‌صورت پيوسته كاهش يافته است. افت بارش، فقط چهره آسمان را خشك نكرده؛ زمين نيز در حال فرونشست است. بنا به گزارش سازمان نقشه‌برداري، برخي مناطق جنوب و جنوب‌غرب تهران سالانه بيش از ۳۰ سانتي‌متر فرونشست دارند. كارشناسان اين پديده را «زلزله خاموش» مي‌نامند، زلزله‌اي كه بدون لرزش، اما با خسارت سنگين پيش مي‌رود.

   دلايل رسيدن به وضعيت بحراني

مساله اينجاست كه چرا كشور ما به چنين شرايط بحراني از نظر تامين منابع آبي رسيده است. اتفاقات تلخ مربوط به همين يك سال و دو سال پيش نيست. تنش آبي سال‌هاست كه در كشور شروع شده اما متاسفانه بي توجهي و بي برنامگي مسوولان باعث شده تا امروز به وضعيتي نزديك شويم كه حتي كلانشهر تهران به عنوان پايتخت نيز درگير تنش آبي باشد. 

در واقع از وقتي كه درياچه اروميه رو به خشكي رفت و تالاب‌ها و رودهاي كشور يكي پس از ديگري خشك شدند و بحران فرونشست زمين در ايران شروع شد، انتظار مي‌رفت كه چنين روزي از راه برسد و رييس‌جمهور هشدار تخليه تهران را بدهد. اين زنگ خطر سال‌هاست كه به صدا درآمده اما انگار براي اينكه مسوولان صداي آن را بشنوند بايد با فركانس بيشتري نواخته مي‌شد. 

از سوي ديگر كارشناسان محيط زيست معتقدند بحران امروز حاصل همزماني چند عامل طبيعي و انساني است: 

    تغييرات اقليمي و خشكسالي‌هاي پياپي: ميانگين بارش در ايران طي دهه گذشته حدود ۲۰ درصد كاهش يافته، در حالي‌كه ميانگين دما بيش از ۱/۵ درجه بالا رفته است.

    مصرف بي‌رويه و نبود مديريت تقاضا: تهران با جمعيتي حدود ۹ ميليون نفر، بيش از دو برابر استاندارد جهاني آب شهري مصرف مي‌كند.

    رشد بي‌ضابطه شهرنشيني: ساخت‌وسازهاي گسترده و مهاجرت به پايتخت فشار زيادي بر شبكه‌هاي آب وارد كرده است.

    فرسودگي شبكه توزيع: نزديك به ۳۰ درصد از آب شرب در لوله‌هاي فرسوده تهران هدر مي‌رود.

    برداشت بي‌رويه از سفره‌هاي زيرزميني: چاه‌هاي غيرمجاز و مجاز در مجموع سالانه بيش از ظرفيت تجديد منابع آب زيرزميني برداشت مي‌كنند.

    نبود هماهنگي بين دستگاه‌هاي مسوول: وزارت نيرو، جهاد كشاورزي، شهرداري و سازمان محيط‌زيست هر يك جداگانه عمل مي‌كنند؛ نتيجه‌اش، ناهماهنگي و اتلاف منابع است.

   تهران در دل بحران

دكتر عليرضا نادري كارشناس منابع آب در مورد شرايط كنوني كلانشهر تهران به «تعادل »مي‌گويد: اين بار بحران واقعي است. تهران امروز ديگر «در آستانه» نيست، بلكه «در دل بحران» است. ما سال‌ها با هشدار زندگي كرديم اما برنامه‌اي عملي اجرا نشد. سطح آب سدها پايين آمده، سفره‌هاي زيرزميني تخليه شده و بارش‌ها كمتر از حد لازم است. اگر زمستان امسال هم بارندگي كافي نداشته باشيم، جيره‌بندي در تابستان حتمي است. او مي‌افزايد: بحران آب، قرباني نداشتن حكمراني واحد است. وزارت نيرو، جهاد كشاورزي، راه و شهرسازي، شهرداري و سازمان محيط‌زيست هر كدام تكه‌اي از پازل را در اختيار دارند اما هماهنگي وجود ندارد. وزارت نيرو در نظارت بر مصرف و چاه‌ها ضعيف عمل كرده؛ وزارت جهاد كشاورزي الگوي كشت را اصلاح نكرده؛ شهرداري هم بدون توجه به ظرفيت منابع آبي مجوز برج‌سازي داده است. نتيجه اين مي‌شود كه منابع آبي زير فشار شديد قرار گرفته‌اند.

   سهم مديريت نادرست منابع آبي  از تغييرات اقليمي بيشتر است

اين كارشناس منابع آب در پاسخ به اين سوال كه چه ميزان تغييرات اقليمي در بروز اين بحران نقش دارد، اظهار مي‌دارد: تاثيرات اقليمي فقط بخشي از واقعيت است. بله، اقليم گرم‌تر شده، اما سهم مديريت نادرست بسيار بيشتر است. اگر همين امروز سياست‌هاي مصرف و تخصيص آب اصلاح شود، مي‌توان تا حد زيادي بحران را كنترل كرد. متأسفانه ما سال‌هاست با الگوي مصرف نادرست و اتلاف منابع زندگي مي‌كنيم. دكتر نادري در مورد تخليه تهران مي‌گويد: تخليه كامل شايد اغراق‌آميز باشد، اما تخليه تدريجي يا مهاجرت اجباري از مناطق كم‌آب كاملاً محتمل است. اگر آب شرب به‌طور پايدار تأمين نشود، دولت مجبور است جمعيت را كاهش دهد. اين سناريو براي برخي از شهرهاي جنوب كشور هم محتمل است. او در بخش ديگري از سخنان خود به چند راهكار مناسب براي برون رفت از اين بحران اشاره كرده و اظهار مي‌دارد: قبل از هر چيز بايد مديريت تقاضا و تعرفه‌گذاري واقعي در دستور كار قرار گيرد. آب بايد ارزش واقعي خود را پيدا كند. تعرفه‌هاي پلكاني براي مصرف بالا ضروري است. مساله دوم مساله فرسودگي شبكه آبرساني است كه باعث مي‌شود حدود يك سوم آب قبل از رسيدن به خانه‌ها هدر برود، اگر شبكه نوسازي شود مانع بخش زيادي از هدررفت آب خواهد شد. عليرضا نادري همچنين به مساله بازچرخاني فاضلاب شهري اشاره كرده و مي‌افزايد: مساله بازچرخاني فاضلاب شهري و صنعتي بايد به يك اولويت ملي تبديل شود. كشوري مانند اسپانيا مي‌تواند الگوي خوبي در اين زمينه باشد. در حال حاضر بازچرخاني فاضلاب اسپانيا 80 درصد است در حالي كه اين عدد در كشور به زحمت به 10 درصد مي‌رسد. 

   اصلاح الگوي كشت و تقويت حكمراني واحد آب

اين عضو هيات علمي دانشگاه در ادامه به مساله اصلاح الگوي كشت اشاره كرده و مي‌گويد: ما همچنان در بسياري از مناطق كشاورزي را به صورت سنتي دنبال مي‌كنيم در حالي كه براي برون رفت از بحران آبي لازم است كه كشاورزي هم با فناوري‌هاي كم آب سازگار شود.  او مي‌افزايد: متاسفانه در زمينه حكمراني آب كشور ما اسير تصميم‌گيري‌هاي جزيره‌اي است. اينگونه مديريت كردن منابع آبي خود يكي از عمده دلايل بروز بحران آبي است. به همين خاطر بايد در اين زمينه به سياست‌گذاري هماهنگ ملي برسيم.  نادري در پاسخ به اين سوال كه راهكارهاي ارايه شده چقدر قابليت اجرايي شدن دارند، اظهار مي‌دارد: از نظر فني همه ممكن است، اما از نظر سياسي و نهادي سخت است. ما نياز به شجاعت مديريتي داريم تا تصميم‌هاي سخت را بگيريم. تجربه كشورهايي مثل استراليا و اسپانيا نشان مي‌دهد كه مي‌توان از بحران بيرون آمد، اما فقط وقتي كه منافع كوتاه‌مدت قرباني منافع ملي نشود.

   بحران ملي فراتر از پايتخت

تهران تنها نوك كوه يخ بحران آب در ايران است. از كرمان تا خراسان جنوبي، از فارس تا سيستان، منابع آبي كشور در وضعيت اضطراري قرار دارند. طبق آمار وزارت نيرو، سرانه آب تجديدپذير ايران از ۷هزار مترمكعب در دهه‌۱۳۴۰ به كمتر از ۹۰۰ مترمكعب در سال ۱۴۰۳ رسيده است. اين رقم، ايران را در محدوده «تنش آبي شديد» قرار مي‌دهد؛ يعني هرگونه كاهش بيشتر، تهديدي براي حيات اقتصادي و اجتماعي كشور است. در بسياري از استان‌ها، كشاورزان به دليل كمبود آب، زمين‌هاي خود را رها كرده‌اند. مهاجرت‌هاي آبي در حال تبديل به پديده‌اي فراگير است. در شهرهايي چون زاهدان، رفسنجان و اصفهان، درگيري‌هاي محلي بر سر آب نيز رو به افزايش است.

   بحران اعتماد و پاسخگويي

از سوي ديگر كارشناسان معتقدند يكي از چالش‌هاي اساسي در مديريت آب، نبود شفافيت است. آمارها پراكنده، گاه متناقض و بدون دسترسي عمومي منتشر مي‌شوند. مردم نمي‌دانند چه مقدار آب در سدها باقي مانده يا چقدر از منابع زيرزميني برداشت مي‌شود. در واقع تا زماني كه اطلاعات منابع آب كشور شفاف نباشد، مشاركت عمومي هم شكل نمي‌گيرد. مردم وقتي مي‌دانند واقعاً چه وضعيتي داريم، در مصرف صرفه‌جويي مي‌كنند.

ضمن اينكه بحران آب فقط يك چالش زيست‌محيطي نيست، بلكه يك بحران اجتماعي در حال شكل‌گيري است. آب، پايه‌ امنيت و آرامش رواني شهروندان است. وقتي مردم احساس كنند ممكن است در خانه‌شان حتي آب شرب نداشته باشند، اولين نتيجه، افزايش اضطراب جمعي و بي‌اعتمادي به نهادهاي حاكميتي است. تداوم كم‌آبي در تهران مي‌تواند پيامدهايي چون: افزايش نارضايتي اجتماعي و اعتراض‌هاي شهري، مهاجرت معكوس از تهران به شمال و غرب كشور، تشديد نابرابري طبقاتي بين مناطقي كه آب پايدار دارند و مناطقي كه جيره‌بندي مي‌شوند و كاهش سرمايه اجتماعي بين مردم و دولت را به دنبال داشته باشد. اگر برنامه‌اي شفاف براي مديريت بحران تدوين نشود، كمبود آب مي‌تواند به بحران‌هاي ثانويه مثل مهاجرت گسترده، درگيري محلي بر سر منابع و حتي افت كيفيت زندگي شهري منجر شود. پايداري اجتماعي، بدون پايداري زيست‌محيطي امكان‌پذير نيست. در نهايت بايد به اين مساله توجه داشت كه ايران بر سر دوراهي حياتي ايستاده است. يا بايد الگوي مصرف، مديريت و توسعه‌ خود را با واقعيت منابع طبيعي سازگار كند، يا با بحران‌هاي اجتماعي و اقتصادي ناشي از بي‌آبي روبرو شود. هشدار رييس‌جمهور درباره «جيره‌بندي يا تخليه تهران» شايد براي برخي غيرواقعي به‌نظر برسد، اما براي متخصصان اين حوزه، تصويري واقعي از آينده‌اي است كه اگر امروز تصميم نگيريم، فردا ديگر گريزي از آن نخواهيم داشت.