خسارتهاي بانك آينده
مشخصا كفايت سرمايه بانك آينده بسيار مشكل داشت و سوال ما اين است كه چرا بانك مركزي تا اين حد، دير اقدام كرد؟ بايد بسيار زودتر جلوي اين موضوع گرفته ميشد تا اين ۵۰۰ هزار ميليارد تومان به وجود نميآمد. هنوز جاي تعجب است و انتظار ميرود بانك مركزي توضيح دهد كه زماني كه ناترازيها مشخص بودند، چرا زودتر اقدام نكرد؟ و اين مساله سبب كاهش اعتماد عمومي به سيستم بانكي و اختلال در روابط بانكي ميشود.

مشخصا كفايت سرمايه بانك آينده بسيار مشكل داشت و سوال ما اين است كه چرا بانك مركزي تا اين حد، دير اقدام كرد؟ بايد بسيار زودتر جلوي اين موضوع گرفته ميشد تا اين ۵۰۰ هزار ميليارد تومان به وجود نميآمد. هنوز جاي تعجب است و انتظار ميرود بانك مركزي توضيح دهد كه زماني كه ناترازيها مشخص بودند، چرا زودتر اقدام نكرد؟ و اين مساله سبب كاهش اعتماد عمومي به سيستم بانكي و اختلال در روابط بانكي ميشود. وقتي بانكهايي كه ناتراز هستند ورشكسته يا منحل ميشوند، ارتباطات بين بانكها نيز دچار اشكال ميشود. در حوزه اقتصاد كلان، خسارت سنگيني وارد شده كه مشخص نيست چگونه جبران خواهد شد؛ چراكه اموال بانك آينده به راحتي قابليت نقدشوندگي ندارد و تبديل به پول نميشود. برخي پيشنهاد ميكنند كه سهامداران مسووليت پرداخت اين خسارت را بپذيرند، اما به نظر نميرسد سهامداران نيز توان پرداخت چنين مبلغي را داشته باشند. ورشكستگي و انتقال بانك آينده به بانك ملي، ميتواند الگوي مشابهي براي ساير بانكها ايجاد كند. پيش از وقوع فاجعه، نظارت بايد اعمال ميشد؛ در حال حاضر بانك سپه هم به عنوان نخستين بانك اين مملكت، ناتراز شده است؛ بنابراين اميدواريم كه اين انتقال دادن موسسه مالي اعتباري در اين سيستمها سبب نشود كه بانكهاي ديگر هم تعطيل شوند؛ اين مساله مطرح است كه اين بانكها چطور تسهيلات پرداخت ميكردند و به چه كساني ميدادهاند؟ چرا بنگاه اقتصادي دارند؟ چرا خودشان به خودشان وام ميدهند و بانك مركزي هم هيچ نظري ندارد! و ميگذارد به آن مرحله كه ناترازي به وجود ميآيد، برسد تا هم اعتماد عمومي كم و هم به سيستم بانكي خسارت وارد شود. بانك مركزي بايد پيش از وقوع فاجعه جلوي تسهيلات غيرمجاز را ميگرفت. ماده ۱۴۰ قانون بانك مركزي مشخص است؛ اگر نيمي از سرمايه بانك درگير بدهي است، نبايد وام دريافت كند. سوال اين است كه اعتبارسنجيها بر چه اساسي انجام شده و چرا بانكها توانستهاند به خود وام بدهند و بانك مركزي سكوت كرده؟ ساختار بانك مركزي بايد اصلاح شود. در حال حاضر ديگر بانكها خوشحال هستند، چراكه ميبينند هيچ اتفاقي برايشان نميافتد. چرا ناترازي اصلاح شود، وقتي در نهايت با ادغام يا انتقال، هزينهها به بانكهاي ديگر و مردم منتقل ميشود؟ اين وضعيت نشان ميدهد كه ورشكستگي بانك آينده حاصل يك تيم است؛ هم بانك مركزي و هم بانك آينده مسووليت دارند و اين ابهام بايد برطرف شود. بايد ساختار بانك مركزي تغيير كند؛ بايد ببينيم كه چه اتفاقي در بانك مركزي ميافتد؟ بانك تات كه ورشكسته شد، بعد از يكسال تاخير، مجوز بانك آينده پس از ورشكستگي بانك تات صادر شد. اين عدم پاسخگويي و ابهام، مشكلات فراوان ايجاد ميكند.
