ارتباط معيوب مصرف انرژي در ايران با GDP

۱۴۰۴/۰۸/۱۰ - ۰۲:۳۱:۴۵
کد خبر: ۳۶۳۸۴۳

رييس‌جمهور ديروز در مراسم بزرگداشت روز پرستار به مساله‌اي اشاره كرد كه سال‌هاست از سوي تحليلگران و كارشناسان به عنوان يك نارسايي كليدي و بنيان‌افكن معرفي شده است.

حميدرضا صالحي

رييس‌جمهور ديروز در مراسم بزرگداشت روز پرستار به مساله‌اي اشاره كرد كه سال‌هاست از سوي تحليلگران و كارشناسان به عنوان يك نارسايي كليدي و بنيان‌افكن معرفي شده است. آقاي پزشكيان با اشاره به اينكه «در هر سال معادل ۱۸۰ ميليارد دلار در كشور بنزين و گاز و نفت مصرف مي‌كنيم» تداوم اين وضعيت را خسارت‌بار دانسته است. پس از مدت‌ها رييس‌جمهوري در اين كشور تلاش مي‌كند تصويري شفاف و واقعي از نارسايي‌ها ارايه كند كه بايد از اين جهت خوشحال باشيم. البته شدت مصرف انرژي با مصرف سرانه انرژي دو موضوع متفاوت است. مصرف سرانه انرژي، ارتباط مستقيمي با جمعيت كشور و ميزان مصرف انرژي دارد، اما شدت مصرف به ايجاد ارزش افزوده از طريق انرژي مرتبط است. شدت انرژي بالا، بيانگر قيمت يا هزينه بالاي تبديل انرژي به توليد ناخالص داخلي (GDP) است. شدت كم انرژي بيانگر قيمت يا هزينه پايين‌تر تبديل انرژي به توليد ناخالص داخلي است. مثلا اگر شدت مصرف انرژي در كشور ايران دو برابر كشورهاي همسايه (مثلا تركيه) باشد يعني ايران براي توليد ميزان مشخصي كالا و خدمات دو برابر كشور تركيه انرژي مصرف كرده ‌است. شدت انرژي بالا به معناي توليد بالاي صنعتي به عنوان بخشي از توليد ناخالص داخلي است. اگر ايران در ازاي اين 180 ميليارد دلار مصرف انرژي حد بالايي توليد و ارزش افزوده داشت، اين ميزان مصرف انرژي قابل توجيه بود، اما مساله اين است كه ايران بيشتر از حد استاندارد كشورهاي همسايه و چند برابر بيشتر از كشورهاي توسعه يافته در ازاي مصرف انرژي، توليد ناخالص داخلي دارد. شدت مصرف انرژي در ايران در تمام حوزه‌ها از جمله سوخت، آب، برق و...بسيار بالاست. در گذشته يك رويه اشتباه در ذهن ايرانيان جا افتاده و آن اينكه ثروت خدادادي ايرانيان زياد است، بنابراين هر اندازه انرژي و سوخت در اين كشور مصرف شود، ايرادي ندارد! اين‌گونه است كه صندوق ذخيره ارزي نروژ (يا هر نام ديگري كه دارد) امروز بيش از هزار و 700 ميليارد دلار ثروت دارد. در حالي كه ميزان ثروت صندوق توسعه ملي ايران كمتر از 50ميليارد دلار است. در واقع مساله اين است ايرانيان در ازاي اين ميزان مصرف بالاي انرژي نتوانسته‌اند ثروت مناسبي توليد و ذخيره كنند! به عبارت روشن‌تر در ايران ثروت نسل‌هاي آينده هم پيشخور مي‌شود. كشورهاي امارات (هزار و 57ميليارد دلار)، كويت (هزار و 29 ميليارد دلار)، عربستان سعودي (هزار ميليارد دلار)، سنگاپور (800ميليارد دلار) و...رده‌هاي بعدي كشورهايي هستند كه توانسته‌اند ذخاير ارزي مناسبي از ثروت‌هاي خدادادي خود كسب كنند. اين عدد و رقم در مورد ايران اما يك فاجعه تمام عيار است. اين در حالي است كه ايران نه تنها در حوزه نفت، ‌بلكه در بخش‌هاي گاز، معدن و فلزات گرانبها نيز ظرفيت‌هاي قابل توجهي دارد، اما از آن استفاده مناسبي نمي‌شود. ايران هر چه دارد را صرف مصارف جاري خود كرده است. اما امروز رييس‌جمهوري در كشور پيدا شده كه شفاف مي‌گويد، سالانه 180ميليارد دلار سوخت مصرف مي‌شود، بدون اينكه ثروت مناسبي از اين ميزان مصرف انرژي توليد شود. خواسته دلسوزان كشور از دولت و رييس‌جمهور اين است كه با يك راهبرد مناسب و هنرمندانه به گونه‌اي برنامه‌ريزي كند كه اين ميزان مصرف انرژي بي‌فايده تعديل شود. مردم زماني همراهي مي‌كنند كه احساس كنند اين صرفه‌جويي و اصلاح الگوي مصرف، بدل به رفاه، آموزش، بهبود حمل و نقل و در كل بهبود آينده فرزندانشان شود. دولت مي‌تواند كارت بانكي ويژه سوخت براي مردم طراحي كند و بخشي از اين اصلاح الگوي مصرف را به جيب شهروندان باز گرداند. تا به امروز سياست‌هاي غلطي در رابطه با سوخت در ايران اجرا شده كه دولت بايد آن را اصلاح كند. مثلا در ايران يارانه سوخت به خودروها اعطا مي‌شود نه به افراد! هر فردي كه در ايران خودروي بيشتر و مصرف سوخت بالاتري داشته باشد يارانه سوخت بيشتري دريافت مي‌كند. اين روند اشتباه است. رييس‌جمهور بايد گزارشي تهيه كند با مردم در ميان بگذارد و در قالب برنامه هفتم اصلاحات لازم را صورت دهد. نبايد فراموش كرد كه قبلا در برنامه سوم توسعه اين روند اصلاحي در مصرف سوخت برنامه‌ريزي شده بود، اما دولت نهم و مجلس هفتم با طرح‌هايي از جنس طرح تثبيت اين روند را معكوس ساختند تا جايي كه امروز كشور حتي براي تامين برق و گاز مورد نياز مردم با مشكلات عديده‌اي مواجه است. به نظرم اگر دولت همين يك كار را طي 4سال دولتش نهادينه كند، دستاورد بزرگ و ارزشمندي خلق شده است.