بهمن اكبري در گفت‌وگو با «تعادل» از تبعات ديدار ترامپ و شي جين‌پينگ و بازتعريف نظم نوين جهاني مي‌گويد

تعامل در آستانه‌ تقابل

۱۴۰۴/۰۸/۱۰ - ۰۲:۲۸:۴۸
کد خبر: ۳۶۳۸۴۱
تعامل  در آستانه‌  تقابل

 ديدار ترامپ- شي جين‌پينگ، روساي جمهور امريكا و چين براي جهان و ايران چه پيامي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا قدرت‌هاي جهاني به اين درك روشن رسيده‌اند كه به جاي تقابل بايد در مسير تعامل گام بردارند يا اينكه اين ديدار تنها نمايشي براي دو قدرت اصلي جهان در دورنماي آينده است؟ ايران چه برداشتي بايد از اين ديدار داشته باشد؟ اين پرسش‌ها و بسياري از پرسش‌هاي ديگر از اين دست اين روزها پس از ديدار روساي جمهور چين و امريكا در شرق آسيا (بوسان كره جنوبي) مطرح شده است.

زهرا سليماني|

 ديدار ترامپ- شي جين‌پينگ، روساي جمهور امريكا و چين براي جهان و ايران چه پيامي مي‌تواند داشته باشد؟ آيا قدرت‌هاي جهاني به اين درك روشن رسيده‌اند كه به جاي تقابل بايد در مسير تعامل گام بردارند يا اينكه اين ديدار تنها نمايشي براي دو قدرت اصلي جهان در دورنماي آينده است؟ ايران چه برداشتي بايد از اين ديدار داشته باشد؟ اين پرسش‌ها و بسياري از پرسش‌هاي ديگر از اين دست اين روزها پس از ديدار روساي جمهور چين و امريكا در شرق آسيا (بوسان كره جنوبي) مطرح شده است. بهمن اكبري، تحلیلگر راهبردي مسائل منطقه و ديپلماسي در گفت‌وگو با «تعادل» ضمن واكاوي اين ديدار تلاش كرده ابعاد و زواياي پنهان اين ديدار، پيام‌هاي آن براي ايران و دورنماي جهان و منطقه پس از تحولات اخير را مورد ارزيابي و تحليل قرار دهد. به اعتقاد اكبري جهان در حال گذار به سمت تعامل به جاي تقابل است. ايران نيز بايد ضمن گفت‌وگو با قدرت‌هاي جهاني شرق و غرب با كشورهاي منطقه از جمله عربستان، تركيه، امارات و... روابط راهبردي و موثري پايه‌ريزي كند، چراكه به‌زعم اين تحليلگر پس از اين ديدار جهان بيشتر از هر زمان ديگري به سمت گفت‌وگو و تعامل حركت خواهد كرد.

    ديدار ترامپ و شي جين‌پينگ را در شرايط حساس منطقه و جهان و تاريخچه روابط بين دو كشور چگونه مي‌توان تحليل و تفسير كرد؟

ديدار «دونالد ترامپ» با «شي جين‌پينگ» در پكن، فراتر از يك ملاقات رسمي ميان دو قدرت بزرگ اقتصادي است. سخنان تامل‌برانگيز رهبر چين مبني بر اينكه «تاريخ به ما آموخته است تعامل بهتر از تقابل است»، در مقطعي بيان شد كه جهان در آستانه‌ بازتعريف قدرت، فناوري و نظم اقتصادي تازه‌اي قرار دارد. اين ديدار را مي‌توان نقطه‌ تلاقي سه روند مهم دانست: بازگشت ترامپ به سياست جهاني، بلوغ ديپلماسي عقلاني چين و گذار نظم بين‌الملل از تك‌قطبي به چندقطبي كه تلاش مي‌كنم اين موارد را تشريح كنم. اول) از جنگ تمدني تا ديپلماسي واقع‌گرايانه؛ ترامپ در نخستين حضور جهاني خود پس از بازگشت به قدرت، تلاش كرد چهره‌اي «عملگرايانه‌تر» از گذشته نشان دهد. او كه پيش‌تر از «جنگ تمدن‌ها» و «بازگرداندن زنجيره‌هاي تامين از چين» سخن مي‌گفت، اين‌بار از «ضرورت همكاري سازنده» صحبت كرد. اين تغيير لحن، نه نشانه‌ تغيير ماهيت رقابت، بلكه بيانگر درك تازه‌اي از واقعيت جهاني است، يعني در جهاني كه فناوري، سرمايه و زنجيره‌هاي تامين به‌ هم تنيده‌اند، جدايي كامل ميان دو قدرت بزرگ نه ممكن است و نه مطلوب.

    واكنش رييس‌جمهور چين در برابر اين تغيير لحن چه بود؟ آيا مي‌توان براي اين تك و پاتك مابه‌ازاهاي اقتصادي هم در نظر گرفت؟

شي جين‌پينگ بر همان دكترين ديرين چين تاكيد كرد: عقلانيت، پرهيز از هيجان و اولويت دادن به منافع ملي. به تعبير او، دو كشور مي‌توانند «در عين رقابت، همزمان شكوفا شوند». اين گزاره، بازتاب همان ديدگاه استراتژيك پكن است كه بر تعامل، موازنه و ثبات جهاني تكيه دارد. دومين موضوع اما عقلانيت چيني در برابر هيجان امريكايي است كه مورد توجه قرار دارد. چين در دو دهه‌ اخير با تركيب قدرت اقتصادي و فناوري، جايگاه خود را از «كارخانه جهان» به «معمار نظم اقتصادي نوين» ارتقا داده است. از توسعه‌ يوان ديجيتال گرفته تا پروژه عظيم كمربند و جاده، همه اين اقدامات بر يك اصل تكيه دارند: استقلال از هژموني دلار و بازتعريف قواعد تجارت جهاني. يوان ديجيتال، همان‌طور كه در يادداشت پيشين نگارنده در «تعادل» هم تشريح شد، ابزار كليدي چين است براي ساخت شبكه‌اي مستقل از سامانه‌ سوييفت. اين شبكه اكنون به بيش از ۸۰ كشور متصل شده و تسويه مالي را در كمتر از هفت ثانيه انجام مي‌دهد. چنين تحولي، قدرت اقتصادي چين را از سطح وابستگي به سطح حاكميت مالي ارتقا داده است.از اين منظر، ديپلماسي امروز پكن نه مبتني بر «دشمني ايدئولوژيك»، بلكه بر «عقلانيت فناورانه» استوار است؛ عقلانيتي كه در برابر سياست‌هاي هيجاني و نوساني واشنگتن، جلوه‌اي از ثبات و پيش‌بيني‌پذيري ارايه مي‌دهد.

     شما از عقلانيت و پايداري در مواضع طرف چيني سخن گفتيد، اما اين سكه يك روي ديگر هم دارد. برخلاف چين، به نظر مي‌رسد نظام حكمراني امريكا به خصوص ترامپ دچار يك دوگانگي است. از اين منظر اين روابط را چطور مي‌توان تحليل كرد؟

اين سومين مبحث از تحليل‌هاي امروز است كه در واقع ترامپ و دوگانگي در راهبرد امريكاست.ترامپ در بازگشت دوم خود به كاخ سفيد، با چالشي بزرگ مواجه است: چگونه مي‌توان همزمان چين را مهار كرد و از همكاري اقتصادي با آن نيز سود برد؟در عمل، واشنگتن به سمت راهبردي موسوم به رقابت مديريت ‌شده (Managed Rivalry) حركت مي‌كند؛ يعني پذيرش رقابت با چين، اما بدون قطع كامل ارتباط. اين سياست، بازتاب واقعيتي است كه اقتصاد جهاني بر آن استوار است: هيچ‌ يك از دو قدرت نمي‌تواند بدون ديگري مسير رشد پايدار را طي كند. بر اساس داده‌هاي صندوق بين‌المللي پول، حجم تجارت دوجانبه امريكا و چين در سال ۲۰۲۴ بيش از ۶۸۰ ميليارد دلار بوده است؛ رقمي كه به‌‌رغم جنگ تعرفه‌اي، رشد ۱۲ درصدي نشان مي‌دهد. اين اعداد به ‌روشني نشان مي‌دهد كه وابستگي متقابل، از ايدئولوژي‌هاي سياسي قدرتمندتر است.

    در اين روابط چه نقشي را مي‌توان براي ايران در نظر گرفت؟ در واقع ايران كجاي اين مناسبات ارتباطي ميان چين و امريكا قرار دارد؟

ايران در واقع تلاقي شرق و غرب متحول شده است. در اين ميان، براي ايران، درس اصلي از ديدار ترامپ و شي روشن است: اينكه هيچ دوستي يا دشمني دايمي در سياست جهاني وجود ندارد؛ آنچه ماندگار است، منافع ملي است.

چين با وجود روابط راهبردي با ايران، هرگز منافع خود را فداي هيچ كشوري نكرده است. اين كشور با عقلانيت اقتصادي، روابطي متوازن را با همه قدرت‌ها از امريكا تا عربستان دنبال مي‌كند. از اين رو، سياست خارجي ايران نيز بايد به سمت «تعامل متوازن» و «تنوع‌بخشي به روابط» حركت كند. تمركز صرف بر شرق، همانقدر خطاست كه چشم‌پوشي كامل از ظرفيت‌هاي غرب. تجربه چين نشان داده است كه در دنياي جديد، توازن هوشمندانه، جايگزين ائتلاف‌هاي ايدئولوژيك شده است. اينجا به پنجمين گزاره موثر در روابط بين دو كشور مي‌رسيم كه موضوع «يوان ديجيتال؛ بازوي مالي نظم نوين جهاني است.» يكي از محورهاي مهم نظم نوين اقتصادي چين، فناوري يوان ديجيتال است كه در سال ۲۰۲۴ بيش از ۱.۲ تريليون دلار تراكنش بين‌المللي را پوشش داده است. بر اساس گزارش بانك تسويه بين‌المللي (BIS)، استفاده از اين ارز در كشورهاي آسه‌آن و خاورميانه رشد ۱۲۰ درصدي داشته و در برخي موارد، جايگزين دلار در مبادلات نفتي شده است.چين از طريق اين ابزار، نه‌تنها هزينه‌هاي تسويه را تا ۹۰ درصد كاهش داده، بلكه كنترل جريان‌هاي مالي را به‌ صورت بلادرنگ در دست گرفته است. چنين ظرفيتي، به پكن اجازه مي‌دهد تا در مواجهه با تحريم‌ها و محدوديت‌هاي غرب، استقلال اقتصادي خود و متحدانش را حفظ كند. به بيان ديگر، يوان ديجيتال همان «سلاح نرم» چين در جنگ سرد مالي قرن بيست‌ويكم است.

     زمزمه‌هايي درباره مطرح شدن بحث ايران در ديدار روساي جمهور چين و امريكا شنيده مي‌شود. پس از ديدار ترامپ و شي جين‌پينگ آيا مي‌توان گفت كه از طريق گفت‌وگوي قدرت‌ها؛ صلحي متفاوت و فناورانه در راه است؟

اين ديدار نشان داد كه چين و امريكا هر دو به اين نتيجه رسيده‌اند كه استمرار رقابت بدون چارچوب گفت‌وگو، جهان را به سوي بحران‌هاي غيرقابل كنترل مي‌برد. اگرچه اختلاف‌ها در حوزه فناوري، امنيت سايبري و ژئوپليتيك پابرجاست، اما گفت‌وگو مي‌تواند اين رقابت را از مسير خصومت به سوي «صلح فناورانه» هدايت كند؛ صلحي كه در آن، رقابت اقتصادي به جاي تقابل نظامي مي‌نشيند.اين همان نقطه‌اي است كه آينده نظم جهاني بر آن استوار خواهد بود: رقابت در سطح فناوري، نه در ميدان جنگ.

    جهان پس از اين ديدار به چه سمت و سويي حركت مي‌كند؟

جهان در حال گذار از عصر دلار به عصر داده است. قدرت اقتصادي ديگر تنها در تسلط بر بازارها خلاصه نمي‌شود، بلكه در كنترل زيرساخت‌هاي ديجيتال، زنجيره‌هاي تامين هوشمند و شبكه‌هاي مالي جايگزين معنا مي‌يابد. چين با درك عميق از اين روند، در حال بازنويسي قواعد بازي است. به همين دليل، ديدار امروز ترامپ و شي را بايد نه پايان رقابت، بلكه آغاز مرحله‌اي تازه از همكاري مبتني بر فناوري دانست؛ مرحله‌اي كه در آن، اقتصاد جهاني چندقطبي‌تر، ديجيتال‌تر و در عين حال، وابسته‌تر خواهد شد. در كل مي‌توان گفت كه ديدار ترامپ و شي جين‌پينگ در پكن را مي‌توان نقطه‌اي تاريخي در روند تحول نظم جهاني دانست. چين با تكيه بر عقلانيت راهبردي و ابزارهاي فناورانه، در حال تثبيت جايگاه خود به عنوان يكي از نويسندگان اصلي قواعد قرن بيست‌ويكم است. در مقابل، امريكا در تلاش است تا از رقيب خود فاصله نگيرد، بلكه قواعد رقابت را بازتعريف كند .

    پيام اين ديدار براي ايران چه مي‌تواند باشد؟

براي ايران، پيام اين ديدار روشن است: در دنيايي كه قطب‌‌هاي قدرت در حال تغييرند، راه بقا در عقلانيت، تعامل و سياست خارجي متوازن است، نه در تقابل و انزوا.