«تعادل» گزارش مي‌دهد

بحران آب و پيوند آن با انرژي

۱۴۰۴/۰۸/۰۸ - ۰۱:۰۶:۰۷
کد خبر: ۳۶۳۶۷۶
بحران آب و پيوند آن با انرژي

در جهاني كه توليد هر كيلووات برق به ليترها آب نياز دارد، آب و انرژي دو دوقلوي به‌هم‌پيوسته‌اند يكي بدون ديگري نمي‌تواند زنده بماند. بحران آب ديگر فقط درباره كشاورزي نيست؛ برق هم به صف عطشانان پيوسته است.

در جهاني كه توليد هر كيلووات برق به ليترها آب نياز دارد، آب و انرژي دو دوقلوي به‌هم‌پيوسته‌اند يكي بدون ديگري نمي‌تواند زنده بماند. بحران آب ديگر فقط درباره كشاورزي نيست؛ برق هم به صف عطشانان پيوسته است.

شايد كمتر كسي بداند كه نيروگاه‌ها دومين مصرف‌كننده بزرگ آب در جهان پس از كشاورزي هستند. برق، اين كالاي پاك و بي‌بو، در پشت صحنه تشنه‌اي سيري‌ناپذير دارد. نيروگاه‌هاي حرارتي از زغال‌سنگ گرفته تا گازي براي خنك‌سازي توربين‌ها و كندانسورها از حجم عظيمي آب استفاده مي‌كنند.

يك نيروگاه معمولي بخار، براي توليد يك مگاوات‌ساعت برق، بين ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ ليتر آب مصرف مي‌كند. اين يعني هر بار كه چراغي روشن مي‌شود، قطره‌اي ديگر از ذخاير آب زمين تبخير مي‌شود. در تابستان‌هاي داغ، كه مصرف برق به اوج مي‌رسد، همين گرما سبب كاهش منابع آبي و افت راندمان نيروگاه‌ها مي‌شود - يك دور باطل عطش و خاموشي.

ايران، كشوري خشك با شبكه‌اي بزرگ از نيروگاه‌هاي آبي و حرارتي، نمونه‌اي كامل از اين دوگانگي است.

در جنوب و شرق كشور، نيروگاه‌هاي گازي و بخاري در روزهاي گرم مجبورند ظرفيت خود را كاهش دهند چون آب خنك‌كننده كم است. در شمال و غرب، سدها خشك‌تر از هميشه‌اند؛ توليد برق‌آبي به كمترين سطح دهه اخير رسيده است. در تابستان ۱۴۰۴، توليد نيروگاه‌هاي برق‌آبي ايران نسبت به ميانگين 10‌ساله بيش از ۵۰ درصد كاهش داشت. نتيجه؟ خاموشي‌هاي پراكنده، افزايش مصرف سوخت‌هاي فسيلي، و در نهايت آلودگي بيشتر هوا.

همه اينها يعني بحران آب، مستقيما به بحران انرژي گره خورده است. و در آينده نه چندان دور، هر قطره آب ممكن است معادل يك وات برق باشد.

در سطح جهاني نيز اين بحران در حال گسترش است.در فرانسه، تابستان‌هاي خشك باعث شد برخي نيروگاه‌هاي هسته‌اي به دليل كمبود آب خنك‌كننده از مدار خارج شوند.

در چين، خشكسالي رودخانه يانگ‌تسه موجب شد توليد برق‌آبي سقوط كند و كارخانه‌ها تعطيل شوند. در ايالات متحده، ايالت آريزونا براي نخستين‌بار مجوز ساخت نيروگاه جديدي را به دليل كمبود آب منطقه‌اي رد كرد. سازمان ملل هشدار داده است كه تا سال ۲۰۳۵، بيش از ۴۰ درصد از نيروگاه‌هاي حرارتي جهان در مناطقي با استرس آبي شديد قرار خواهند گرفت. به زبان ساده، آينده انرژي، به آينده آب وابسته است.

اما اين رابطه دوطرفه است. همانطور كه برق براي توليد نياز به آب دارد، تصفيه و انتقال آب نيز نيازمند انرژي است. پمپاژ آب از سدها، نمك‌زدايي آب دريا، و حتي تصفيه فاضلاب، همگي فرآيندهاي انرژي‌برند.

در ايران نيز بيش از ۱۰ درصد برق توليدي به پمپاژ آب در شبكه‌هاي كشاورزي و شهري اختصاص دارد. در كشورهاي حاشيه خليج فارس، تا ۱۵ درصد از كل مصرف برق صرف شيرين‌سازي آب درياست.

يعني در نهايت، هر ليتر آبي كه مصرف مي‌كنيم، با وات‌هاي زيادي از برق به ما رسيده است. خبر خوب اين است كه راهكارهايي براي اين چرخه عطشناك وجود دارد. نخست، بهينه‌سازي مصرف آب در نيروگاه‌ها از طريق فناوري‌هاي خنك‌سازي خشك و مدار بسته. اين روش‌ها تا ۸۰ درصد مصرف آب را كاهش مي‌دهند. دوم، توسعه نيروگاه‌هاي خورشيدي و بادي كه تقريبا بدون مصرف آب كار مي‌كنند.

در اسپانيا، استراليا و عربستان، بخش بزرگي از انرژي برق از نيروگاه‌هايي مي‌آيد كه يك قطره آب هم مصرف نمي‌كنند. سوم، بازيافت حرارت و فاضلاب نيروگاه‌ها براي توليد بخار صنعتي يا حتي كشاورزي گلخانه‌اي طرحي كه در چين و امارات با موفقيت اجرا شده است.

ايران مي‌تواند از همين بحران، فرصتي بسازد. با توجه به اقليم خشك، آفتاب فراوان و بادهاي مناسب، كشور ظرفيت بالايي براي توليد برق تجديدپذير دارد. هر مگاوات خورشيدي معادل صرفه‌جويي هزاران ليتر آب در سال است.

از سوي ديگر، پروژه‌هاي نمك‌زدايي در جنوب كشور مي‌توانند با انرژي پاك تركيب شوند يعني آب از دريا و برق از آسمان. اگر سياست‌گذاري به سمت فناوري‌هاي كم‌آب و بهره‌وري بالا برود، ايران نه‌تنها از بحران نجات مي‌يابد، بلكه مي‌تواند الگوي منطقه‌اي در مديريت آب و انرژي شود. در غير اين صورت، ما در حالي براي تأمين برق مي‌جنگيم كه سفره‌هاي زيرزميني يكي‌يكي فرو مي‌ريزند.آب و انرژي دو ركن تمدن مدرن‌اند؛ هر دو در خطرند و هر دو به هم نياز دارند. شايد وقت آن رسيده كه در سياست‌گذاري ملي، آب را همانقدر جدي بگيريم كه برق را. چون فردايي كه آب نباشد، برقي هم نخواهد بود.