تنازع دلار و يوآن در جهان آينده
سفر ترامپ به شرق آسيا بازخوردهاي قابل توجهي در فضاي بينالمللي پيدا كرده و تحليلگران هر كدام تلاش ميكنند از اهداف و دلايل اين سفر رمزگشايي كنند. برخي اعلام ميكنند ترامپ در دل اين سفر به دنبال يارگيريهاي تازه براي اقدامات آتي خود در ونزوئلا و خاورميانه است.

سفر ترامپ به شرق آسيا بازخوردهاي قابل توجهي در فضاي بينالمللي پيدا كرده و تحليلگران هر كدام تلاش ميكنند از اهداف و دلايل اين سفر رمزگشايي كنند. برخي اعلام ميكنند ترامپ در دل اين سفر به دنبال يارگيريهاي تازه براي اقدامات آتي خود در ونزوئلا و خاورميانه است. طيف ديگري هم معتقدند سفر ترامپ براي مانعتراشي از ايده دلارزدايي است كه چين از طريق سازمانهايي چون بريكس و شانگهاي آن را دنبال ميكند. هدف سوم هم جذب سرمايههاي افزونتر از كشورهاي ثروتمند شرق آسيا به نفع ايالات متحده است. رويارويي تجاري امريكا و چين در شرق آسيا و ساير نقاط جهان كه امري بديهي است و اين تقابل پنهان ديگر كاملا آشكار شده است.
1) چين ميكوشد تا وضعيت اقتصادي خود را به گونهاي مسلط سازد كه به عنوان هژمون جديد عرصه جهاني خود را نمايان سازد. البته اين تلاشها براي دورنماي آينده است. هنوز كه هنوز است اكثر ذخاير مالي جهان به دلار است. مبادله كردن يك مساله است، اما ذخيره كردن ارز، موضوع ديگري است. بسياري از كشورهاي جهان امروز ذخاير ارزي خود را به صورت دلار و بعد هم يورو انباشت ميكنند. البته چين از سال 2009 به بعد يك جهش فوقالعاده در زمينه توسعه ارزي داشته و مبادلات بازرگاني خود را از 2درصد به بالاي 60رصد رسانده است. در اين ميان امريكا هم كشورهايي كه در زمينه تسلط دلار، مانعتراشي ميكنند را مجازات ميكند. شرايط جهاني اما به گونهاي است كه امريكا نميتواند تسلط ارزي و پولي قبلي را داشته باشد. امروز رمزارزها، بخش قابل توجهي از ذخاير كشورها را به خود اختصاص دادهاند كه فارغ از دايره تسلط امريكا محسوب ميشود. اگر همه اين گزارهها در كنار هم گذاشته شوند، مشخص ميشود كه چين توفيق قابل توجهي داشته هرچند مجبور است در كوتاهمدت در چارچوب دلار كار كند. اگر امروز چين يوآن خود را عرضه كند، مشتريها آن را ابتدا به دلار تبديل و بعد خريد ميكنند. البته امروز كشورهايي چون ايران، روسيه، ونزوئلا، كره شمالي و...حاضرند با يوآن معامله كنند. البته چين راه درازي در پيش دارد تا بتواند هژمون دلار را بشكند.
2) بحث مهم بعدي رخدادهايي است كه در آسهآن به وقوع پيوسته است. در اين سازمان منطقهاي اتفاقات مهمي در حال وقوع است. اين سازمان، قدرتمند است و نقش قابل توجهي در اقتصاد منطقهاي و جهاني دارد. ترامپ با برگزاري شو و رقص تلاش كرد، پيوندهاي ديرينه امريكا با كشورهاي اين منطقه را محكمتر سازد. در ادامه هم نمايش گسترش صلح را در پايان دادن به جنگ تايلند و كامبوج اجرا كرد. اما رويكرد كشورهاي آسهآن به سمت چين بيشتر شده است. اين كشورها از نظر اقتصادي به چين وابستگي زيادي دارند، هر چند از نظر امنيتي به امريكا وابستهاند!
3) در آينده چين دايره نفوذ بزرگتري خواهد داشت. اما مساله اين است كه چين ناچار است در حوزه سرمايهداري كار كند. چين نميتواند براي خود يك حوزه تازه درست كند! برتري سرمايهداري غرب نه به خاطر دلار و پول و اقتصادي است، بلكه به دليل تسلط فرهنگي و سبك زندگي مسلط خود است. وقتي مائو در چين انقلاب كرد، لباس چينيها را تغيير داد و كراوات را جمع كرد. اما در ادامه اين روش تداوم نيافت و باز هم كراوات در ميان چينيها محبوب شد. در چين محبوبترين غذا، كباب سوسك است! در هيچ نقطهاي از جهان نميتوان كباب سوسك را به جاي مك دونالد جا زد و گسترش داد! در واقع چين براي ايجاد هژمون پايدار و همهجانبه بايد از نظر فرهنگي و سبك زندگي مسلط شود. جوانان چيني امروز لباس غربي ميپوشند، موسيقي غربي را تقليد و فيلمهاي غربي تماشا ميكنند. حتي فيلمهاي چيني قادر به رقابت با فيلمهاي هاليوودي نيستند.
4) يكي ديگر از ويژگيهاي سفر ترامپ به شرق، تاكيد بر ظهور جهان چندقطبي است. اساسا بخشي از اين پيمانهاي منطقهاي را خود امريكا احداث كرد تا مقابل كمونيستها ايستادگي كنند. اما امروز اين پيمانها نقش برجستهاي در نظام بينالملل پيدا كردهاند. در گذشته پيمانهاي منطقهاي سنتو (با حضور ايران، پاكستان، افغانستان و...) و سيتو (استراليا، نيوزيلند و...) را ايجاد كرد و امروز از طريق آسهآن و... تلاش ميكند كمربند نفوذ خود را مسلط سازد. بخشي از اين پيمانهاي اقتصادي و تجاري و بخشي هم نظامي و امنيتي هستند. در واقع ريشه اين نگاه به پيمانهاي منطقهاي، به امريكا باز ميگردد. بنابراين تلاش ميكند استفاده بهينهاي از اين روابط داشته باشد.
