مسيرهاي توسعه به نهادسازي ختم ميشوند
حوزههايي كه بر ادبيات رشد سايه افكنده است عبارتند از: نقش تجارت، دولت و نهادها كه به عنوان قطعههايي بهطور جمعي و با مشاركت يكديگر توسعه را به وجود ميآورند. نقش دولت و تجارت اجزای صحيح در درك تابع نهادها است.

حوزههايي كه بر ادبيات رشد سايه افكنده است عبارتند از: نقش تجارت، دولت و نهادها كه به عنوان قطعههايي بهطور جمعي و با مشاركت يكديگر توسعه را به وجود ميآورند. نقش دولت و تجارت اجزای صحيح در درك تابع نهادها است. در ادامه در مورد نهادها، تجارت و دولت بحث خواهد شد و نشان داده خواهد شد كه چگونه اين ايدهها/مفاهيم كاملا يكپارچه هستند. هدف از بيان مطالب در ادامه، انتقال مفهوم اين تلفيق و يكپارچگي است. نهادها در ادبيات رشد در طول دهه اخير از اهميت بالايي برخوردار بودهاند. براي پاسخ دادن به اين سوال كه «نهادها چه هستند؟» بهطور ساده ميتوان گفت: نهادها قواعد بازي در جامعه هستند. كه ماهيتا ميتواند اقتصادي، اجتماعي يا سياسي باشد. ادبيات توسعه، نهادها را براي شروع و تداوم رشد اقتصادي مهم شناسايي ميكند. چارچوب نهادي سه مولفه اصلي دارد: قوانين و قواعد رسمي، قواعد غير رسمي، مكانيزمهاي اجرايي. قواعد رسمي عبارتند از؛ قواعد نوشته شده توسط جامعه، و قواعد غير رسمي عبارتند از قواعد نانوشته و مكانيزمهاي اجرايي، ميزاني كه اين قوانين در جامعه اجرا يا جذب ميشوند. ميزان اقدامات و موفقيت اجرايي كه در طول زمان مستلزم تغيير قوانين غير رسمي است دليل اينكه چرا كشورها در عملكرد اقتصادي متفاوت هستند را تا حد زيادي تشريح ميكند. تعدادي از ويژگيهاي مهم درباره نهادها كه از تجارب كشورهاي مختلف به دست آمده است:
اول. كيفيت نهادها كليدي است، دوم. هر چند تجارت يا سياست تجاري دولت مهم است ولي بهطور نسبي درجه اهميت آن كمتر از ترتيبات نهادي است، سوم. جغرافيا عامل محدودكننده نيست به دليل اينكه نهادهاي خوب بر محدوديتهاي آن غلبه يافتهاند، چهارم. دستيابي به نهادهاي خوب اغلب مستلزم خيزش از اعتقادات است در صورتي كه توجهات به شرايط داخلي است، و پنجم) رشد ابتدايي مستلزم اصلاحات نهادي شديد نيست. مراحل كوچك در وقفههاي قانوني ميتواند مسير طولاني را ايجاد كند. بالاخره، تنها به وسيله تقويت نهادها، يك كشور ميتواند در مقابل شرايط ناسازگار بايستد و رشد اقتصادي تداوم يابد. امروزه به نظر ميرسد هم بازارها و هم دولتها در ايجاد چارچوب نهادي كارا و ارتقاءدهنده رشد مهم هستند. كاركرد مفيد دولت در اثربخش شدن بازار عبارتند از: حمايت از حقوق مالكيت، قوانين بازار، تثبيت اقتصاد كلان، بيمه اجتماعي، و مديريت تعارض. دولتها براي عملكرد مناسب بازارها ضروري هستند، ولو اينكه تنها كاركرد آنها نيست. در حالي كه نميتوان اهميت بازارها را در ارتقای رشد از طريق رقابت ناديده گرفت، دولتها موظفند مشوقهايي را براي بازارها كه بتوانند آزادانه عمل كنند و بدون اجازه دادن به تقاضاهاي گروههاي خاص يا سياستهاي دولت كه باعث انحراف بازارها ميشود، پيشرفت كنند. همبستگي و هماهنگي بيشتر بين بازارها و دولتها، اثربخشي بيشتر نهادها و شانس بيشتر تخصيص اثربخش منابع براي توسعه را به همراه دارد.
واقع آن است كه فرآيند توسعه اقتصادي پروسهاي زمانبر و پيچيده است كه در تعامل با دنياي توسعه يافته و جهان پيرامون فراهم ميشود. كشوري در نهايت به جرگه توسعه يافتهها ميپيوندد كه ابتدا نهادسازي مناسبي در آن صورت گرفته باشد و پس از آن در زنجيري افقي و عمودي از صنايع توليدي داراي مزيت نسبي شده باشد و در خلق تكنولوژي صنايع مزبور سرآمد گردد. متاسفانه بعضا نگاهي مهندسي به توسعه اقتصادي در كشورهاي جهان سوم حاكم است كه مانع توسعه است. اين ديدگاه به راهاندازي توليد با پيشرفتهترين تكنولوژي مدرن روز وارداتي و سرمايه بر اعتقاد دارد. واردات اين نوع از تكنولوژِي كه ارزبري بالايي را هم به دنبال دارد هر چند در كوتاهمدت اشتغالي را ايجاد ميكند ولي به دليل تكنولوژي بالا قابل هضم نبوده و پس از استهلاك از رده توليد خارج ميشود بدون آنكه فرايندي از توسعه در كشور طي شده باشد. متاسفانه طي قرن اخير چنين رويكردي بر توسعه در اقتصاد ايران حاكم بوده است. بدين لحاظ جز وجود صنايع مونتاژ كه هر از چندي با صنايع مونتاژي ديگر جايگزين ميشود هيچ عايدي توسعهاي را براي كشور به دنبال نداشته است.
