آينده نفت در جهان بينفت!
در قرني كه همه از «كربن صفر» و «تجديدپذيرها» سخن ميگويند، هنوز صداي چكيدن نفت در اعماق زمين، موسيقي قدرت و ثروت است.
در قرني كه همه از «كربن صفر» و «تجديدپذيرها» سخن ميگويند، هنوز صداي چكيدن نفت در اعماق زمين، موسيقي قدرت و ثروت است. اما آيا اين موسيقي تا دهه ۲۰۳۰ ادامه دارد؟ يا آرامآرام جاي خود را به صداي توربينهاي بادي و پنلهاي خورشيدي خواهد داد؟
جهان انرژي در نقطهاي حساس ايستاده است: دوراهي ميان سرمايهگذاري بيشتر در نفت يا حركت سريعتر به سمت آيندهاي پاكتر.
گزارش تازه «آژانس بينالمللي انرژي» (IEA) ميگويد اگر سرمايهگذاري در پروژههاي جديد نفتي كاهش يابد، تا سال ۲۰۳۰ با كمبود عرضه مواجه خواهيم شد. اين هشدار در شرايطي منتشر ميشود كه بسياري از دولتها، تحت فشار افكار عمومي و تعهدات زيستمحيطي، پروژههاي فسيلي را محدود كردهاند.
اما paradox جالب اينجاست: هر چه به سمت انرژي پاكتر ميرويم، نياز كوتاهمدت به نفت بيشتر ميشود.
زيرا توليد پنل خورشيدي، خودروهاي برقي و حتي توربينهاي بادي، به زنجيره تأمين گستردهاي وابسته است كه هنوز سوخت فسيلي را قلب تپنده خود دارد.
به بيان ديگر، براي ساخت دنياي بدون نفت، فعلا به نفت نياز داريم!
برخلاف پيشبينيهاي خوشبينانه دهه قبل، تقاضاي جهاني نفت در سال ۲۰۲۵ هنوز در مسير صعودي است.
طبق دادههاي اوپك، مصرف جهاني در سهماهه دوم سال جاري به بيش از ۱۰۳ ميليون بشكه در روز رسيده كه ركوردي تاريخي است. رشد اقتصادي آسيا، بازگشت سفرهاي هوايي پس از كرونا و توسعه صنايع پتروشيمي، از مهمترين دلايل اين رشد هستند.
چين و هند، دو غول مصرفكننده، حدود ۳۵ درصد از تقاضاي جهاني را به خود اختصاص دادهاند. حتي اروپا كه سياستهاي سختگيرانه زيستمحيطي دارد، هنوز نتوانسته وابستگي خود را به نفت در بخش حملونقل و صنايع سنگين كاهش بدهد. گروهي مانند عربستان و امارات با سياستهاي توسعهاي بلندمدت و صندوقهاي ثروت ملي، ميكوشند درآمد نفت را به سرمايهگذاري در انرژيهاي نو تبديل كنند. عربستان در قالب «چشمانداز ۲۰۳۰» قصد دارد تا آن زمان سهم انرژيهاي پاك خود را به ۵۰ درصد برساند.
اما در سوي ديگر، برخي كشورها از جمله ايران، ونزوئلا و روسيه به دليل محدوديتهاي سياسي و تحريمها، ناچارند بر حفظ سهم خود در بازار سنتي نفت تمركز كنند. ايران با ظرفيت بالقوه بيش از ۴ ميليون بشكه در روز، هنوز بخش بزرگي از توان توليد خود را به دليل تحريمها و كمبود سرمايهگذاري از دست داده است.
كارشناسان معتقدند در صورت جذب سرمايهگذاري خارجي و نوسازي ميادين فرسوده، ايران ميتواند تا سال ۲۰۳۰ دوباره به يكي از سه صادركننده بزرگ منطقه تبديل شود. اما مسير رسيدن به اين هدف، بدون تغيير در سياستهاي اقتصادي و تعامل بينالمللي دشوار خواهد بود. بازار نفت هميشه صحنه نوسانات شديد بوده است. از سقوط تاريخي قيمت در دوران كرونا تا جهشهاي ناشي از جنگ اوكراين، هيچ پيشبينياي پايدار نمانده است.
با توجه به كاهش سرمايهگذاري جهاني در پروژههاي جديد، كارشناسان هشدار ميدهند كه بازار ممكن است دوباره وارد دوران نفت ۱۰۰ دلاري شود؛ بهويژه اگر بحرانهاي ژئوپوليتيكي در خاورميانه يا آفريقا ادامه يابد.
اما برخلاف گذشته، افزايش قيمت لزوما به معناي رونق اقتصادي براي كشورهاي توليدكننده نيست.
زيرا در دنيايي كه جهان به سمت انرژيهاي پاك حركت ميكند، هر دلار اضافه، ممكن است آخرين فرصت براي سرمايهگذاري در آينده باشد.
در سالهاي اخير، فشار سرمايهگذاران و نهادهاي مالي بر شركتهاي نفتي بهشدت افزايش يافته است. بسياري از بانكها و صندوقهاي سرمايهگذاري بزرگ از جمله «بلكراك» و «نورجس بانك» اعلام كردهاند سرمايهگذاري در پروژههاي فسيلي را كاهش ميدهند.
در مقابل، شركتهاي بزرگ نفتي مانند «اكسونموبيل» و «بيپي» سعي كردهاند با تغيير چهره خود، پروژههاي انرژي پاك را در كنار فعاليتهاي نفتي توسعه دهند. اما منتقدان ميگويند اين تغييرات بيشتر «سبزشويي» است تا تحول واقعي.
بازار گاز ديگر فقط درباره انرژي نيست؛ درباره نفوذ سياسي، امنيت ملي و حتي اخلاق اقليمي است.
هر قرارداد LNG ميان دو كشور، معادل يك پيمان استراتژيك است.
اروپا با امريكا متحد شده تا از وابستگي به روسيه رها شود؛ چين با قطر قراردادهاي ۲۷ ساله ميبندد؛ و هند با سرعت در حال ساخت پايانههاي دريافت LNG است تا نياز روزافزون خود را تأمين كند.
در اين ميان، كشورهاي در حال توسعه به دنبال توازناند؛ چگونه انرژي ارزان و در دسترس داشته باشند، بيآنكه قرباني سياستهاي بزرگ شوند.
در واقع، دنياي امروز شاهد نبرد سرد بر سر گاز داغ است — جنگي كه به جاي تانك و تفنگ، با خطوط لوله، پايانهها و قراردادهاي ميلياردي پيش ميرود.
آينده انرژي شايد ديگر نفتمحور نباشد، اما هنوز فسيلي است. اگر نفت، سوخت قرن بيستم بود، گاز ميتواند قهرمان نيمه اول قرن بيستويكم باشد. اما پس از آن، شايد نوبت خورشيد و باد برسد تا بر تخت بنشينند.
در اين ميان، كشورهايي برنده خواهند بود كه از امروز مسير خود را مشخص كنند نه فقط با شعار انرژي پاك، بلكه با استراتژي واقعگرايانهاي براي تركيب سوختها، امنيت انرژي و توسعه پايدار.
