اصلاحات اقتصادي اسنپ بك‌را بي‌اثر مي‌كند

۱۴۰۴/۰۷/۲۸ - ۰۱:۲۶:۲۳
کد خبر: ۳۶۲۲۸۲

نكته مهم اين است كه بين چين و روسيه فرق وجود دارد. روسيه مي‌گويد اين تحريم‌ها را قبول ندارد، محتواي آن را هم اجرا نمي‌كند. اما چين مي‌گويد، تحريم‌ها عليه ايرا را قبول ندارد اما نمي‌گويد كه محتواي آن را اجرايي نمي‌كند.

زهرا سليماني|  

دو روايت مختلف مانند دو خط موازي در خصوص فعال‌سازي اسنپ‌بك از سوي اروپا و امريكا و كشورهاي غربي از يك طرف و ايران و روسيه و چين از سوي ديگر مطرح شده است. دو خط موازي كه مشخص نيست آيا هرگز به هم مي‌رسند يا نه؟ ايران با تكيه بر محتواي حقوقي برجام اعلام مي‌كند با توجه به اينكه امريكا از برجام خارج شده و اروپا هم در اجراي تعهدات برجامي‌اش قدم‌هاي ارزشمندي برنداشته، عملا برجام كان‌لم‌يكن تلقي شده و از 26مهرماه، تحريمي متوجه ايران نيست! در نقطه مقابل اما اروپايي‌ها و غربي‌ها قرار دارند كه باز هم با تكيه بر محتواي برجام از فعال‌سازي اسنپ بك و بازگشت خودكار تحريم‌هاي قبل از برجام مي‌گويند. در اين ميان اما برخي كشورها در طرف روايت ايران ايستاده‌اند و برخي كشورها هم ناچار به پيروي از روايت اروپايي‌ها و امريكايي شده‌اند. نكته قابل توجه اين است كه تحريم‌هاي هسته‌اي عملا ديگر مانند سال‌هاي ابتدايي دهه 90 خورشيدي اثرگذار نيستند. روسيه رسما اعلام كرده اسنپ‌بك را قبول نداشته و محتويات تحريمي آن را اجرا نمي‌كند. چين هم اگرچه از عدم اجراي محتواي تحريم‌ها سخني به ميان نياورده اما با صداي بلند اعلام كرده تحريم‌ها را قبول ندارد. با توجه به اينكه بيش از 90 درصد كشتي‌هاي صادراتي نفت ايران به مقصد چين بارگيري مي‌شوند، اينكه چين به اردوگاه غرب براي تحريم‌هاي ايران نپيوسته به معناي يك توفيق بزرگ براي ايران است. حسن بهشتي‌پور تحليلگر مسائل روابط بين‌الملل در گفت‌وگوي اختصاص با «تعادل» ضمن واكاوي تصميماتي كه باعث قرار گرفتن ايران ذيل فصل هفت سازمان ملل شده، اصلاحات اقتصادي داخلي را مهم‌ترين راهكار براي بي‌اثر ساختن تحريم‌ها مي‌داند.

بعضا اظهارات متناقضي از سوي مقامات ايراني و اروپايي و حتي سازمان ملل درباره فعال‌سازي اسنپ‌بك شنيده مي‌شود. مقامات كشورمان مي‌گويند، عملا موعد تحريم‌هاي برجامي پايان يافته اما غربي‌ها از بازگشت تحريم‌هاي قبل از برجام صحبت مي‌كنند. از منظر روابط بين‌الملل اين تناقض را چطور مي‌توان تحليل كرد؟

پرسش خوبي است، اما پرداختن به آن دشوار است. ببينيد، آنچه كه امروز روابط بين‌الملل خوانده مي‌شود، محتوايي است كه بيش از 4قرن است كه تداوم دارد تا به قرن21 رسيده است. روابطي كه محصول نياز كشورهاي غربي به يك ساز و كار داوري است. پس از 30سال جنگ مذهبي در اروپا بين پروتستان‌ها و كاتوليك‌ها در جنوب آلمان (وستفالي) عهدنامه‌اي نوشته شد و مرزها به رسميت شناخته شدند. حاكميت ملي مفهوم يافت و گزاره‌اي ذيل عنوان ملت-دولت تعريف شد. در ادامه به تدريج با نظرات چهره‌هايي چون جان لاك، ژان ژاك روسو، همچنين مونتسكيو كه بحث تفكيك قوا را مطرح كرد، اين ديدگاه‌هاي سياسي و ديپلماتيك كامل‌تر شد. لذا اين غربي‌ها هستند كه ساختار جديد سياسي و ديپلماسي را شكل داده و شاكله‌هاي آن را استوار ساختند. ساير كشورها هم به تدريج نسبت به اين اصول و روابط تمكين كردند. پس از جنگ‌هاي جهاني اول و دوم ابتدا جامعه ملل ايجاد شد و پس از آن سازمان ملل متحد تبلور پيدا كرد. ماحصل اين ساختارسازي‌ها ايجاد يك نظام دو قطبي با محوريت امريكا و اتحاد جماهير شوروي بود. با فروپاشي اتحاديه جماهير شوروي نظام تك قطبي شكل گرفت. در قرن 21 آرام آرام فضاي بين‌الملل به سمت چند جانبه‌گرايي و جهان بدون قطب گام برداشت. پس حقوق بين‌الملل ابتدا توسط غربي‌ها نوشته و بعد تكميل و نهايتا تحميل شد. كشورهاي ديگر هم، برخي از اين گزاره‌ها را قبول كرده و برخي ديگر از اين محتوا را قبول ندارند! در اين نظام، قدرت و زور نقش تعيين‌كننده دارد و قواعد و اصول بين‌المللي تنها يك ظاهر فريبنده است، قدرتمندان از روابط بين‌الملل سوءاستفاده مي‌كنند تا هژمون مد نظر خود را مستقر كنند. اينگونه نيست كه حق و عدالت حاكم باشد بلكه زور و قدرت حاكم است و هر كشوري مبتني بر قدرت و نفوذي كه دارد سهمي از جايگاه‌هاي جهاني مي‌برد.

اگر موافقيد به بحث برجام و اسنپ‌بك بازگرديم در يك چنين نظامي، ايران و روسيه و چين مي‌گويند، تعهدات برجامي و تحريم‌هاي ايران پايان يافته اما اروپا و امريكا نظر ديگري دارند. از منظر روابط بين‌الملل اين معادله را چگونه مي‌توان تحليل و تفسير كرد؟

از منظر روابط بين‌الملل روشن است كه طرف امريكايي بدون اجراي تعهدات خود ارديبهشت ماه 97 از برجام بيرون آمده است. طرف اروپايي كه قول داده بود خلأ خروج امريكا از برجام را جبران مي‌كند و طرح‌هايي مانند اينتكس را به ايران پيشنهاد داد، عملا نتوانست نيازهاي ايران و تعهدات برجامي‌اش را محقق كند. ايران در واكنش به اين انفعال اروپايي‌ها، طبق بند 36برجام، تعهدات خود را كاهش داد. ايران اعلام كرد خودش را ديگر متعهد نمي‌بيند و طي 5مرحله به صورت دو ماه، دو ماه تعهداتش را كاهش داد. در هر مرحله هم اعلام شد اگر امريكا به تعهدات خود بازگردد ايران هم اجراي تعهدات خود را از سر مي‌گيرد. پس از اين مرحله مصوبه مجلس هم از راه رسيد و قانون اقدام راهبردي تصويب شد. در كشاكش اين بحث‌ها، امريكايي‌ها براي نخستين‌بار در جهان به سايت‌هاي هسته‌اي ايران كه تحت نظر آژانس بود حمله كردند. توجه داشته باشيد ادعا نشد به سايت‌هاي مخفيانه ايران حمله شده، بلكه به سايت‌هايي حمله شد كه تحت نظارت مستقيم آژانس قرار داشتند و 3ماه يك‌بار از فعاليت‌هاي آن گزارش‌هاي مستند به آژانس داده مي‌شد. در اين شرايط هر فردي ذره‌اي انصاف داشته باشد به نفع ايران شهادت مي‌دهد.

ايران همراه با روسيه و چين اعلام مي‌كند مطابق محتواي برجام تحريم‌هاي ايران پايان يافته اما اروپا و امريكا و سازمان ملل و برخي كشورها از بازگشت تحريم‌ها صحبت مي‌كنند. اين دو گانگي از كجا نشات مي‌گيرد؟

همانطور كه گفتيد، روسيه و چين و ايران طي بيانيه‌اي رسمي، نقطه نظارت خود را به صورت فشرده به سمع آژانس و سازمان ملل رساندند. آنها اعلام كردند غربي‌ها حق ندارند مكانيسم ماشه و اسنپ بك را فعال كند. اينها حرف‌هاي منطقي و شكيل است اما در حقوق بين‌الملل قدرت و زور است كه تعيين‌كننده است. اروپا و امريكا و اسراييلي‌ها از بند 11 قطعنامه 2231 سوءاستفاده كرده و از 6مهر اسنپ‌بك را و فرآيند بازگشت تحريم‌ها را فعال كردند. اما ايران مي‌گويد از 26مهر 1404 قطعنامه عملا پايان يافته و ديگر تحريمي متوجه ايران نيست.

چه كسي بايد ميان اين دو طرف، قضاوت و داوري كند. آيا در برجام مكانيسمي براي بررسي ابعاد ادعاها در نظر گرفته شده؟ 

به‌طور طبيعي سازمان ملل است كه بايد داوري كند. مساله اين است كه سازمان ملل نه تنها به نفع ايران راي نداده، بلكه بيانیه‌اي صادر كرده و به اقدام نامشروع اروپايي‌ها را رسميت بخشيده است. اين فرآيند توسط رييس دوره‌اي شوراي امنيت ملل متحد (نماينده كره جنوبي) انجام شده است! جالب اينجاست كه كشور كره جنوبي به اين قطعنامه راي ممتنع داده است. اين واقعيت آلوده حقوق بين‌الملل است. چهره اصلي نامشروع حقوق بين‌الملل اينجا نمايان مي‌شود. به راحتي بيانيه‌اي صادر و تحريم‌ها باز گشت مي‌كند. در اين ميان مدام در ايران گفته مي‌شود كه از نظر ايران قطعنامه بلاموضوع شده است. روسيه و چين هم از حق ايران دفاع مي‌كنند. اما مساله آن است كه اين همراهي فعلا تاثيري در مسكوت ماندن تحريم‌ها نداشته است.

آيا ايران طي سال‌ها و دهه‌هاي گذشته مي‌توانست به گونه‌اي تصميم‌سازي كند كه كار به اينجا نكشد؟

حتما مي‌شد بهتر عمل كرد. در سال 84 و حضور دولت نهم با نهمين قطعنامه شوراي حكام، پرونده ايران به شوراي امنيت ارجاع شد. دلسوزان كشور مدام هشدار مي‌دادند كه بايد جلوي اين فشارهاي غربي‌ها گرفته شود. اما برخي افراد و گروه‌ها كه امروز هم ذيل گروه‌هاي تندرو در ايران فعاليت مي‌كنند ادعا مي‌كردند، اين قطعنامه‌ها و مصوبات و... خلاف قانون و روابط بين‌الملل است و در شوراي حكام اجماعي حاصل نشده و...!اما با راي اكثريت، پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شد و ايران در پروسه خطرناك فعلي قرار گرفت. اين روند ادامه داشت. وقتي عليه ايران قطعنامه صادر شد، باز هم همان گروه‌هاي تندرو ادعا مي‌كردند قطعنامه‌ها ايران را ذيل فصل هفتم ملل متحد قرار نمي‌دهد.! در حالي كه در اواسط قطعنامه با صراحت آمده بود، ايران ذيل فصل هفتم قرار مي‌گيرد. امروز هم همين طيف‌ها، ادعا مي‌كنند بازگشت تحريم‌ها با اجماع نبوده. در حالي كه بازگشت تحريم‌ها به اجماع نياز ندارد. يا بايد 9كشور به امري راي دهند يا يك كشور عضو دايم شوراي امنيت، موضوعي را وتو كند! اينگونه ما در وضعيت دشواري قرار گرفته‌ايم.

 با توجه به اينكه 90 درصد نفت ايران توسط چين خريداري مي‌شود. وقتي چين اعلام مي‌كند بازگشت تحريم‌ها عليه ايران را قبول ندارد، چه معنايي دارد؟ آيا به نفع ايران و صادرات نفتي ايران است؟ 

نكته مهم اين است كه بين چين و روسيه فرق وجود دارد. روسيه مي‌گويد اين تحريم‌ها را قبول ندارد، محتواي آن را هم اجرا نمي‌كند. اما چين مي‌گويد، تحريم‌ها عليه ايرا را قبول ندارد اما نمي‌گويد كه محتواي آن را اجرايي نمي‌كند. مي‌توان پيش‌بيني كرد كه چيني‌ها به خريد نفت از ايران ادامه مي‌دهند. همانطور كه در برابر درخواست امريكا براي عدم خريد نفت از روسيه هم عقب‌نشيني نكردند. چين چون نمي‌خواهد علنا با امريكا درگيري پيدا كند، نمي‌گويد محتواي قطعنامه‌ها را اجرا نمي‌كند. عجيب اينكه كشوري مانند تركيه كه منافع زيادي از ايران برده، اعلام مي‌كند با تحريم‌هاي سازمان ملل عليه ايران همراهي مي‌كند! تداوم خريد نفت ايران توسط چين باعث مي‌شود امريکا و اروپا نتوانند به اهداف خودشان از تحريم‌ها برسند.

 اگر قرار بود، توصيه‌اي به سياست‌گذاران و تصميم‌سازان داشته باشيد، به چه مواردي اشاره مي‌كرديد تا تحريم‌ها كم‌اثرتر شوند؟

ايران بايد در داخل وضعيتي را طراحي كند كه لنگ اين قطعنامه‌ها نشود. ايران به اصلاحات واقعي اقتصادي نياز دارد تا اثربخشی تحريم‌ها كم شود. دولت‌هاي قبلي وعده اصلاحات را داده‌اند اما آن را اجرايي نكرده‌اند. ايران در حوزه نظامات بودجه‌اي، مالياتي، يارانه‌اي، بانكي و...به اصلاحات ساختاري نياز دارد. با انجام اين اصلاحات شك نكنيد كه دست دشمنان براي فشار تحريمي به ايران خالي‌تر از قبل مي‌شود.