زندگي دوباره در بورس
بازار سهام اين روزها بيش از هر زمان ديگري زير سايه پول پرقدرت حركت ميكند؛ پولي كه نه از جنس خوشبيني بنيادي است و نه از جنس اعتماد بلندمدت، بلكه از قدرت نقدينگي و هيجان لحظهاي تغذيه ميشود. پرسش اصلي اينجاست: آيا هنوز ميتوان به آينده بورس اميد داشت؟

بازار سهام اين روزها بيش از هر زمان ديگري زير سايه پول پرقدرت حركت ميكند؛ پولي كه نه از جنس خوشبيني بنيادي است و نه از جنس اعتماد بلندمدت، بلكه از قدرت نقدينگي و هيجان لحظهاي تغذيه ميشود. پرسش اصلي اينجاست: آيا هنوز ميتوان به آينده بورس اميد داشت؟
همه چيز از همان شنبه معروف شروع شد؛ جلسهاي كه بسياري از فعالان تصور ميكردند بعد آن بازار وارد فاز اصلاح يا ركود شود. كارشناسان، شاخصها و رفتار حقيقيها همه نشانههايي از منفي شدن ميدادند. با اين حال، اتفاقي متفاوت افتاد: پولي بزرگ و قدرتمند وارد شد، قواعد را شكست و سه هفته تمام بازار را با صفهاي خريد قفل كرد.
نشانهها روشنند: افزايش ارزش معاملات، تغيير جهت نقدينگي و مقاومت در برابر سيگنالهاي منفي. هر بار كه عدهاي قصد «سيو سود» داشتند، همان پول پرقدرت وارد ميشد و اجازه اصلاح را نميداد. نتيجه، بازاري شد كه فروشنده زيان ديد و خريدار با ريسك بالا در موج نقدينگي باقي ماند.تا اينجا بازار صرفا به پشتوانه پول جلو آمده است، نه با تكيه بر گزارشهاي مالي يا تغيير بنيادهاي اقتصادي. برآوردها نشان ميدهد حدود ۲۳۶ هزار كد بورسي فعال درگير اين روند هستند؛ يعني حركت جمعي كوتاهمدت بدون پشتوانه اطلاعاتي شفاف. در چنين شرايطي، «پول پرقدرت» ميداند چه ميكند؛ اما ديگران فقط دنبالهرو رفتار آنند.بازار براي ادامه رشد، ديگر فقط پول نميخواهد؛ نيازمند خبر بزرگ اقتصادي يا سياسي است رويدادي كه فضاي ريسك را كاهش دهد يا تنشها را تعديل كند. بدون چنين شوكي، رشد نقدينگي كوتاهمدت بدل به خطر ميشود: خطر نوسانهاي شديد، هيجانهاي مصنوعي و خروج ناگهاني منابع.در واقع، سرمايهگذاران امروز نه بر اساس تحليل كه بر اساس فرمان نقدينگي معامله ميكنند. هر حركتي كه آن پول بخواهد، بازار ناچار به تبعيت است؛ حتي اگر آن مسير در تضاد با منطق اقتصادي باشد. اين همان جايي است كه بورس از «بازار سرمايه» به «بازار رفتار پول» تبديل ميشود.
سياستهاي بانك مركزي در زمينه تامين مالي، فرآيند دسترسي شركتها به منابع را سختتر كرده است. در صورتي كه اين عوامل را كنار هم قرار دهيم، ميبينيم كه وضعيت شركتها بهبود نسبي داشته، اما همچنان با شرايط مطلوب فاصله زيادي دارد.از اين رو نقدينگي پرقدرت، بهطور عمده به سمت سهام بزرگ هدايت شده، زيرا قابليت نوسانگيري در اين سهامها بيشتر است و ميتواند شاخص كل را بهطور موثري تحت تاثير قرار دهد. در مقابل، سهامهاي كوچك كمتر مورد توجه قرار گرفتند، چراكه قدرت لازم براي ايجاد نوسانات گسترده در آنها وجود ندارد. يكي از نشانههاي محسوس ورود پول، رشد چشمگير ارزش معاملات روزانه بوده است. حتي در روزهايي كه بازار تمايل به فروش داشت، ارزش معاملات رشد معناداري داشته است. اين موضوع، فضايي بيسابقه در بورس تهران ايجاد كرده و نشاندهنده تاثيرگذاري بالاي اين جريان مالي است. در صورتي كه اين پول را به عنوان يك بازيگر مستقل با اهداف متفاوت از سرمايهگذاران عادي در نظر بگيريم، ميتواند حتي چالشهايي مانند نرخ بهره بالا يا مشكلات اقساط را مديريت و بازار را به سمت ثبات نسبي هدايت كند.
اميد به آينده بورس هنوز زنده است، اما نه بدون شرط. بازار بايد از مدار پول پرقدرت بيرون بيايد و به مدار «خبر و بنياد» برگردد. تا زماني كه نقدينگي بيمنطق صداي بلندتري از دادههاي واقعي دارد، صعودها شكننده و اصلاحها دردناك خواهند بود. بورس ايران اين روزها سرپا ايستاده، اما روي زمين لرزان نقدينگي.
