بحران بدهي در اروپا و بيكاري در خاورميانه

۱۴۰۴/۰۷/۲۲ - ۲۳:۰۸:۱۱
کد خبر: ۳۶۱۵۹۵

فضاي بين‌المللي و منطقه‌اي آبستن تحولات تازه‌اي است. اما آيا مي‌توان تصويري از اين دورنماي اقتصادي در ايران و ساير كشورهاي جهان به دست آورد.مبتني بر داده‌هاي آماري معتقدم اروپا در دورنماي پيش رو با معضل بدهي‌هاي فزاينده و كشورهاي خاورميانه منهاي ايران با معضل بيكاري ريشه‌دار مواجه خواهند بود.

محمدحسين اديب

فضاي بين‌المللي و منطقه‌اي آبستن تحولات تازه‌اي است. اما آيا مي‌توان تصويري از اين دورنماي اقتصادي در ايران و ساير كشورهاي جهان به دست آورد.مبتني بر داده‌هاي آماري معتقدم اروپا در دورنماي پيش رو با معضل بدهي‌هاي فزاينده و كشورهاي خاورميانه منهاي ايران با معضل بيكاري ريشه‌دار مواجه خواهند بود.

۱) پس از تشكيل منطقه يورو و ايجاد اروپاي واحد، كشور آلمان موفقيت‌هاي اقتصادي بسياري را به دست آورد. توفيق‌هايي كه آلمان را از منظر اقتصادي در راس كشورهاي اروپايي قرار داد و باعث شد آلمان ثروتمند شود. پس از اين تحولات بود كه اعداد و ارقام اقتصادي خاصي در اين منطقه ثبت شد. به‌طور كلي، ۵درصد بدهي كشورهاي اروپايي منهاي انگليس به بانك‌هاي غير اروپايي است و بخش اعظم بدهي كشورهاي اروپايي به داخل يورو اختصاص دارد. يعني بانك‌هاي امريكايي و انگليسي تشخيص داده‌اند، وام دادن به اروپايي‌ها، ريسك بالايي دارد، بنابراين به اروپايي‌ها وام نمي‌دهند و ۹۵درصد وام‌هاي مورد نياز كشورهاي اروپايي را بانك‌هاي اروپايي تامين مي‌كنند. به عبارت روشن‌تر، ثروت آلماني‌ها به بدهي ساير كشورها بدل شده است. اما بايد ديد اين وضعيت چه معنا و مفهومي دارد و چه شرايطي را ايجاد مي‌كند؟ شخصا پيش‌بيني مي‌كنم سرانجام روزي مي‌رسد كه كشورهاي اروپايي كه با تكيه بر ثروت آلمان استقراض مي‌كنند، اعلام مي‌كنند اين وام‌ها را پرداخت نكرده و از زير بار تعهدات خود شانه خالي كنند. شك نكنيد اين خودداري از پرداخت بدهي‌ها از عوض كردن يك كدخدا در يك روستا هم ساده‌تر خواهد بود. اما خروجي چنين شرايطي چيست و چه تحولاتي را ايجاد مي‌كند؟ بر اثر اين رخدادها، احتمالا در اروپا راديكال‌هاي دست راستي (پوپوليست‌هاي راستگرا) به قدرت مي‌رسند. آنها با صراحت مي‌گويند بدهي‌هاي قبل را قبول نداشته و آن را پس نمي‌دهند. بلافاصله در آلمان هم پوپوليست‌هاي راستِ ملي‌گراي نئوفاشيست به قدرت مي‌رسند و مي‌گويند، پولتان مي‌كنيم! اين چالش اقتصادي بدون شك باعث تنش‌هاي فزاينده در اروپا مي‌شود. در واقع اروپا با بحران بدهي‌هاي فزاينده‌اي روبه‌رو مي‌شود كه طي دهه‌هاي اخير ايجاد شده است.

۲) اما بايد ديد وضعيت كشورهاي خاورميانه چگونه خواهد بود؟ معتقدم در خاورميانه عربي مشكلات به شكل متفاوتي بروز مي‌كند. از آنجا كه در اين منطقه موج سنگين افزايش جمعيت وجود دارد، بحراني اقتصادي به شكل بحران بيكاري ظهور پيدا مي‌كند. در واقع جمعيت بالاي كشورهاي خاورميانه به زودي به سن اشتغال رسيده و به حركت در مي‌آيند تا شغلي به دست بياورند. در اين شرايط است كه دارايي ژئوپليتيك ايران قيمت‌گذاري جديد شده و چندين برابر مي‌شود. بايد توجه داشت كه ايران تنها نقطه امن اين نقطه از جهان است كه مي‌تواند توازن ايجاد كند. كشوري كه بدهي ندارد و تنها دانشجويان دوره فوق ليسانس و دكترايش، ۵۰۰هزار نفر است! اين عدد بسيار بالاست و مي‌تواند نقش تعيين‌كننده‌اي در تحولات آتي ايفا كند. البته ذكر اين نكته هم ضروري است كه دانشجويان ايراني از نظر عملي ضعف‌هايي دارند، اما از نظر تئوريك بسيار قوي هستند. ايرانيان از نظر سواد تئوريك چيزي از دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها در ساير كشورهاي جهان، چيزي كم ندارند. به عنوان مثال دانشجوي اقتصاد دانشگاه‌هاي ايران، سالي۴۰واحد مي‌گذراند، در اروپا اما دانشجويان همين مقطع ۳۰واحد درسي را مي‌گذرانند . البته دانشجوي انگليسي به گونه‌اي تربيت مي‌شود كه بتواند در قالب يك ساختار منسجم مسائل را حل كند. انگليسي‌ها در واقع جست‌وجو براي حل مساله را به خوبي آموخته‌اند. در واقع ايران با تكيه بر منابع فراوان و نيروي انساني تحصيلكرده خود مي‌تواند آينده اقتصادي متفاوتي با كشورهاي منطقه داشته باشد و از تحريم‌ها عبور كند.

۳) در اصول بانكداري نُرمي داريم كه بر اساس آن گفته مي‌شود اگر بدهي از حدي بگذرد و نسبت به توليد ناخالص داخلي بيشتر شود، روند اعطاي تسهيلات بايد متوقف شده و ديگر وام نبايد پرداخت شود. اروپا با بدهي اداره مي‌شود و آمارها حاكي است كه كشورهاي اروپايي ديگر قادر به تداوم اين وضع و باز پس دادن بدهي‌ها نيستند. در اين ميان آلمان يك مورد منحصر‌به‌فرد در اروپاست. بزرگ‌تربن ثروت آلمان‌ها كه كسي نمي‌تواند بخورد، طلاست. اصفهاني‌ها مي‌گويند ۸۰درصد دارايي‌هايت بايد به گونه‌اي باشد كه دزد نتواند آن را ببرد. ثروت آلمان از اين دست منابع است و دزد نمي‌تواند به بخش اعظم آن دست بزند. ايران هم بايد به سمت كسب دستاوردها و تبديل منابعش به ثروتي برود كه در دورنماي پيش رو، آينده نسل‌هاي ايراني را تثبيت سازد.