تزريق جان دوباره به بورس
بورس در روزهاي اخير نشانههايي از جان گرفتن دوباره را به نمايش گذاشته است. رشد شاخص كل تا محدوده سه ميليون واحد، شكلگيري صفهاي خريد در شركتهاي بزرگ و افزايش ملموس ورود پول حقيقي، تصويري از بازاري را ترسيم كرده كه پس از دورهاي ركود، حالا بار ديگر توجه سرمايهگذاران را جلب كرده است.

بورس در روزهاي اخير نشانههايي از جان گرفتن دوباره را به نمايش گذاشته است. رشد شاخص كل تا محدوده سه ميليون واحد، شكلگيري صفهاي خريد در شركتهاي بزرگ و افزايش ملموس ورود پول حقيقي، تصويري از بازاري را ترسيم كرده كه پس از دورهاي ركود، حالا بار ديگر توجه سرمايهگذاران را جلب كرده است. اگرچه عوامل بيروني و كمرنگ شدن نگرانيهاي سياسي در منطقه بر اين تغيير فضا بيتاثير نيستند، اما آنچه اكنون بيش از همه اهميت دارد، رفتار پولي است كه از خارج از بدنه هميشگي بازار وارد شده است؛ پولي كه ميتواند مختصات ماههاي آينده بورس را تعيين كند. در نگاه كلان، بازار سهام معمولا زماني جان ميگيرد كه نسبت ريسك سياسي به بازده انتظاري شركتها كاهش يابد. از همين زاويه، انتظار انتشار گزارشهاي تابستان شركتها در موعد خود باعث شده بسياري از سرمايهگذاران زودتر اقدام به خريد كنند تا از موج احتمالي افزايش سودآوري جا نمانند. همزمان، حركت نرخ ارز در بازار آزاد و اثر آن بر صورتهاي مالي شركتهاي صادراتمحور، انگيزه بيشتري براي خريد ايجاد كرده است.
اما در ميان اين نشانههاي مثبت، يك نكته كليدي وجود دارد: پايداري پول تازه. اگر منابع وارد شده موقتي باشند و با چند روز رشد از بازار خارج شوند، مسير صعودي بورس كوتاه خواهد بود. برعكس، ماندگاري اين جريان جديد در محدوده صنايع مختلف ميتواند بازار را به دورهاي پايدارتر از رونق وارد كند. نشانههايي مثل بالا ماندن ارزش معاملات خرد - كه در پنج روز اخير بهطور ميانگين حدود ۱۰ هزار ميليارد تومان برآورد ميشود - از استمرار فعال بودن تقاضا حكايت دارد. چنين حجمي بيانگر آن است كه تحرك كنوني تنها يك نوسان زودگذر نيست، بلكه احتمالا ريشه در تغيير واقعي انتظارات دارد. با اين حال، بازار هيچگاه بدون نقطه محك نيست. وقتي شاخص به سقفهاي قبلي نزديك ميشود، معمولا هيجان معاملهگران كاهش مييابد و نسبت خريدار به فروشنده متعادل ميشود. همين مرحله، آزمون جدي قدرت بازار است؛ جايي كه بايد ديد آيا سرمايههاي تازه حاضرند پس از دو، سه مثبت متوالي نيز درون بازار بمانند يا ترجيح ميدهند سود كوتاهمدت گرفته و خارج شوند. آنچه در تابلوهاي معاملاتي ديده ميشود، از مقاومت بالاي خريداران حكايت دارد.
به نظر ميرسد هنوز تمايل به فروش جدي وجود ندارد و حتي در لحظات اصلاح قيمت، خريداران بلافاصله جاي خالي فروشنده را پر ميكنند.
صحنه كلي بازار نشان ميدهد ديگر نميتوان از بورس تنها به عنوان بازتاب لحظهاي سياست يا دلار ياد كرد. درون اين ساختار، مجموعهاي از نقدينگي فعال، انتظار گزارشهاي مالي و چرخش بين صنايع شكل گرفته كه اگر مديريت شود، ميتواند مسير تازهاي براي سرمايهگذاري مولد در اقتصاد ايران بگشايد. در مقابل چنانچه اين پول بدون هدايت و تحليل دقيق از بازار خارج شود، بورس دوباره به چرخه تكراري ركود و هيجان مقطعي خواهد برگشت. در نهايت بازار سهام در وضعيتي ايستاده كه نه ميتوان آن را كاملا آرام دانست و نه هيجانزده. آزمون اصلي در هفتههاي پيشرو، مدت ماندگاري پول جديد و نحوه توزيع آن ميان صنايع مختلف است؛ عاملي كه بيش از هر چيز، دوام روند سودي و كيفيت رشد شاخص را تعيين خواهد كرد.
