چالش پساب در قلب صنايع انرژي!

در جهاني كه تغييرات اقليمي، رشد جمعيت و فشار بر منابع آب شيرين به شكلي فزاينده احساس ميشوند، صنايع بزرگ مانند پتروشيميها و نيروگاهها به عنوان مصرفكنندگان عمده آب، با چالشي اساسي مواجهاند؛ تأمين آب كافي و پايدار. منابع آب سطحي و زيرزميني محدود است و هزينههاي تأمين و تصفيه آن روزبهروز افزون ميشود.
در جهاني كه تغييرات اقليمي، رشد جمعيت و فشار بر منابع آب شيرين به شكلي فزاينده احساس ميشوند، صنايع بزرگ مانند پتروشيميها و نيروگاهها به عنوان مصرفكنندگان عمده آب، با چالشي اساسي مواجهاند؛ تأمين آب كافي و پايدار. منابع آب سطحي و زيرزميني محدود است و هزينههاي تأمين و تصفيه آن روزبهروز افزون ميشود. در اين شرايط، استفاده مجدد از پساب صنعتي و تصفيه آن به عنوان يك راهبرد ضروري براي كاهش مصرف آب خام و همزمان كاهش تأثيرات زيستمحيطي مطرح است.
مصرف آب در زنجيره انرژي بسيار گسترده است از استخراج سوخت، پالايش، انتقال تا توليد برق. سرمايهگذاري در انرژي بدون فكر به منابع آب، ميتواند به يك چالش استراتژيك تبديل شود.
به عنوان نمونه، پالايشگاهها براي سرمايش و فرايندهاي جداسازي به مقادير زيادي آب نياز دارند. طبق دادهها، مصرف آب در پالايشها ميتواند تا ۰.۳۴ تا ۰.۴۷ بشكه آب براي يك بشكه نفت خام باشد.
از طرف ديگر، با كاهش منابع آب شيرين و فشار بر اقتصاد، هزينه تأمين و مجوزهاي مصرف آب براي صنايع به يكي از فاكتورهاي كليدي در توان رقابتي تبديل شده است.
در اولين مرحله، فرآيندهايي مانند تفكيك هواي محلول (DAF) براي جدا كردن ذرات معلق، روغنها و چربيها به كار ميروند. اين روش معمولاً در تصفيه فاضلاب پتروشيمي و پالايشگاهها استفاده ميشود. هدف اين مرحله كاهش بار آلودگيها قبل از ورود به مراحل حساستر فناوريهاي غشايي و الكتروممبراني است.
پس از حذف ذرات بزرگ و روغن، از فيلترگذاري دقيقتر مانند ميكروفيلتراسيون (MF)، اولترافيلتراسيون (UF) و اسمز معكوس (RO) استفاده ميشود تا آلايندههاي محلول، يونها، و تركيبات آلي كوچكتر حذف شوند.
در صنايع پتروشيمي، پساب پالايش نهايي ميتواند با تركيب UF + RO + EDI پاكسازي شود و آبي توليد كند كه براي تغذيه ديگ بخار مناسب است.
در برخي كاربردهاي صنعتي حساس، مانند تغذيه ديگ بخار يا تزريق به توربين، نياز به آبي با كيفيت بسيار بالا است. تركيب روش غشايي با الكتروديونيزاسيون (EDI) ميتواند يونهاي باقيمانده را حذف كند و آب را به سطح خلوص مورد نياز برساند.
در مواردي كه آلايندهها فرار يا گازهاي محلول وجود دارند، روشهايي مانند بخارزدايي (Steam Stripping) براي حذف تركيبات فرار كاربرد دارد. همچنين فرآيندهاي بيولوژيك يا جذب فعال ميتوانند براي حذف تركيبات آلي خاص يا رنگ استفاده شوند.
براي اينكه سيستم استفاده مجدد بهينه عمل كند، لازم است يك سيستم تصميميار پيشرفته طراحي شود كه جريانهاي ورودي، كيفيت پساب، نيازهاي صنعتي و هزينهها را مدلسازي كند. در برخي پژوهشها، چنين سيستمهايي توانستهاند مصرف آب تازه را تا حدود ۱۷.۶ درصد كاهش دهند و نزديك به ۹۰ درصد از پساب يك پالايشگاه را به چرخه برگردانند.
با بازچرخاني آب استفادهشده، نياز به برداشت آب تازه كاهش مييابد، كه به ويژه در مناطقي با فشار كمآبي حياتي است.
كاهش هزينههاي خريد آب خام، هزينههاي دفع پساب و پرداخت جريمههاي زيستمحيطي ميتواند بازده سرمايهگذاري را بهبود دهد. همچنين امكان افزايش توليد يا ظرفيت در چارچوب مجوزهاي آب موجود را فراهم ميسازد.
شركتهايي كه به پايدارتر شدن تأمين آب متعهد شوند، وجهه بهتري در بازار سرمايه، تأمينكنندگان و جامعه خواهند داشت. در شرايط خشكسالي يا محدوديت آب، سيستم پساب بازچرخاني ميتواند نياز حياتي صنايع را حفظ كند و كاهش عملكرد يا تعطيلي را به تأخير اندازد.
در تركيب با فناوريهاي انرژي پاك، پساب تصفيهشده ميتواند به عنوان منبع آب براي توليد هيدروژن، سيستم خنككننده نيروگاههاي تجديدپذير و ديگر كاربردهاي حساس استفاده شود.
پساب صنعتي اغلب تركيبي از تركيبات شيميايي پيچيده، فلزات سنگين، روغنها و تركيبات آلي متنوع است. تطبيق فناوري مناسب براي حذف همه آنها دشوار است.
غشاها حساس به گرفتگي و آلودگي هستند، كه مستلزم پيشتصفيه دقيق و نگهداري منظم است. هزينه تعويض يا بازيابي غشاها ميتواند زياد باشد.
اجراي سيستمهاي پيشرفته مثل RO + EDI نياز به سرمايهگذاري قابل توجه دارد، به ويژه در صنايع بزرگ با حجم پساب زياد. در بسياري از مجتمعهاي صنعتي، فضاي كافي براي احداث تجهيزات تصفيه اضافي محدود است. طراحي بهينه و يكپارچهسازي با كارخانه موجود يكي از چالشهاست.
استانداردهاي كيفيت آب مجاز براي استفاده مجدد ممكن است بسيار سختگيرانه باشد و دريافت مجوز دشوار باشد. همچنين در برخي كشورها چارچوب قانوني استفاده مجدد ضعيف است.
خود فرآيند تصفيه، بهخصوص مرحله RO، انرژي مصرف ميكند؛ بنابراين بايد تعادلي بين مصرف انرژي براي تصفيه و صرفهجويي در مصرف آب برقرار شود.
مديريت كمآبي و استفاده مجدد از پساب در صنايع پتروشيمي و نيروگاهي نه فقط گزينهاي محيطزيستي، بلكه الزامي اقتصادي در عصر منابع محدود است. تركيب فناوريهاي پيشرفته تصفيه، طراحي مناسب، مديريت هوشمند و پشتيباني قانوني ميتواند تحولي در تأمين آب صنعتي ايجاد كند. چالشها جدياند اما فرصتها فراواناند: كاهش هزينهها، افزايش پايداري، تطبيق با شرايط سختآبي و بهبود وجهه سازماني.
در آيندهاي كه آب و انرژي به هم تنيدهتر خواهند شد، صنعتي برنده است كه قطرهها را دور نيندازد، بلكه آنها را بازگرداند و به جريان زندگي و توليد بازگرداند.
