تعرفه‌ها يا خاك‌هاي كمياب؛ دو اهرم، يك نبرد

۱۴۰۴/۰۷/۲۰ - ۰۱:۴۵:۰۶
کد خبر: ۳۶۱۱۱۵

پس از چند هفته ثبات نسبي، جنگ تعرفه‌اي ميان چين و امريكا دوباره به نقطه جوش رسيده و همزمان با خبر اعمال تعرفه جديد از سوي واشنگتن، پكن هم تهديد كرده صادرات اقلام حياتي، از خاك‌هاي كمياب گرفته تا مواد اوليه صنعت باتري را محدود مي‌كند.

جواد هاشمي

پس از چند هفته ثبات نسبي، جنگ تعرفه‌اي ميان چين و امريكا دوباره به نقطه جوش رسيده و همزمان با خبر اعمال تعرفه جديد از سوي واشنگتن، پكن هم تهديد كرده صادرات اقلام حياتي، از خاك‌هاي كمياب گرفته تا مواد اوليه صنعت باتري را محدود مي‌كند. نبردي كه زماني صرفا اختلافي تجاري به نظر مي‌رسيد، حالا به نزاعي براي بازتعريف نظم اقتصادي جهان بدل شده است.

هرچند از سال ۲۰۱۷ به اين سو، به نظر مي‌رسيد كه تلاش براي متوقف‌سازي چين به عنوان اولويت ملي و دو حزبي امريكايي‌ها تعيين شده، اما بازگشت ترامپ به كاخ سفيد مشخصا با يك هدف كلان همراه بود: مهار چين. با وجود آنكه بسياري از تحليلگران گمان مي‌كردند كه چند ماه تا رويارويي نهايي باقي مانده، اما ترامپ ترجيح داد به محض نتيجه‌بخش شدن مذاكرات براي آتش‌بس در غزه، شانس خود را براي آزمودن پكن امتحان كند. اقدامي كه مي‌توان سرنوشت آن را در چند مسير متفاوت دنبال كرد.

اگر روندها را در سه تصوير خلاصه كنيم، نخستين تصوير «تشديد تدريجي» است؛ يعني ادامه درگيري در سطحي قابل ‌مديريت. در اين حالت، دو طرف مي‌كوشند فشار بياورند بي‌آنكه هزينه‌هاي داخلي از كنترل خارج شود. امريكا تعرفه‌هاي خود را مرحله‌اي افزايش مي‌دهد و چين با محدوديت‌هاي نرم يا عوارض هدفمند پاسخ مي‌دهد. جهان اين وضعيت را مي‌فهمد و با آن كنار مي‌آيد؛ هر چند قيمت كالاها و تورم جهاني بالا مي‌ماند.

تصوير دوم، «انفجار ناگهاني» است؛ جايي كه سياستمداران در هر دو كشور اسير فضاي داخلي مي‌شوند و دست به اقدامات احساسي مي‌زنند. تعرفه‌هاي ۱۰۰ درصدي در امريكا و توقف صادرات مواد حياتي در چين مي‌تواند به سرعت بازارهاي جهاني را متلاطم كند و حتي پروژه‌هاي صنعتي غرب را فلج سازد. اين سناريو پرهزينه‌ترين است و هرچند در نهايت دو كشور را به ميز مذاكره بازمي‌گرداند، اما در مسير خود مي‌تواند رشد اقتصاد جهاني را به‌ شدت كاهش دهد. در تصوير سوم، احتمال بازگشت آرام به گفت‌وگو وجود دارد؛ شايد با توافقي محدود بر سر برخي تعرفه‌ها يا قواعد نظارتي. اما اين سناريو در شرايط كنوني كم‌رمق به نظر مي‌رسد، چون هيچ‌ ك از طرفين نمي‌خواهد نشانه‌اي از عقب‌نشيني بروز دهد. در اين ميان، واشنگتن سياست فشار هدفمند را برگزيده است؛ يعني به ‌جاي حمله يك‌باره، ضربه‌هايي دقيق بر نقاط حساس اقتصاد چين مي‌زند. هدف اين است كه هزينه رفتارهاي صنعتي پكن بالا برود، بي‌آنكه شوك تورمي سنگيني به مصرف‌كننده امريكايي وارد شود. كنترل صادرات فناوري، تشويق سرمايه‌گذاري داخلي و اتحاد با متحدان آسيايي و اروپايي، خطوط اصلي اين راهبردند. امريكا مي‌خواهد ثابت كند كه جنگ تعرفه‌اي مي‌تواند هم ابزار مهار چين باشد، هم محرك بازسازي صنعت خودش. در برابر، چين با سلاح كم‌سروصداتر، اما موثرتري پاسخ مي‌دهد: تهديد محدوديت صادرات و افزايش قيمت محصولات كليدي. در دنيايي كه هنوز صنايع غربي به مواد خام و زنجيره تامين چيني وابسته‌اند، چنين تهديدي سنگين است. پكن مي‌داند كه كنترل جريان كالا در بازار جهاني، گاه از خود تعرفه‌ها موثرتر است. 

به نظر مي‌رسد هر دو قدرت، بيش از آنكه به دنبال حل اختلاف باشند، در پي اثبات تاب‌آوري خود خواهند بود. اين جنگ تعرفه‌اي ديگر صرفا رقابت اقتصادي نيست؛ آزموني براي قدرت سياسي و ظرفيت تحمل است اما در جهاني كه زنجيره تامين هر روز درهم‌تنيده‌تر مي‌شود، شايد هيچ‌ كس از ادامه اين نبرد پيروز بيرون نيايد، هرچند لااقل در اين مرحله هيچ يك از مقامات دو طرف علاقه‌اي به اعتراف به آن ندارند.