برتون وودز و انتقال تورم امريكا به جهان
از زمان بحران مالي در ۲۰۰۸ ذخاير طلاي بانكهاي مركزي در جهان افزايش پيدا كرد و به ۱.۲ ميليارد اونس رسيد. يعني بيشترين ميزان رشد از دهه ۱۹۷۰ كه سيستم برتون وودز فروپاشيد.

از زمان بحران مالي در ۲۰۰۸ ذخاير طلاي بانكهاي مركزي در جهان افزايش پيدا كرد و به ۱.۲ ميليارد اونس رسيد. يعني بيشترين ميزان رشد از دهه ۱۹۷۰ كه سيستم برتون وودز فروپاشيد. سيستم برتون وودز يك نظم پولي و مالي بينالمللي بود كه در اواخر جنگ جهاني دوم، در كنفرانسي در شهر برتون وودز امريكا (ايالت نيوهمپشاير) پايهگذاري شد. امريكا كه دوسوم طلاي جهان را در كنترل داشت، اصرار داشت كه نظام برتون وودز هم بر طلا و هم بر دلار امريكا مبتني باشد. در چنين فضايي بود كه دلار امريكا به عنوان ارز مرجع جهاني انتخاب شد و ارزش دلار به طلا گره خورد (هر اونس طلا = ۳۵ دلار) .
انتخاب دلار به عنوان ارز مرجع در ۱۹۴۴ بخشي از طراحي امريكاييها بود تا بعد از جنگ جهاني دوم، هژموني مالي دنيا را در دست بگيرند. احتمالا امريكا از همون اول ميدانست كه نميتواند براي هميشه پشتوانه طلا را به علت كسري بودجه كه خودشان ايجاد كردند، حفظ كنند و از سيستم برتون وودز فقط به عنوان سكوي پرتاب استفاده كردند. نبايد فراموش كرد كه در دوران بعد از جنگ جهاني دوم اروپا و ژاپن ويران شده بودند و براي بازسازي، شديدا به دلار نياز داشتند (براي خريد مواد خام، تجهيزات و كالا از امريكا) . از سوي ديگر، امريكا هم مازاد تراز تجاري عظيم داشت و در نتيجه در اين شرايط يك كمبود جهاني دلار رخ داد. با اجراي طرح مارشال و سرمايهگذاري مستقيم امريكا، دلارها وارد اروپا و ژاپن شدند. اين همه ماجرا نبود، آرام آرام صنايع اروپا و ژاپن بازسازي شدند و صادراتشان مدام بالا رفت. مازاد تجاري امريكا شروع كرد به كاهش پيدا كردن. كشورهاي اروپايي (مخصوصا فرانسه) و ژاپن، مازاد تجاريشان را به طلا تبديل كردند. امريكا حدود ۲۰,۰۰۰ تن طلا داشت. اما در طول ۲۵ سال، بيش از ۱۱,۰۰۰ تن طلا از دست داد. در دهه ۱۹۶۰ امريكا دچار كسري بودجه شديد شد (به خاطر جنگ ويتنام و هزينههاي داخلي بيش از حد دلار چاپ ميكرد) . در عمل، دلار در بازار ارزش واقعي كمتري نسبت به نرخ رسمي ۳۵ دلار داشت. مثلا اگر تورم و نقدينگي بالا رفته بود، ارزش واقعي دلار در بازار آزاد به عنوان مثال به ۴۰ يا ۴۵ دلار براي يك اونس طلا ميرسيد. اما هنوز كشورها ميتوانستند به قيمت ثابت ۳۵ دلار طلا بخرند. در اين برهه كشورهاي ديگر شروع به مطالبه طلا در برابر دلارهايشان كردند، چراكه سود زيادي برايشان داشت. در ۱۵ آگوست ۱۹۷۱ امريكا قابليت تبديل دلار امريكا به طلا را به شكل يك طرفه فسخ كرد و عملا به نظام برتون وودز پايان داد و دلار را به ارزي بدون پشتوانه تبديل كرد. به اين اقدام «شوك نيكسون» گفته ميشود كه باعث شد دلار امريكا تبديل به ارز اندوخته بسياري از كشورها شود بدون اينكه پشتوانهاي داشته باشد. نيكسون در خصوص اين وضعيت گفت اين «تصميم موقت» خواهد بود، ولي در عمل دايمي شد. همزمان، قيمت ارزهاي ثابت ديگر مانند پوند استرلينگ هم شناور شده و اينگونه محاسبه شدند. وقتي نيكسون در سال ۱۹۷۱ مكانيسم دلار را از طلا جدا كرد، يك سوال اساسي پيش آمد كه چرا جهان بايد همچنان دلار را قبول كند؟ وقتي ديگر پشتوانهاي ندارد، چرا كشورها دلار را به عنوان ارز مرجع بايد نگه دارند؟ در اوايل دهه ۱۹۷۰ توافقي با عربستان سعودي (بزرگترين صادركننده نفت آن زمان) منعقد شد. طبق اين توافق قرار شد عربستان فقط با دلار نفت خودش را بفروشد! ضمن اينكه درآمدهاي دلاري حاصل از نفت (پترو دلار) را در بانكها و اوراق قرضه امريكا سرمايهگذاري كند. وظايف امريكا در اين قرارداد چه بود؟ اينكه در مقابل، امريكا امنيت عربستان را تضمين كند. در ادامه، اين مدل مراوده به كل كشورهاي عضو اوپك گسترش پيدا كرد.
اما تنها دليلي كه دلار را مسلط نگه داشت اين نبود. بازار مصرف عظيم امريكا باعث ميشود كشورها وقتي به امريكا جنس ميفروختند، طبيعتا دلار دريافت كنند. پس حتي خارج از چارچوب معاملات نفت هم دلار زيادي در جهان در گردش بود. از سوي ديگر امنيت مالي و حقوقي در امريكا باعث ذخيره كردن دلار يا سرمايهگذاري در اوراق خزانهداري امريكا ميشود، چون امنتر از نگهداري ارز كشورهاي ديگر بود. بر اين اساس امريكا هر سال دامنه وسيعي اسكناس دلار چاپ كرده و تورم ناشي از آن را به جهانيان و همه كشورهايي كه از اين ارز استفاده ميكنند، منتقل ميكند. بدون اينكه هيچ فرد، كشور يا نهادي بازخواست كند كه چرا؟
