نابرابري آموزشي؛ تهديدي براي انسجام اجتماعي و آينده توسعه كشور

عدالت آموزشي در سايه پلتفرم شاد هم به ابزار درآمدزايي بدل شد

۱۴۰۴/۰۷/۰۹ - ۰۱:۲۴:۳۴
کد خبر: ۳۵۹۶۷۲
عدالت آموزشي در سايه  پلتفرم شاد هم به ابزار درآمدزايي بدل شد

آموزش عمومي در هر جامعه‌اي نه‌تنها ابزار انتقال دانش، كه پايه‌اي‌ترين ركن عدالت اجتماعي و تضمين‌كننده فرصت‌هاي برابر براي همه كودكان و نوجوانان محسوب مي‌شود.

آموزش‌نابرابر  دو جامعه موازي ايجاد مي‌كند

گلي ماندگار|

آموزش عمومي در هر جامعه‌اي نه‌تنها ابزار انتقال دانش، كه پايه‌اي‌ترين ركن عدالت اجتماعي و تضمين‌كننده فرصت‌هاي برابر براي همه كودكان و نوجوانان محسوب مي‌شود. در ايران، اصل ۳۰ قانون اساسي به صراحت دولت را موظف به تأمين آموزش رايگان براي همه شهروندان تا پايان دوره متوسطه كرده است. اما واقعيت‌هاي امروز جامعه، تصويري ديگر را روايت مي‌كنند؛ جايي كه آموزش از يك حق عمومي به يك كالا و خدمات لوكس تبديل شده و دسترسي به آن بيش از پيش تابع طبقه اجتماعي و توان اقتصادي خانواده‌هاست. نابرابري آموزشي در سال‌هاي اخير چنان گسترده شده كه حتي در بسترهاي آموزشي ديجيتال، مانند پلتفرم شاد، امكانات رايگان محدود شده و بسياري از خدمات آموزشي به بخش‌هاي پولي واگذار شده است. اين روند به معناي عقب‌نشيني تدريجي عدالت آموزشي و تبديل شدن آموزش كشور به يك «بنگاه اقتصادي» است؛ وضعيتي كه پيامدهاي آن نه‌تنها بر سرنوشت فردي دانش‌آموزان بلكه بر آينده اجتماعي و توسعه ملي كشور نيز اثرگذار خواهد بود.

   آموزش رايگان يا آموزش پولي پنهان؟

با شيوع كرونا و تعطيلي مدارس، آموزش مجازي از طريق شاد به عنوان راه‌حل ملي معرفي شد. قرار بود اين سامانه، دسترسي برابر همه دانش‌آموزان را تضمين كند. اما تجربه عملي چيز ديگري نشان داد. بسياري از خدمات پايه‌اي، از جمله بارگذاري محتواي چندرسانه‌اي يا برگزاري آزمون‌هاي آنلاين، تنها با اينترنت پرسرعت و هزينه‌هاي بالاي ديتا ممكن بود. همچنين بخشي از امكانات پلتفرم به صورت غيررايگان عرضه شد و خانواده‌ها براي استفاده از برخي خدمات مجبور به پرداخت هزينه‌هاي اشتراك شدند. از سوي ديگر نابرابري در دسترسي به ابزار (گوشي هوشمند، تبلت، لپ‌تاپ) باعث شد دانش‌آموزان خانواده‌هاي كم‌درآمد به‌طور كامل از چرخه آموزش ديجيتال خارج شوند يا كيفيت پايين‌تري دريافت كنند. به اين ترتيب، حتي جايي كه قرار بود «پلي براي عدالت آموزشي» ساخته شود، در عمل به «ديوار نابرابري» تبديل شد.

   آموزش به‌مثابه بنگاه اقتصادي

امروزه بسياري از مدارس، به‌ويژه در شهرهاي بزرگ، به مراكز اقتصادي تبديل شده‌اند. شهريه‌هاي چند ده ميليوني در مدارس غيرانتفاعي، هزينه‌هاي جانبي كتاب‌هاي كمك‌درسي، كلاس‌هاي كنكور و حتي آموزش‌هاي آنلاين، همه و همه آموزش را به صنعتي سودآور بدل كرده‌اند. خانواده‌هايي كه توان مالي ندارند، به‌ناچار به مدارس دولتي بسنده مي‌كنند كه اغلب از نظر كيفيت معلم، امكانات آموزشي، تجهيزات آزمايشگاهي و فناوري‌هاي نوين، فاصله‌اي معنادار با مدارس خصوصي دارند.

   آموزش يك حق عمومي و غيرقابل معامله است

مهدي رضايي، پژوهشگر حوزه آموزش، در اين باره به« تعادل» مي‌گويد: آموزش بايد يك حق عمومي و غيرقابل‌معامله باشد. وقتي دولت وظيفه خود را در تأمين آموزش رايگان و باكيفيت به حاشيه مي‌برد و مدارس و حتي پلتفرم‌هاي آموزشي را به سمت درآمدزايي سوق مي‌دهد، عدالت آموزشي از بين مي‌رود. نتيجه اين است كه بيش از نيمي از جمعيت دانش‌آموزي كشور، به‌ويژه در مناطق محروم، از آموزش باكيفيت محروم مي‌شوند. اين يعني ما عملا بخشي از آينده كشور را قرباني كرده‌ايم.

او مي‌افزايد: راهكار اين بحران نه در خصوصي‌سازي بيشتر، بلكه در سرمايه‌گذاري دولتي براي ارتقاي كيفيت مدارس دولتي و فراهم كردن دسترسي برابر به امكانات آموزشي است. اين پژوهشگر حوزه آموزش در بخش ديگري از سخنان خود اظهار مي‌دارد: پلتفرم‌هايي مانند شاد، اگرچه مي‌توانستند به ابزاري براي تحقق عدالت آموزشي بدل شوند، اما در عمل با دو مشكل اساسي روبه‌رو شدند. يكي نبود زيرساخت برابر كه باعث شد خانواده‌هاي كم‌درآمد امكان خريد گوشي هوشمند يا اينترنت پرسرعت را نداشته باشند. ديگري تجاري‌سازي خدمات كه بسياري از بخش‌هاي مفيد پلتفرم به خدمات پولي تبديل شدند.رضايي تاكيد مي‌كند: اين اتفاق در حالي رخ داده كه در كشورهاي توسعه‌يافته، آموزش آنلاين به عنوان فرصتي براي كاهش نابرابري به‌كار گرفته شده است، اما در ايران به شكلي ديگر به عامل تشديد نابرابري تبديل شد.

   راه‌هاي مقابله با بحران حذف عدالت آموزشي

اين پژوهشگر حوزه آموزش در پاسخ به اين سوال كه راه‌هاي مقابله با بحران حذف عدالت آموزشي چيست؟ اظهار كرد: قبل از هر چيز بايد به اصل 30 قانون اساسي بازگرديم و دولت بايد تضمين كند كه آموزش عمومي تا پايان متوسطه رايگان و باكيفيت ارايه شود. همچنين سرمايه‌گذاري در مدارس دولتي الزام ديگري است كه بايد مورد توجه دولت قرار بگيرد. ارتقاي كيفيت معلمان، بهبود امكانات آموزشي و استفاده از فناوري‌هاي نوين بايد اولويت باشد. رضايي ادامه مي‌دهد: يكي ديگر از راهكارهاي مقابله با اين بحران توزيع عادلانه منابع ديجيتال است. دولت مي‌تواند با ارايه تبلت يا اينترنت رايگان به دانش‌آموزان مناطق محروم، دسترسي برابر را تضمين كند. از سوي ديگر دولت موظف است با تجاري‌سازي آموزش مقابله كند. اين مهم با نظارت جدي بر مدارس غيرانتفاعي و پلتفرم‌هاي آموزشي براي جلوگيري از تبديل آموزش به كالاي صرفا اقتصادي امكان پذير است. او در پايان با تاكيد بر ايجاد نظام حمايتي در آموزش مي‌گويد: دانش‌آموزان كم‌برخوردار بايد از بورسيه‌ها و بسته‌هاي حمايتي آموزشي بهره‌مند شوند. اين راهكارها مي‌تواند تا حد زيادي عدالت آموزشي فراموش شده را به همه افراد جامعه بازگرداند.

   آموزش نابرابر دو جامعه موازي ايجاد مي‌كند

عاطفه خورشيدي، جامعه شناس نيز در مورد تاثيرات و ابعاد اجتماعي نابرابري آموزشي در كشور به تعادل مي‌گويد: آموزش نابرابر، به معناي ايجاد دو جامعه موازي است: جامعه‌اي كه دسترسي به فرصت‌هاي شغلي، درآمد بالا و جايگاه اجتماعي دارد، و جامعه‌اي كه در حاشيه مي‌ماند و به مشاغل غيررسمي و كم‌درآمد سوق داده مي‌شود.  او مي‌افزايد: اين شكاف، نه‌تنها بي‌عدالتي فردي بلكه تهديدي براي انسجام اجتماعي است. در درازمدت، نابرابري آموزشي مي‌تواند منجر به افزايش جرم، مهاجرت اجباري، بي‌اعتمادي به حاكميت و حتي شورش‌هاي اجتماعي شود. اين جامعه شناس اظهار مي‌دارد: وقتي آموزش به كالاي لوكس تبديل مي‌شود، طبقه محروم احساس مي‌كند آينده‌اي ندارد. اين احساس محروميت نسبي از هرگونه فقر مادي خطرناك‌تر است، زيرا بذر خشم اجتماعي و نااميدي را مي‌كارد.

   پيامدهاي نابرابري آموزشي

خورشيدي در بخش ديگري از سخنان خود پيامدهاي نابرابري آموزشي در كشور را اينگونه مطرح مي‌كند: تداوم چرخه فقردر جامعه. كودكاني كه به آموزش باكيفيت دسترسي ندارند، در آينده شانس كمتري براي دستيابي به مشاغل پردرآمد دارند و در فقر باقي مي‌مانند. او ديگر پيامد را كاهش سرمايه انساني دانسته و تاكيد مي‌كند: كشوري كه نيمي از دانش‌آموزانش آموزش مطلوب نمي‌بينند، نمي‌تواند نيروي كار متخصص و خلاق پرورش دهد. افزايش مهاجرت نخبگان يكي ديگر از اين پيامدهاست، در واقع وقتي تنها بخشي از جامعه امكان رشد و شكوفايي دارد، بسياري از دانش‌آموزان مستعد ترجيح مي‌دهند كشور را ترك كنند. اين جامعه شناس ادامه مي‌دهد: تضعيف اعتماد اجتماعي نيز يكي ديگر از پيامدهاي نابرابري در آموزش كشور است. مشاهده تبعيض در آموزش، اعتماد مردم به نظام آموزشي و حتي كليت حاكميت را كاهش مي‌دهد. از سوي ديگر اين معضل به افزايش ناهنجاري‌هاي اجتماعي نيز منجر مي‌شود. جواناني كه احساس بي‌آيندگي مي‌كنند، بيشتر در معرض بزهكاري، اعتياد يا مهاجرت غيرقانوني قرار مي‌گيرند.

  حذف عدالت آموزشي؛ محروم كردن نيمي از جامعه از آينده‌اي بهتر

عاطفه خورشيدي در بخش ديگري از سخنان خود اظهار مي‌دارد: حذف عدالت آموزشي به معناي محروم كردن نيمي از جامعه از آينده‌اي بهتر است. وقتي آموزش به كالاي اقتصادي تبديل مي‌شود، فاصله طبقاتي عميق‌تر، اميد اجتماعي كمرنگ‌تر و انسجام ملي شكننده‌تر خواهد شد.

او مي‌افزايد: ايران براي عبور از بحران‌هاي اقتصادي، اجتماعي و زيست‌محيطي نيازمند نسلي توانمند، باسواد و خلاق است. اما در شرايطي كه ميليون‌ها دانش‌آموز از آموزش باكيفيت محروم مي‌شوند، اين هدف بيش از پيش دور از دسترس به نظر مي‌رسد. خورشيدي در پايان تاكيد مي‌كند: آموزش رايگان و برابر نه يك شعار، كه ضرورتي حياتي براي بقا و پيشرفت جامعه است. اگر امروز براي بازگرداندن عدالت آموزشي اقدام نشود، فردا هزينه‌هاي اجتماعي و سياسي آن بسيار سنگين‌تر خواهد بود.

   زير پا گذاشتن شعار آموزش رايگان در شاد

از سوي ديگر علي بهشتي نيا، كارشناس آموزش نيز در مصاحبه‌اي با انتقاد از تبديل شدن نرم افزار شاد به يك پلتفرم تجاري به خبرآنلاين گفت: نرم‌افزار شاد تبديل به يك پلتفرم تجاري شده است و بخش‌هايي مثل بازي، تماشاي فوتبال، بخش‌هاي مذهبي و غيره در آن ديده مي‌شود. اين موضوع باعث شده تا كودكان بيشتر در آن بمانند و داده (اينترنت) مصرف كنند. البته اين موضوع به قراردادهايي كه آموزش‌وپرورش با اپراتورها و ناشران آموزشي بسته مربوط مي‌شود كه شفاف نيست و باعث شده وضعيت درآمدزايي برنامه شاد مشخص نباشد.

   شاد پلتفرم آموزش يا كانال اطلاع‌رساني

اين كارشناس آموزش اظهار داشت: امكانات رايگان شاد محدود است؛ معلم مي‌تواند ويدئو، فايل صوتي، پي‌دي‌اف و ويدئويي از خود ارسال كند. اما كلاس مجازي تعاملي با چند دوربين يا امكان تعامل زنده وجود ندارد. عملا شاد بيشتر به يك كانال اطلاع‌رساني بين معلم و دانش‌آموز تبديل شده است.  او افزود: از سوي ديگر براي استفاده از كلاس‌هاي تعاملي مدارس زير ۲۰۰ دانش‌آموز بايد هزينه‌هاي سنگيني پرداخت كنند كه قابل قبول نيست. هزينه‌هاي بين ۲۰ تا ۲۶۹ ميليون تومان در سال براي بعضي مدارس اعلام شده است. اين سوال وجود دارد كه اين درآمدها به كجا مي‌رود؟ آيا به آموزش‌وپرورش مي‌رسد يا به شركت‌هاي پشتيبان؟ با توجه به درآمدهاي زياد از شاد، بايد شفاف‌سازي شود كه اين درآمدها به كجا مي‌رود و چرا هزينه‌هاي سنگين براي مدارس و دانش‌آموزان دريافت مي‌شود.

   امنيت شاد همچنان در ابهام

از روزي كه «شاد» به عنوان يك بستر آموزشي در دسترس قرار گرفت، يك هشدار به هشدارهاي هميشگي پليس فتا اضافه شد، هشدارهايي با اين محتوا كه مراقب لينك‌هاي ارسال شده در شاد باشيد، خيلي‌هاي‌شان هم رنگ و بوي كلاهبرداري داشت. به‌گفته بهشتي‌نيا امنيت شاد ضعيف است. مثلا پيام‌ها و لينك‌هاي مشكوك از طريق دانش‌آموزان ارسال مي‌شود كه باعث ايجاد مشكلات امنيتي شده است. همچنين معلم‌ها يا دانش‌آموزان بدون اجازه به كانال‌هاي مختلف اضافه مي‌شوند كه البته قابل اصلاح است اما بايد بهبود امنيت و كيفيت سرويس‌ها در اولويت باشد.