اتحاديه كشورهاي اسلامي با پول مشترك در غرب آسيا
در صحبتهاي رييسجمهور در مجمع عمومي سازمان ملل، چند گزاره مهم مطرح شد كه به نوعي دكترين ارتباطي جمهوري اسلامي در دورنماي آينده را مشخص كرد.

در صحبتهاي رييسجمهور در مجمع عمومي سازمان ملل، چند گزاره مهم مطرح شد كه به نوعي دكترين ارتباطي جمهوري اسلامي در دورنماي آينده را مشخص كرد. رييسجمهور در صحبتهايش درباره ايده تحقق صلح از طريق گفتوگو به جاي صلح از طريق قدرت و تنازع صحبت كرد. موضوعي كه جايگزيني براي راهبرد صلح از طريق قدرت ترامپ است. آقاي پزشكيان همچنين درباره پيمانهاي منطقهاي و بينالمللي كه جايگزين هژموني نظام تك قطبي خواهد شد، بحث كرد. مثال پيمان امنيتي عربستان با پاكستان همچنين تاكيد بر گسترش پيمانهايي چون پيمان شانگهاي، بريكس و... ازسوي رييسجمهور يك چنين فضايي را تشريح كرد. به نظر ميرسد ايجاد نوع خاصي از اتحاديه كشورهاي اسلامي در خاورميانه يا پول مشترك و شاخصهاي مشترك ارتباطي و امنيتي يكي از راهكارهايي است كه ميتواند آينده روشنتري را پيش روي كشورهاي منطقه قرار دهد. اما دستيابي به يك چنين دورنماي مشتركي نيازمند توجه به برخي ضرورتهاست كه در اين يادداشت تلاش ميكنم به آنها اشاره كنم:
1) تجربههاي اخير منطقه غرب آسيا و تجاوزات پيدرپي صهيونيستها به كشورهاي مختلف ازجمله لبنان، سوريه، يمن، ايران، قطر و... نشان داد كه همپيماني با ايالاتمتحده و داد و ستد با اين كشور به هيچوجه ضمانتي براي تامين امنيت نيست. بزرگترين پايگاه نظامي امريكا در قطر قرار داشت و اين كشور سالانه ميلياردها دلار خريد تسليحاتي از ايالاتمتحده صورت ميداد، اما در زمان تجاوز اسراييل به قطر اين تجهيزات كارايي لازم را نداشتند و كمكي به امنيت قطر نكردند. نمونه ديگر كشور سوريه است كه عليرغم پذيرش همه خواستههاي امريكا و اسراييل، باز هم از گزند حملات اسراييل در امان نمانده و با خطر تجزيه روبهرو شده است. اسراييل رسما اعلام ميكند تماميت ارضي ساير كشورها، براي او فاقد اهميت است و براي شكلدهي به روياي اسراييل بزرگ تجاوز به هر كشوري را جايز ميداند. در يك چنين شرايطي است كه كشورهاي منطقه به اين نتيجه رسيدهاند كه امنيت پايدار نه از طريق همكاري با امريكا و عرب بلكه از طريق هماهنگيهاي منطقهاي و ايجاد پيمانهاي مشترك دوجانبه محقق ميشود.
2) جهان در حال تغييرات بنيادين است و ديگر يك كشور به تنهايي نميتواند هژمون جهاني نام گيرد. جهان آينده، جهان پيمانهاي بينالمللي و منطقهاي است. سازمانها و پيمانهايي چون شانگهاي، بريكس و در سطح منطقهاي تجربياتي چون آسهآن، اوراسيا و... فضاي متفاوتي را در عرصه بينالمللي شكل داده است. در اين عرصه ديگر يك قدرت خاص به تنهايي نميتواند نظم بينالمللي را ايجاد كند و اين مشاركت كشورها با هم است كه نظم موردنظر را در عرصههاي منطقهاي و بينالمللي شكل ميدهد. باتوجه به يك چنين جايگاهي است كه ترامپ نسبت به تحركات بريكس و شانگهاي حساس شده و نسبت به آن واكنش نشان ميدهد. امريكا به خوبي ميداند كه اين نوع پيمانهاي منطقهاي، قرار است نقش اصلي را در جهان آينده ايفا كند، بنابراين به تقابل با آن برخاسته است.
3) اما دستيابي به پيمانهاي مشترك امنيتي و اقتصادي و راهبردي ميان كشورهاي منطقه و در سطح بينالملل به زمينههايي نياز دارد. نخست اينكه كشورهاي ديگر نبايد نقش نمايندگي قدرتهاي بزرگ را ايفا كنند. ايران و عربستان و امارات و... چنانچه بخواهند در قالب يك پيمان منطقهاي حضور داشته باشند بايد از زير سيطره همهجانبه امريكا خارج شوند. ايران در دولتهاي مختلف بارها ايدههايي براي شكلدهي به صلح منطقهاي ارايه كرده اما توجه لازم به آن نشده است. عربستان و برخي كشورهاي عربي ديگر، رسما رفتارهاي خصمانه با ايران داشته و بيش از ۱۵ پرونده در مورد عربستان عليه ايران باز مانده است. ائتلاف نظامي در منطقه حتما خوب است اما به شرطي در پشت آن مستشاران امريكايي وجود نداشته باشند.
۴) عربستان، پاكستان، تركيه و... كشورهايي در منطقه هستند كه همراه با ايران ميتوانند وارد ائتلافهاي راهبردي براي تامين امنيت منطقه شوند. اما مساله اصلي اين است كه ارتش و قواي نظامي و تسليحاتي اين كشورها تحت سيطره كامل امريكا و غرب قرار دارد. اگر قرار باشد همكاريهاي نزديك و راهبردي ميان ايران و اين كشورها شكل بگيرد در وهله نخست بايد ضمانتهاي اجرايي براي عدم دخالت امريكا در نظام تصميمسازي عادي دوجانبه و چندجانبه مرتبط با اين كشورها ارايه شود. تنها در اين صورت است كه ميتوان اميدوار بود كه پيمانهاي امنيتي و نظامي در منطقه به نتايج موردنظر ختم شود. در صورت توجه به يك چنين مواردي به نظرم ميتوان اين اتحاديه مشترك را در غرب آسيا شكل داد و زمينههاي اقتصادي و امنيتي لازم براي استمرار آن را نيز فراهم كرد.
