ائتلاف؛ تنها راه برون‌رفت منطقه براي رسيدن به امنيت و رفاه

۱۴۰۴/۰۶/۳۱ - ۲۳:۵۶:۲۱
کد خبر: ۳۵۸۵۱۱

منطقه خليج‌فارس و غرب آسيا در يكي از حساس‌ترين مراحل تاريخي خود قرار دارد. تهديدهاي فزاينده رژيم صهيونيستي، سياست‌هاي دوگانه ايالات‌متحده و اروپا (ازجمله ماجراي «اسنپ‌بك») و آشوب‌هاي ناشي از جنگ‌هاي نيابتي در سوريه، يمن و غزه، همه نشان مي‌دهد كه هيچ كشوري در اين منطقه به‌ تنهايي قادر به تامين امنيت و رفاه خود نيست.

بهمن اكبري

منطقه خليج‌فارس و غرب آسيا در يكي از حساس‌ترين مراحل تاريخي خود قرار دارد. تهديدهاي فزاينده رژيم صهيونيستي، سياست‌هاي دوگانه ايالات‌متحده و اروپا (ازجمله ماجراي «اسنپ‌بك») و آشوب‌هاي ناشي از جنگ‌هاي نيابتي در سوريه، يمن و غزه، همه نشان مي‌دهد كه هيچ كشوري در اين منطقه به‌ تنهايي قادر به تامين امنيت و رفاه خود نيست. حمله اخير اسراييل به قطر و تداوم تجاوزات اين رژيم به خاك سوريه و لبنان، پرده از اين واقعيت برداشته كه زمان اتكا به بازيگران فرامنطقه‌اي پايان يافته و تنها راه، «ائتلاف‌سازي منطقه‌اي» است. تجربه‌هاي ناكام گذشته: كشورهاي عربي طي دهه‌هاي گذشته با تكيه بر قدرت‌هاي خارجي كوشيده‌اند امنيت خود را تضمين كنند. اتحادهاي مقطعي با امريكا و غرب، پيمان‌هاي نظامي وابسته و حتي «پيمان ابراهيم» نمونه‌هاي بارز اين رويكرد است. با اين حال، اين اتحادها نه تنها نتوانست امنيت پايدار بياورد، بلكه زمينه را براي نفوذ بيشتر اسراييل در منطقه و تشديد شكاف‌هاي داخلي (عرب-عجم، شيعه-سني و...) را فراهم كرد و در برخي مقاطع رويكردهاي واگرايانه نيز موجب شكل‌گيري جبهه‌هاي ضدايراني و ايران‌هراسي شد.  نتيجه اين رويكردها، دوري ملت‌هاي منطقه از يكديگر و تقويت دشمن مشترك يعني رژيم صهيونيستي بود.

تحولات جديد: از سوريه تا قطر

حملات اسراييل به مواضع تركيه در سوريه، تجاوز مستقيم به قطر و ادامه تجاوزات در لبنان و جولان اشغالي، نظم شكننده موجود را فرو ريخته است. حتي گروه‌هاي مسلحي مانند جولاني نيز دريافته‌اند كه بدون پشتوانه منطقه‌اي قادر به ادامه حيات نيستند. در چنين شرايطي است كه بايد تاكيد كرد: تنها قدرتي كه مي‌تواند تعادل قوا را در برابر اسراييل ايجاد كند، ايران است، اما نه به عنوان يك بازيگر منفرد، بلكه در قالب يك «ائتلاف منطقه‌اي فراگير». نگارنده سال‌هاست اين نظريه را واكاوي و منتشر كرده است. تحليلگران غربي و حتي مقامات اطلاعاتي انگليس (MI6) نيز اذعان كرده‌اند كه ايران به همراه روسيه و چين در كانون راهبردهاي آينده قرار دارد. اين امر نشان مي‌دهد كه مهار ايران براي غرب حياتي است و به همان اندازه، استفاده از ظرفيت‌هاي ايران براي «امنيت منطقه» نيز حياتي خواهد بود.

فرصت تاريخي براي تغيير رويكرد

حمله اسراييل به قطر، اگرچه در نگاه اول تهديدي است براي حاكميت اين كشور، اما در واقع يك «فرصت راهبردي» است براي جهان عرب و ايران. برادران عرب ما در كشورهاي منطقه دريافته‌اند كه آنچه طي چهار دهه، آنان را از حملات مستقيم اسراييل در امان نگه داشته، درگير بودن تل‌آويو با ايران و محور مقاومت بوده است. اكنون كه اين حائل در حال تضعيف است، آنها بيش از هر زمان ديگري نيازمند مشاركت فعال ايران در معادلات امنيتي‌اند. به بيان ديگر، آنچه تاكنون با دوگانه‌هاي «عرب/عجم»، «شيعه/سني» و ديگر برساخته‌هاي ذهني زباني واگرايانه، پوشانده شده بود، امروز بايد جاي خود را به يك «همگرايي نوين منطقه‌اي» بدهد، چراكه هرگونه پافشاري بر اين دوگانه‌ها به معناي حركت در مسير تقويت استراتژيك اسراييل خواهد بود.

سازوكار ائتلاف منطقه‌اي: براي تحقق امنيت و رفاه پايدار، منطقه نيازمند يك «پيمان همكاري جمعي» و «دفاع متقابل» است. چنين ائتلافي بايد: 

۱- فراجناحي و فراقومي باشد؛ به‌گونه‌اي كه عرب و عجم، شيعه و سني و حتي كشورهاي كوچك و بزرگ در آن سهيم باشند.

۲- تجربه‌هاي امنيتي ايران را به عنوان پشتوانه به‌كار گيرد، بدون آنكه ايران مجبور به پرداخت هزينه‌هاي يكجانبه براي نجات ديگران شود.

۳- رويكرد توسعه‌محور داشته باشد؛ امنيت تنها با رفاه اقتصادي و همكاري در حوزه‌هاي انرژي، تجارت و فناوري معنا پيدا مي‌كند.

۴- مبتني بر اصل «بازدارندگي جمعي» در برابر اسراييل باشد، نه صرفا مقابله فردي يا ائتلاف‌هاي وابسته به قدرت‌هاي خارجي.

و در پايان بايد تاكيد كرد: در شرايطي كه اسراييل در پي تحقق روياهاي ديرينه «نيل تا فرات» است و غرب نيز ايران را همرديف روسيه و چين به عنوان تهديد اصلي معرفي مي‌كند، كشورهاي منطقه بايد دريابند كه سرنوشت مشتركي دارند. ائتلاف‌سازي، نه يك انتخاب، بلكه ضرورتي تاريخي است؛ ضرورتي كه تنها راه رسيدن به امنيت پايدار و رفاه جمعي خواهد بود. هرگونه تعلل در اين مسير، به معناي از دست رفتن فرصت‌ها و تحميل هزينه‌هاي سنگين‌تر بر ملت‌هاي منطقه است.

يادآوري 

براي دستيابي به مستندات اين يادداشت مقاله ر. ك به منابعي همچون: 

۱- گزارش‌هاي Pew Research Center درباره تحولات منطقه‌اي و هويتي، 

۲- مطالعات موسسه ISW در مورد سوريه، 

۳- سخنان محمدجواد ظريف درباره اسنپ‌بك، 

۴- گزارش‌هاي MI6 (سپتامبر 2025) درباره تهديدهاي اصلي، 

۵- تحليل‌هاي انديشكده‌هاي منطقه‌اي درباره حمله اسراييل به قطر و پيامدهاي آن.