ايجاد بازدارندگي در بالاترين سطح
مهمترين عامل بازدارندگي كشورها از جمله ايران چه گزارهاي ميتواند باشد؟ آيا توان نظامي، چنين سطحي از بازدارندگي را ايجاد ميكند؟ شكلدهي به روابط راهبردي با قدرتهاي نظامي و اقتصادي جهاني مانند چين و روسيه باعث افزايش توان بازدارندگي ايران ميشود؟ توسعه اقتصادي اين فضاي امن را ايجاد ميكند يا شكلدهي به توافقنامههاي امنيتي در منطقه با عربستان، تركيه يا مصر؟مجموعه اين پرسشها براي ايران امروز كه درگير تنازعات و تخاصمات عديده با دشمنان منطقهاي و بينالمللي است داراي اهميت بسياري است.

مهمترين عامل بازدارندگي كشورها از جمله ايران چه گزارهاي ميتواند باشد؟ آيا توان نظامي، چنين سطحي از بازدارندگي را ايجاد ميكند؟ شكلدهي به روابط راهبردي با قدرتهاي نظامي و اقتصادي جهاني مانند چين و روسيه باعث افزايش توان بازدارندگي ايران ميشود؟ توسعه اقتصادي اين فضاي امن را ايجاد ميكند يا شكلدهي به توافقنامههاي امنيتي در منطقه با عربستان، تركيه يا مصر؟مجموعه اين پرسشها براي ايران امروز كه درگير تنازعات و تخاصمات عديده با دشمنان منطقهاي و بينالمللي است داراي اهميت بسياري است. ايران بازدارندگي را طلب ميكند و بايد ديد كدام عامل يا عوامل ميتواند اين سطح از بازدارندگي را به نفع ايران ايجاد كند؟ قبل از پرداختن به عوامل ايمني بخش به نفع ايران خوب است نگاهي به تلاشهاي كشور براي توافقسازي در بيرون بيندازيم. در شرايطي جنگ ۱۲روزه به كشورمان تحميل شد كه مذاكرهكنندگان ايراني ۵دور مذاكره دوجانبه با امريكا را پشت سر گذاشته و در آستانه دور ششم مذاكرات بودند. اما طرف مقابل با زدن زير ميز گفتوگوها، به ايران حمله كرد. امروز هم كه اين يادداشت نگاشته ميشود، ايران به توافق با آژانس دست پيدا كرده و تلاش ميكند در رابطه خود با كشورهاي اروپايي، مطابق حق و حقوق خود در NPT بهرهمند شود. مطابق معمول اين طرف مقابل است كه زيادهخواهي كرده و مطالبات غيرمتعارف مطرح ميكند. آيا اين توافقسازيها ميتواند كمك به حل مشكلات فيمابين ايران و غرب كند؟ با توجه به صحبتهاي روبيو، وزير خارجه امريكا و نتانياهو بعيد ميدانم توافق با آژانس يك مانع جدي در برابر فعالسازي مكانيسم ماشه باشد. اروپا به دليل فشارهاي امريكا ناگزير به فعالسازي مكانيسم ماشه است. به نظرم ايران به توافقي فراتر از توافق فعلي با آژانس نياز دارد . ايران مطابق انپيتي بايد اجازه دسترسي به صنايع و تاسيسات هستهايش را بدهد. ۲پادمان هم وجود دارد كه ايران بايد مطابق آنها عمل كند. قانون اقدام راهبردي مجلس اين روند همكاريها را متوقف كرده است.از سوي ديگر مطابق NPT ايران حق دارد غنيسازي براي موارد صلحطلبانه داشته باشد. اگر راهبرد ايران همكاري با آژانس است، بايد فراتر از توافق فعلي عمل كنيم. اروپاييها، اسراييليها و امريكاييها معتقدند ايران در حال اتلاف وقت است تا با گذشت زمان، ابتكار عمل را در اختيار گيرد!اگر فرض بگيريم كه مكانيسم ماشه فعال شود، پرسش اين است كه واكنش ايران چه خواهد بود؟ بر اساس اعلام برخي نمايندگان راديكال مجلس، در اين صورت ايران بايد ار NPT خارج شود، اما توجه داشته باشيد ايران عملا همكاري خاصي با NPT ندارد. ايران در حال تمرين رخدادهاي احتمالي آينده پس از فعالسازي ماشه است. اين رويكرد، رويكرد باخت-باخت خواهد بود. نه اروپا به خواستههايش براي نظات بر دانش هستهاي ايران ميرسد و نه ايران براي كاهش فشار تحريمي از دوش مردم، دستاوردي به دست ميآورد. راهبرد برد- برد، اما توافقي است كه ايران اجازه بازرسيها در عين تعليق موقت غنيسازي را به طرف مقابل بدهد و طرف مقابل هم تحريمها را بردارد. بنابراين دو طرف بر سر يك دوراهي قرار دارند كه يكي دوراهي باخت دو طرفه و ديگري برد دو طرفه است. با اين توضيحات وقت آن رسيده كه به پرسش ابتدايي بازگرديم و درباره مهمترين عامل بازدارنده در شرايط فعلي صحبت كنيم. مهمترين عوامل بازدارنده در جهان فعلي را ميتوان اينگونه دستهبندي كرد:
۱) روابط راهبردي با قدرتهاي جهاني: حمله روسيه به اوكراين و لهستان و حمله اسراييل به قطر نشان داد كه هيچ كشوري نبايد امنيت خود را برونسپاري كند. نميگويم كه نبايد با ساير كشورها روابط توسعه يافته داشت و وارد اتحاديههاي جهاني و منطقهاي نشد، اما امنيت كشور را نبايد برونسپاري كرد. كشورها بايد به خودشان متكي باشند.
۲) بازدارندگي نظامي: بيشك بازدارندگي نظامي و توان دفاعي يكي از مهمترين عوامل بازدارندگي كشورهاست. ايران اهميت اين توان را در جنگ ۱۲ روزه به عينه مشاهده كرد. اما آيا با توان نظامي به تنهايي ميتوان بازدارندگي كامل ايجاد كرد؟ تجربه اتحاد جماهير شوروي در دهه پاياني قرن ۲۰ نشان داد كه ايجاد چنين بازدارندگي ممكن نيست. اتحاد جماهير شوروي كه كاملترين و مهلكترين ادوات نظامي و تسليحاتي را داشت به دليل نظام حكمراني كژكاركرد و مشكلات اقتصادي دچار فروپاشي و اضمحلال شد. بنابراين ظرفيت نظامي هرچند داراي اهميت بسيار است به تنهايي قادر به ايجاد بازدارندگي كامل نيست.
۳) بازدارندگي اقتصادي: يكي از مهمترين گونههاي شكلدهي به توازن، توسعه اقتصادي است. از قديم مثال ميزنند كه با پول ميتوان لشكرهاي بزرگ ايجاد كرد و دشمنان را تار و مار كرد. اغلب كشورها متناسب با توليد ناخالص داخلي خود، بين ۵ و حتي ۱۰درصد توليد ناخالص داخلي خود را صرف بازدارندگي نظامي ميكنند. بنابراين هر اندازهGDP كشوري بزرگتر باشد، سرمايهگذاري در حوزه نظامي و دفاعي آن هم بيشتر خواهد بود. اما اقتصاد هم به تنهايي نميتواند اثرگذار باشد. نمونه ان آلمان جنگ جهاني دوم و تجربه ساير كشورهايي از اين دست مانند ژاپن است كه نشان ميدهد بهرغم اقتصاد پويا نتوانستهاند بازدارندگي مورد نظر را ايجاد كنند.
۴) مهمترين عامل بازدارندگي كشورها، اتحاد ملي و انسجام اجتماعي است. نمونههاي بسياري وجود دارد كه كشورهاي كوچكتر، با ادوات نظامي كمتر و بدويتر با اقتصادي محدودتر با اتحاد ملي و مشاركت مردم خود در برابر بزرگترين ابرقدرتهاي جهاني ايستادگيكردهاند. ويتنام نماد برجستهاي از اين نوع كشورهاست. كشوري كه با تكيه بر مردم خود توانست بزرگترين ابرقدرت دوران را به زانو درآورده و شكست بدهد. اساسا مفهوم دولت -ملت از درون چنين گزارهاي بيرون ميآيد. امنيت هر كشوري به جاي تانك و موشك و اسلحه و...قائل به مردمش است. ايران هم در كنار حضور در اتحاديههاي منطقهاي و بينالمللي، توجه به توان دفاعي و تهاجمي، توسعه و پويايي اقتصادي و... بايد زمينه افزايش مشاركت مردمي را در سطوح مختلف فراهم سازد. اينگونه است كه بازدارندگي مدنظر مردم و مسوولان شكل گرفته و در برابر دشمنان عرض اندام ميكند.
