«تعادل» گزارش مي‌دهد

طلاي سياه زنجير پنهان پاي اقتصاد

۱۴۰۴/۰۶/۳۰ - ۰۰:۰۳:۲۳
کد خبر: ۳۵۸۱۷۸
طلاي سياه زنجير پنهان پاي اقتصاد

نفت و گاز سال‌هاست ستون اصلي اقتصاد بسياري از كشورهاست. طلاي سياهي كه روزي موتور رشد و توسعه بود، حالا بيش از هر زمان ديگري به چالش بدل شده است. وابستگي شديد به درآمدهاي هيدروكربني، اقتصادها را در برابر هر تكانه بازار جهاني آسيب‌پذير كرده و سياست‌گذاران را ناگزير به فكر جدي درباره تنوع اقتصادي انداخته است.

گلناز پرتوي مهر |

نفت و گاز سال‌هاست ستون اصلي اقتصاد بسياري از كشورهاست. طلاي سياهي كه روزي موتور رشد و توسعه بود، حالا بيش از هر زمان ديگري به چالش بدل شده است. وابستگي شديد به درآمدهاي هيدروكربني، اقتصادها را در برابر هر تكانه بازار جهاني آسيب‌پذير كرده و سياست‌گذاران را ناگزير به فكر جدي درباره تنوع اقتصادي انداخته است.

اين گزارش تلاش مي‌كند نگاهي جامع به وضعيت فعلي درآمدهاي نفتي، سهم توليد ناخالص ملي غيرنفتي، رشد بخش‌هاي غيرهيدروكربني و موانع اصلي بر سر راه تنوع اقتصادي بيندازد.

بازار انرژي در دو دهه اخير شاهد نوسانات پياپي بوده است؛ از سقوط قيمت نفت در سال ۲۰۱۴ تا شوك همه‌گيري كرونا و جهش قيمتي پس از جنگ اوكراين. اين بي‌ثباتي‌ها سبب شده كشورهايي كه بخش عمده بودجه‌شان از نفت تأمين مي‌شود، با كسري بودجه‌هاي ناگهاني، تورم و بي‌تعادلي در سياست‌هاي مالي روبرو شوند.

در برخي اقتصادهاي نفت‌خيز، هنوز بيش از ۵۰ درصد بودجه عمومي به نفت وابسته است. اين بدان معناست كه هر كاهش چند دلاري در قيمت جهاني نفت مي‌تواند برنامه‌هاي عمراني و رفاهي را به هم بريزد و دولت را به استقراض داخلي و خارجي سوق دهد. اگرچه در سال‌هاي اخير تلاش‌هايي براي رشد بخش‌هاي غيرنفتي صورت گرفته، اما تصوير كلي نشان مي‌دهد اين سهم هنوز شكننده و وابسته است. بخش خدمات، گردشگري، ارتباطات و حمل‌ونقل در برخي كشورها به تدريج رشد كرده‌اند و حتي به سهمي حدود ۴۰ درصد توليد ناخالص ملي رسيده‌اند. با اين حال، پيوند غيرمستقيم آنها با درآمدهاي نفتي همچنان محكم است.

براي مثال، رونق ساخت‌وساز يا خدمات بانكي در بسياري از كشورها، بيش از آنكه حاصل نوآوري يا بهره‌وري باشد، نتيجه تزريق دلارهاي نفتي به اقتصاد است. به بيان ديگر، حتي رشد غيرنفتي هم ريشه در نفت دارد و اين همان وابستگي پنهاني است كه عبور از آن دشوار است.

تجربه نشان داده كه توسعه صنايع دانش‌بنيان، فناوري اطلاعات و كشاورزي مدرن مي‌تواند موتور جديدي براي رشد باشد. برخي كشورها با سرمايه‌گذاري در اين حوزه‌ها توانسته‌اند صادرات غيرنفتي را افزايش دهند. اما در مقياس كلان، اين بخش‌ها هنوز توان رقابت با درآمد نفت و گاز را ندارند. چالش اصلي در اين ميان، نبود زيرساخت‌هاي پايدار و سرمايه‌گذاري بلندمدت است. پروژه‌هاي متنوع اقتصادي اغلب در ميانه راه رها مي‌شوند يا تحت تأثير نوسانات نفتي، بودجه‌شان كاهش مي‌يابد. سرمايه‌گذاران به دليل ريسك‌هاي بالاي بازارهاي نوظهور، تمايل دارند همچنان به پروژه‌هاي نفتي و گازي بچسبند. اين كمبود سرمايه، توسعه صنايع غيرنفتي را كند كرده است.

بخش زيادي از صنايع داخلي در سايه حمايت‌هاي دولتي و يارانه انرژي شكل گرفته‌اند. اين وضعيت سبب شده در غياب حمايت‌ها، توان رقابت در بازار جهاني را نداشته باشند. بوروكراسي پيچيده، صدور مجوزهاي طولاني‌مدت و عدم شفافيت در سياست‌گذاري، انگيزه سرمايه‌گذاري خصوصي و خارجي را كاهش داده است.

بسياري از بنگاه‌هاي بزرگ دولتي يا شبه‌دولتي هستند. نفوذ سياسي در مديريت، نبود شفافيت مالي و فساد ساختاري مانع اصلي جذب سرمايه و نوآوري است. سال‌ها وابستگي به درآمد نفتي، ذهنيت اتكاي مطلق به دولت را در جامعه نهادينه كرده است. تغيير اين فرهنگ و ايجاد انگيزه براي كارآفريني نيازمند زمان و اصلاحات ساختاري است.

كشورهايي مانند نروژ و امارات نشان داده‌اند كه مي‌توان با سياست‌هاي هوشمندانه از دام وابستگي گريخت. نروژ با تأسيس صندوق ذخيره ارزي، درآمدهاي نفتي را به سرمايه‌اي پايدار براي نسل‌هاي آينده بدل كرد و مانع خرج بي‌رويه شد.

امارات به‌ويژه دوبي، با تمركز بر گردشگري، تجارت و خدمات مالي، موفق شد سهم بخش غيرنفتي را به بالاي ۷۰ درصد برساند.

اين تجربه‌ها نشان مي‌دهد كه تنوع اقتصادي نه روي كاغذ، بلكه در عمل و با اراده سياسي، شفافيت نهادي و سرمايه‌گذاري هدفمند امكان‌پذير است.

جهان در حال گذار به انرژي‌هاي تجديدپذير است. پيش‌بيني‌ها حاكي از آن است كه تا ميانه قرن، تقاضاي جهاني نفت به اوج خود برسد و سپس روندي كاهشي داشته باشد. اين چشم‌انداز براي اقتصادهاي نفت‌محور هشداري جدي است. از سوي ديگر، انقلاب ديجيتال و هوش مصنوعي پنجره‌اي تازه براي رشد باز كرده است. اگر كشورهاي نفتي بتوانند از درآمدهاي فعلي براي سرمايه‌گذاري در فناوري، آموزش و زيرساخت‌هاي نوين استفاده كنند، شايد بتوانند از سايه نفت خارج شوند.

وابستگي به نفت و گاز، همانقدر كه فرصت‌ساز است، تهديدي بزرگ نيز به شمار مي‌رود. اقتصادهايي كه نتوانند به سرعت مسير تنوع را بپيمايند، دير يا زود در گرداب نوسانات جهاني گرفتار خواهند شد.

تنوع اقتصادي نه تنها يك انتخاب هوشمندانه بلكه ضرورتي حياتي براي بقا و رشد پايدار است. اصلاح ساختارها، تسهيل مقررات، جذب سرمايه، تقويت بخش خصوصي و سرمايه‌گذاري در آموزش و فناوري، كليدهايي هستند كه مي‌توانند قفل وابستگي را باز كنند .

اقتصادهاي نفت‌خيز امروز در يك بزنگاه تاريخي قرار گرفته‌اند. انتخاب با آنهاست؛ يا همچنان بر طلاي سياه تكيه كنند و با هر تكانه جهاني بلرزند، يا راهي تازه بسازند و آينده‌اي بدون وابستگي  به هيدروكربن‌ها رقم بز   نند.