رشد نقدينگي، تورم و معيشت مردمي كه تحت فشارند
رييس كل بانك مركزي اخيرا در همايشي اعلام كرده پس از جنگ 12 روزه 2 اتفاق مهم در اقتصاد رخ داده كه نتيجه آن باعث بروز برخي نوسانات در اقتصاد كشور ميشود. فرزين اعلام كرده، نرخ رشد نقدينگي از كانال ۲۰ درصدي كه در دو سال گذشته در كشور وجود داشت، خارج و بار ديگر وارد كانال ۳۰ درصدي شده است. روندي كه باعث كاهش نسبي رشد اقتصادي كشور نيز شده است.

رييس كل بانك مركزي اخيرا در همايشي اعلام كرده پس از جنگ 12 روزه 2 اتفاق مهم در اقتصاد رخ داده كه نتيجه آن باعث بروز برخي نوسانات در اقتصاد كشور ميشود. فرزين اعلام كرده، نرخ رشد نقدينگي از كانال ۲۰ درصدي كه در دو سال گذشته در كشور وجود داشت، خارج و بار ديگر وارد كانال ۳۰ درصدي شده است. روندي كه باعث كاهش نسبي رشد اقتصادي كشور نيز شده است. بهطور كلي، مبحث نقدينگي يك بحث حسابداري در اقتصاد است كه در حسابهاي ترازنامه بانك مركزي و اعداد و ارقام ارايه شده از سوي بانكها تعيين ميشود. متاسفانه در اقتصاد ايران برخي بانكها به صورت خودسرانه نقدينگي ايجاد كرده و تبعات آن را اقتصاد كلان كشور و معيشت مردم پرداخت ميكنند. بانك مركزي در خصوص شاخصي كه ميتواند به صورت روزانه محاسبه شده و روي ميز مديركل قرار گيرد بايد حساسيتهاي بسياري داشته باشد. خوب است رييس كل بانك مركزي پاسخ دهد، نقدينگي ايجاد شده از پايه پولي نشات گرفته است يا از سرعت گردش پول؟ وقتي گفته ميشود نقدينگي بيشتر شده، بايد ديد آيا حجم پول پرقدرتي كه نزد بانك مركزي است و با آن داراييهاي ارزي را با نرخ مورد نظر خود به ريال بدل ميكند، بالاتر رفته يا پرداخت اعتبارات است كه افزايش يافته و رشد پيدا كرده است؟ پاسخ به اين پرسش مشخص ميكند دليل اصلي رشد تورم، بالا رفتن نرخ ارز و...چه عاملي است. دلايل اين رشد نقدينگي هر روز روي ميز فرزين قرار ميگيرد و او بهطور ناگهاني از يك رشد بالا مطلع نميشود. در واقع رييس كل بانك مركزي و دولت هرگز نبايد درباره رشد نقدينگي سورپرايز شوند و بايد از قبل از هر تحولي با خبر باشند و براي مقابله با آن برنامههاي لازم را تدارك ببينند. نهايت سادهانگاري است اگر بانك مركزي به صورت ناگهاني از رشد 10درصدي نقدينگي مطلع شود. حتما بانك مركزي هر روز اين اعداد و ارقام را رصد كرده و دلايل بروز آن را ميداند. مثلا ممكن است دولت براي جبران كسري بودجهاش از منابع بانك مركزي استفاده كند و رشد نقدينگي را شكل دهد. اين روند براي كشوري كه تورم بالا دارد، بسيار خطرناك است، چراكه دولت براي تامين كالاهايي كه از پارسال تا به امروز با رشد 50درصدي قيمتها مواجه شده است به منابع مالي و نقدينگي و پول بيشتري نياز دارد. بنابراين يكي از دلايل رشد نقدينگي، نرخ تورم بالاست. از سوي ديگر يكي از عوامل رشد تورم هم رشد نقدينگي است. اين 2شاخص مهم اقتصادي بر هم تاثير مستقيم دارند و همديگر را تقويت ميكنند. بانك مركزي نبايد نسبت به رشد نقدينگي بيتفاوت باشد يا سورپرايز شود. يكي ديگر از دلايل رشد نقدينگي فعاليت بانكها هستند. اخيرا اعلام شد 58درصد از رشد نقدينگي در يكسال مرتبط با فعاليتهاي يك بانك خاص است! يعني كار به جايي رسيده كه بانكها به خود اجازه ميدهند فراتر از منابع و نرخ ذخيره قانوني بر اساس ميزان اعتباراتشان خرج كنند. بانكها مثلا هزار ميليارد تومان به فردي وام ميدهند و در حسابها نقدينگي توليد ميكنند. خوب است بانك مركزي وقتي ميگويد رشد نقدينگي 10درصد بالا رفته، ريشههاي ايجاد اين نقدينگي و مقصر آن را هم معرفي كند. با مشخص شدن عدد رشد نقدينگي از 20 به 30درصد بايد ديد آيا اين نقدينگي براي اقتصاد نگرانكننده است؟ بله رشد نقدينگي اثرات منفي بسياري دارد. سوال بعدي اين است كه اين نقدينگي ايجاد شده صرف چه اموري شده است؟ آيا صرف سرمايه در گردش كارخانهها شده است؟ به شكل طلا، تبديل شده است؟ يا بيتكوين شده و به حسابهاي غير قابل دسترس منتقل شده است. وظيفه بانك مركزي رصد اين امور است. بهرغم همه فريادهايي كه زده ميشود كه رشد نقدينگي باعث رشد تورم ميشود و برخي بانكهاي خاص اقدام به پمپاژ نقدينگي ميكنند، حتما بايد رسيدگي شود و مديرعامل اين بانك مورد پرسش قرار گيرد كه چرا دست به اقدامي زده كه تبعات آن اقتصاد كشور و معيشت مردم را تحت تاثير قرار ميدهد؟ متاسفانه اقدامي براي برخورد با چنين اقدامات و بانكهايي ديده نميشود. بنابراين نقدينگي آگاهانه افزايش پيدا ميكند. از سوي ديگر نوع سياستهاي بانك مركزي و انقباضي يا انبساطي بودن سياستها نيز در روند كلي برنامهها اثرگذار است. ظاهر امر اين است كه سياستهاي بانك مركزي انقباضي مانند فروش طلا (در ازاي خريد طلا، نقدينگي در اختيار بانك مركري قرار ميگيرد) است.
اما وقتي اين نقدينگي ناشي از فروش طلا به اقتصاد باز ميگردد و به حوزههايي جداي از توليد تزريق ميشود، نشاندهنده تبديل يك سياست انقباضي پولي به سياست انبساطي است. بنابراين بانك مركزي ابتدا بايد، رصد دقيقي بر وضعيت نقدينگي داشته باشد، سپس عوامل بالا برنده اين نقدينگي را شناسايي و مهار و در نهايت سياستهاي مناسب براي جلوگيري از رشد نقدينگي اعمال كند.
