گسلها، زير پاي ما نفس ميكشند

در دل ساختوسازهاي گسترده، خطري خاموش، اما جدي، شهرهاي ايران را تهديد ميكند؛ گسلهايي فعال كه در هر لحظه ممكن است با جابهجاييهاي چندمتري، نه تنها بناها را تخريب كنند بلكه كليت برنامهريزي شهري را زير سوال ببرند.
در دل ساختوسازهاي گسترده، خطري خاموش، اما جدي، شهرهاي ايران را تهديد ميكند؛ گسلهايي فعال كه در هر لحظه ممكن است با جابهجاييهاي چندمتري، نه تنها بناها را تخريب كنند بلكه كليت برنامهريزي شهري را زير سوال ببرند.
در حالي كه هشدارهاي كارشناسان سالهاست شنيده ميشود، تضاد منافع، خلأهاي قانوني و نبود نظارت كافي، مانند ديواري نامرئي ميان حقيقت علمي و تصميمسازي شهري ايستادهاند. در چنين شرايطي، ساختوساز در مجاورت گسلها نهتنها ادامه دارد، بلكه در بسياري موارد، بدون انجام مطالعات پايهاي ژئوتكنيكي، با چراغ سبز نهادهاي مسوول نيز همراه شده است.
اين در حالي است كه تجربههاي تلخ گذشته، از زلزله بم تا گلباف و از سيچوان چين تا تايوان، بارها نشان دادهاند كه حتي سازههاي مقاوم در برابر زلزله نيز وقتي بر روي گسل فعال قرار ميگيرند، كاربري خود را از دست ميدهند و از «امنيت» تنها پوستهاي باقي ميماند.
گويي زير پاي شهرهاي ايران، ساعتي شني در حال واژگوني است؛ و اگر امروز چارهاي انديشيده نشود، فردا ممكن است براي اصلاح، بسيار دير باشد.اجراي ضوابط فني را با مانع روبرو كرده است.
سيد مجتبي موسوي، استاديار پژوهشكده ژئوتكنيك پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي و مهندسي زلزله، در وبينار «حريم گسلها و برنامههاي توسعه شهري» با اشاره به وضعيت نگرانكننده شهرهاي بزرگ كشور ميگويد: بسياري از كلانشهرهاي ايران بر روي يا مجاور گسلهاي فعال ساخته شدهاند. جابهجايي تفاضلي دو سوي گسل در سطح زمين ميتواند حتي سازههاي مهندسيشده را نيز تحت تأثير قرار دهد.
اين زلزلهشناس، با اشاره به اينكه موضوع حريم گسلها در چهار تا پنج سال اخير جديتر شده، ميافزايد: اين موضوع در محافل علمي و نشستها مطرح شده، اما تا زماني كه سياستگذاري شهري تابع نگاه علمي نباشد، نميتوان انتظار داشت كه فقط با هشدار علمي، خطر كاهش يابد.
او همچنين تأكيد ميكند كه مديريت سياسي در برخي مواقع مانع از ارايه آزادانه مسائل فني شده است، استاديار پژوهشكده ژئوتكنيك پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي ادامه ميدهد: در برخي موارد، به دليل تضاد منافع يا پروژههاي خاص، چينش سخنرانان در نشستها بهگونهاي انجام شده كه مشكلات پروژه خاصي ايجاد نشود و اين موضوع گاهي باعث محدوديت در ارايه مسائل فني شده است.
وقتي زمين ميلرزد همهچيز جابهجا ميشود
يكي از مهمترين خطرات مرتبط با گسلها، جابهجاييهاي سطحي زمين است كه موسوي درباره آن هشدار ميدهد و ميگويد: در برخي تصاوير ميداني، جابهجايي قائم تا دو متر و افقي حدود يك و نيم متر مشاهده شده است. اين ميزان تغييرات، بسيار بيشتر از چيزي است كه در طراحيهاي متداول مهندسي در نظر گرفته ميشود.
او ميافزايد: حتي در زلزلههاي اخير جهاني مانند تايوان و تركيه، برخي ساختمانها با وجود طراحي مهندسي دچار جابهجايي و چرخش شدند، اگرچه فرو نريختند. اين موضوع اهميت بررسي دقيق خطر گسل سطحي را نشان ميدهد.
گسلهاي سطحي تفاوتي مهم در تحليل خطر
موسوي همچنين به تفكيك دو مفهوم كليدي ميپردازد و ميگويد: خطر گسيختگي سطحي و پاسخ سازهها به حوزه نزديك گسل . او ادامه ميدهد: تمركز ما در اين بحث بر خطر گسيل سطحي است. اين موضوع تفاوت ماهوي با ساير اثرات زمينلرزه دارد و بايد در طراحي و برنامهريزي شهري بهطور مستقل در نظر گرفته شود. استاديار پژوهشكده ژئوتكنيك پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي با تأكيد بر شفافسازي مسائل فني اظهار ميكند: هدف ما ارايه ديدگاهي علمي درباره خطر گسل سطحي است تا در طراحي سازهها و توسعه شهري، تصميمگيريهاي دقيقتر و ايمنتري اتخاذ شود. موسوي همچنين به سابقه پژوهشهاي داخلي اشاره ميكند و ميگويد: در ۱۵ سال اخير همراه با دانشجويان ارشد و دكتري، اثر گسل سطحي بر تونلها، لولهها و سازههاي مختلف بررسي شده است. نتايج اين پژوهشها در كنفرانسهاي جهاني ارايه شده و ايران به عنوان يكي از مراجع علمي معتبر در زمينه گسترش سطحي شناخته شده است.
شناسايي گسلها در توسعه شهري حياتي است
مرتضي طالبيان، دانشيار پژوهشكده علوم زمينشناسي سازمان زمينشناسي و اكتشافات معدني هم در وبينار «حريم گسلها و برنامههاي توسعه شهري» با هشدار نسبت به كمتوجهي به موضوع گسلها ميگويد: نبود قوانين كنترلي، ضعف نظارت و تضاد منافع شهري مانع اجراي ضوابط مربوط به گسلها شده است. او تأكيد ميكند كه بسياري از گسلها به دليل توسعه شهري پنهان شدهاند، به گفته طالبيان با گسترش شهرها، شناسايي گسلها دشوارتر شده است. بهتر است پيش از توسعه شهري، زمينهاي بكر و طبيعي مطالعه شوند.
اثرات و ويژگيهاي گسلها
دانشيار پژوهشكده علوم زمينشناسي سازمان زمينشناسي با تشريح ويژگيهاي گسلها ميافزايد: پهناي حريم گسلها به شناخت ما از ساختار زمين وابسته است. در گسلهايي مانند جاجرم، پهناي زون گسيختگي باريك است؛ اما در گسلهاي راندگي مانند شمال تهران، اين پهنا ممكن است بسيار وسيع باشد و چند صد متر را در بر بگيرد. او ادامه ميدهد: در زلزلههاي مختلف ايران، از جمله ورزقان، قائن، گلباف و بم، شدت و وسعت زون گسيختگي متفاوت بوده و نشان ميدهد كه سازوكار گسلها بهشدت به ويژگيهاي محلي وابسته است.
سازههاي مقاوم، اما بدون كاربري
يكي از مهمترين نكاتي كه طالبيان مطرح كرد، امكان آسيبپذيري سازهها بدون تخريب كامل آنهاست، او ميافزايد: ممكن است يك ساختمان مقاوم در اثر زمينلرزه فرو نريزد، اما به دليل قرارگيري روي گسل فعال، كاربري خود را از دست بدهد. اين يعني خسارت اقتصادي و عملكردي، حتي بدون تلفات جاني. طالبيان به خطر گسلهاي پنهان اشاره ميكند و ميگويد: در بسياري مناطق، گسلها در سطح نمايان نيستند، اما ممكن است تونلهاي شهري و ديگر سازههاي عميق با آنها برخورد كنند. بنابراين مطالعه دقيق زيرسطحي ضروري است. او همچنين ميافزايد: در زمينلرزه طبس، عليرغم تخريب گسترده، تركهاي سطحي كمي ديده شد؛ زيرا گسل بهصورت پنهان عمل كرد. اين موارد نشان ميدهد نبايد فقط به مشاهدات سطحي اكتفا كرد. دانشيار پژوهشكده علوم زمينشناسي سازمان زمينشناسي با اشاره به تفاوت زلزلههاي كمعمق و عميق ميگويد: در گلباف، زمينلرزه كمعمقتر جابهجايي بيشتري در سطح ايجاد كرد. در مقابل، زلزله عميقتر تأثير سطحي كمتري داشت. بنابراين عمق و بزرگي زلزله نقش كليدي در ارزيابي خطر دارند.
تجربههاي جهاني توصيههايي از نيوزيلند و كاليفرنيا
طالبيان با اشاره به تجربههاي جهاني از جمله نيوزيلند ميگويد: در اين كشور، اگر زميني در حريم گسل قرار گرفت، حفاري الزامي است تا مسير دقيق گسل مشخص شود.
او ميافزايد: در كاليفرنيا نيز در برخي مناطق، حريم گسل تا ۴۰۰ متر در نظر گرفته شده است، كه بسته به شرايط ميتواند افزايش يا كاهش يابد.
درواقع طالبيان و موسوي هر دو بر ضرورت بازنگري در دستورالعملهاي ساختوساز تأكيد دارند. موسوي با اشاره به آييننامه ۲۸۰۰ ميگويد: از ابتداي دهه ۸۰، اين آييننامه اعلام كرد كه ساختوساز در مجاورت گسلهاي فعال بايد با ضوابط ويژه يا اجتناب همراه باشد. اما در اجرا، ضعفهايي وجود دارد.
طالبيان هم تأكيد ميكند: نسخه اول دستورالعمل ساختوساز در پهنه گسل منتشر شده، اما لازم است با همكاري متخصصان بازنگري و اجرايي شود.
در پايان اين نشست، هر دو كارشناس تأكيد كردند كه مراكز حياتي مانند بيمارستانها، مدارس و ايستگاههاي امدادي بايد در خارج از حريم گسلها ساخته شوند.
طالبيان ميگويد: در هر پهنهاي كه احتمال گسيختگي وجود دارد، لازم است پيش از هر ساختوساز، مطالعات ژئوتكنيكي و حفاري زيرسطحي انجام شود. فقط در اين صورت ميتوان تصميم گرفت كه آيا ساختوساز در آن محل مجاز است يا خير.
شايد گسلها هر روز نلرزند، اما هر لحظه ممكن است فعال شوند. در كشوري لرزهخيز مانند ايران، تنها چاره، نه در حذف خطر، بلكه در شناخت، برنامهريزي علمي و رعايت اصول ايمني در توسعه شهري است.
همانطور كه موسوي ميگويد: نبايد منتظر وقوع زلزله بعدي بمانيم تا اهميت موضوع را درك كنيم. اكنون زمان اقدام است.
