عرضه بلوكي پرسپوليس آزمون اقبال بخش خصوصي

۱۴۰۴/۰۶/۲۶ - ۰۱:۳۰:۰۷
کد خبر: ۳۵۷۶۵۸

واگذاري سهام باشگاه پرسپوليس در فرابورس را مي‌توان يكي از نقاط عطف خصوصي‌سازي در ورزش كشور دانست. براساس اطلاعيه سازمان خصوصي‌سازي، بيش از 438.6 ميليون سهم اين باشگاه معادل 4.6 درصد سرمايه، روز سه‌شنبه 8 مهرماه از طريق كارگزاري بانك ملي در بازار پايه فرابورس (تابلو زرد) عرضه خواهد شد.

تسنيم| واگذاري سهام باشگاه پرسپوليس در فرابورس را مي‌توان يكي از نقاط عطف خصوصي‌سازي در ورزش كشور دانست. براساس اطلاعيه سازمان خصوصي‌سازي، بيش از 438.6 ميليون سهم اين باشگاه معادل 4.6 درصد سرمايه، روز سه‌شنبه 8 مهرماه از طريق كارگزاري بانك ملي در بازار پايه فرابورس (تابلو زرد) عرضه خواهد شد. قيمت پايه اين بلوك معادل قيمت پاياني روز قبل به اضافه 20درصد تعيين شده است، با اين شرط كه از 1722 ريال كمتر نباشد. همچنين ارزش كل معامله نمي‌تواند از 83.2 ميليارد تومان پايين‌تر باشد. اين مكانيزم قيمت‌گذاري به‌وضوح نشان مي‌دهد كه سياست‌گذار قصد دارد واگذاري را به شكل شفاف و با حداقل ريسك كاهش ارزش واقعي دارايي انجام دهد. البته اين بلوك قرمزها كه در قالب سهام ترجيحي تعريف شده، پيش‌تر قرار بود با اولويت به پيشكسوتان اين باشگاه واگذار شود اما در عمل، استقبالي ازسوي آنان صورت نگرفت. اكنون اين عرضه به بازار سرمايه منتقل شده تا بخش خصوصي، بخت خود را براي ورود به مالكيت باشگاه بيازمايد.

از منظر اقتصادي، اين عرضه چند نكته كليدي دارد: 

«حركت به‌سمت خصوصي‌سازي واقعي»: وزارت ورزش با واگذاري بخشي از سهام پرسپوليس، به‌تدريج نقش خود را در مديريت مستقيم باشگاه كاهش مي‌دهد؛ روندي كه سال‌هاست به عنوان مطالبه هواداران و كارشناسان مطرح بوده است. «آزمون بازار سرمايه»: ميزان استقبال سرمايه‌گذاران از اين عرضه مي‌تواند شاخصي مهم براي ارزيابي جذابيت صنعت فوتبال در نگاه بازار سرمايه باشد. اگر تقاضا براي خريد بلوك بالا باشد، راه براي عرضه‌هاي بعدي و حتي ورود استقلال و پرسپوليس به مراحل جدي‌تر تامين مالي از بورس هموارتر خواهد شد. «پيامدهاي مديريتي»: فروش بلوك سهام، در كنار مالكيت هواداري، مي‌تواند به تدريج ساختار مديريتي باشگاه را از وابستگي به بودجه‌هاي دولتي جدا كرده و زمينه را براي حرفه‌اي‌تر شدن مديريت مالي و ورزشي فراهم سازد. «جذابيت براي سرمايه‌گذاران بلندمدت»: پرسپوليس به عنوان يكي از پرطرفدارترين باشگاه‌هاي آسيا، پتانسيل‌هاي درآمدي متعددي از جمله تبليغات، حق پخش، فروش بليت و كالاهاي هواداري دارد. هرچند اين پتانسيل هنوز در ايران بالفعل نشده، اما حضور بخش خصوصي در تركيب سهام اين باشگاه شايد بتواند فشار مثبتي بر مديريت براي شفاف‌سازي و استفاده بهتر از اين ظرفيت‌ها وارد كند. با وجود موارد مثبتي كه برشمرده شد، عرضه اين بلوك باشگاه پرسپوليس چالش‌هاي جدي نيز دارد؛ ازجمله ضعف زيرساخت‌هاي درآمدزايي فوتبال ايران، نامشخص بودن وضعيت حق پخش تلويزيوني و عدم استقلال كامل باشگاه‌ها از مراجع دولتي. اين مسائل مي‌تواند در نگاه سرمايه‌گذاران ريسك‌هاي قابل‌توجهي ايجاد كند. واقعيت آن است كه 4.6 درصد سهام پرسپوليس، به لحاظ حقوقي و مديريتي قدرتي براي خريدار ايجاد نمي‌كند. چنين سهمي حتي امكان تعيين نماينده در هيات‌مديره را فراهم نمي‌سازد و در بهترين حالت، صرفا يك سرمايه‌گذاري مالي محسوب مي‌شود. ازسوي ديگر، پرسپوليس همچنان با چالش زيان انباشته، بدهي‌هاي سنگين و ضعف در شفافيت مالي روبرو است؛ مسائلي كه انگيزه ورود سرمايه‌گذاران حرفه‌اي را به‌شدت كاهش مي‌دهد. در فوتبال اروپا، تجربه عرضه سهام باشگاه‌ها در بورس سابقه‌اي طولاني دارد. باشگاه‌هايي همچون يوونتوس در ايتاليا، دورتموند در آلمان و منچستر يونايتد در امريكا بخشي از سهام خود را به بازار عرضه كرده‌اند. اما يك تفاوت مهم وجود دارد: در اين كشورها، معمولا سهام مديريتي يا درصدهاي معنادار (10 تا 30 درصد) دراختيار سرمايه‌گذاران قرار مي‌گيرد تا آنان انگيزه لازم براي تزريق سرمايه و اعمال مديريت داشته باشند. در مقابل، واگذاري‌هاي خرد و غيرمديريتي در ايران، به‌ويژه بدون برنامه مشخص درآمدزايي، جذابيتي براي سرمايه‌گذاران حرفه‌اي ايجاد نمي‌كند. با اين وصف، عرضه 4.6درصدي سهام پرسپوليس بيش از آنكه رويدادي براي جذب سرمايه باشد، نوعي آزمون بازار است. سياست‌گذاران به دنبال آن هستند كه واكنش فعالان بازار سرمايه را نسبت به فروش بخشي از دارايي‌هاي ورزشي كشور بسنجند. اگر اين عرضه با استقبال مواجه نشود، پيام روشني به سازمان خصوصي‌سازي و وزارت ورزش خواهد داد: خصوصي‌سازي باشگاه‌هاي ورزشي بدون ارايه مشوق‌هاي واقعي و سهام مديريتي، موفقيتي در پي نخواهد داشت. احتمال موفقيت اين عرضه، با توجه به شرايط فوق، چندان بالا به نظر نمي‌رسد. مگر آنكه خريداران خاص يا علاقه‌مندان غيرحرفه‌اي بخواهند به انگيزه‌هاي غيرمالي (مانند پرستيژ يا تعلق خاطر به باشگاه) وارد شوند. در غير اين صورت، اين عرضه مي‌تواند نمادي از عدم جذابيت خصوصي‌سازي ناقص در ورزش ايران باشد؛ درسي كه شايد مسير آينده واگذاري پرسپوليس و استقلال را دگرگون كند.