رابطه معكوس نرخ بهره و بورس
نرخ بهره، واژهاي كه در نگاه اول شايد پيچيده و اقتصادي به نظر برسد، اما در واقعيت، يكي از قدرتمندترين ابزارهاي سياستگذاري پولي است كه ميتواند نقش تنظيمگر يا رگولاتور را در بازارهاي مالي ايفا كند. اين ابزار كليدي، با هدايت جريان نقدينگي، بر نبض بازارهاي مختلف از جمله بورس، مسكن و حتي بازارهاي موازي تاثير مستقيم ميگذارد.

نرخ بهره، واژهاي كه در نگاه اول شايد پيچيده و اقتصادي به نظر برسد، اما در واقعيت، يكي از قدرتمندترين ابزارهاي سياستگذاري پولي است كه ميتواند نقش تنظيمگر يا رگولاتور را در بازارهاي مالي ايفا كند. اين ابزار كليدي، با هدايت جريان نقدينگي، بر نبض بازارهاي مختلف از جمله بورس، مسكن و حتي بازارهاي موازي تاثير مستقيم ميگذارد.
در سادهترين تعريف، نرخ بهره همان سودي است كه شما بابت سپردهگذاري پولتان در مكاني امن و بدون ريسك مانند بانك دريافت ميكنيد. جذابيت اين سود، نه به خود عدد آن، بلكه به مقايسهاش با نرخ تورم بستگي دارد. فرض كنيد تورم در كشوري ۱۰ درصد است و نرخ بهره بانكي ۱۳ درصد. در چنين شرايطي، مردم منطقا ترجيح ميدهند به جاي خريد كالاها كه انتظار دارند در سال آينده ۱۰ درصد گرانتر شوند، پول خود را در بانك بگذارند و ۱۳ درصد سود بدون ريسك كسب كنند. اين اختلاف مثبت بين نرخ بهره و تورم، مشوقي قوي براي سرمايهگذاري در بخشهاي مولد و همچنين كنترل تورم است. در اقتصاد ايران، داستان كمي متفاوت است. ما اغلب با تورمهاي بالاتري نسبت به نرخ بهره مواجه بودهايم كه جذابيت سپردهگذاري را كاهش ميدهد. اما با اين حال، به دليل ويژگيهاي خاص اقتصاد ما و چالشهاي موجود، هر زمان كه نرخ بهره جذاب شود و سودهاي بالاتري ارايه دهد، موجي از خروج نقدينگي از بازارهاي پرريسكتر مانند بورس را شاهد خواهيم بود. مردم پولهاي خود را از اين بازارها خارج كرده يا از تزريق نقدينگي جديد به آنها خودداري ميكنند و به سمت سودهاي بدون ريسك ميروند. اين سودهاي بدون ريسك ميتواند در قالب سپردههاي بانكي، صندوقهاي درآمد ثابت يا حتي اوراق با بازدهي بالاتر ظاهر شود. يكي از مهمترين شاخصها در اين زمينه، نرخ بهره بين بانكي است. اين نرخ، مبناي تعاملات بانكي و تعيينكننده هزينه پول در سيستم بانكي است و به عنوان يك كريدور، بر ساير نرخهاي بهره بانكي، سود صندوقهاي درآمد ثابت و بازدهي اوراق اثرگذار است. رصد دقيق نرخ بهره بين بانكي، ميتواند سيگنالهاي مهمي از سياستهاي پولي بانك مركزي و جهتگيري آتي بازارها به دست دهد. تاثير نرخ بهره بر بازارها، يك رابطه معكوس و در عين حال قدرتمند است. هر زمان كه نرخ بهره افزايش مييابد، هزينه تامين مالي براي كسب و كارها بالا ميرود، تمايل به استقراض كاهش مييابد و در نتيجه، بازارهاي مختلف با كاهش تقاضا و حركت به سمت ركود مواجه ميشوند. اين افزايش نرخ بهره، ميتواند منجر به كاهش قيمتها و اصلاح در بازارهاي دارايي شود. در مقابل، هر زمان كه نرخ بهره كاهش پيدا ميكند، پول ارزانتر شده و پول داغ ايجاد ميشود. اين پول داغ كه به دنبال بازدهي بالاتر و ريسكپذيري بيشتر است.
به سمت بازارهاي دارايي سرازير شده و به آرامي باعث افزايش قيمتها و رونق در اين بازارها ميشود. اين رابطه متقابل نشان ميدهد كه نرخ بهره يك اهرم حياتي در دست سياستگذار پولي است. نرخ بهره ابزاري است كه سياستگذار پولي با بالا و پايين بردن آن، ميتواند جريان نقدينگي را كنترل كند، بر تورم تاثير بگذارد و بازارهاي مالي را به سمت رونق يا ركود سوق دهد. درك اين ديناميك، براي هر فعال اقتصادي و حتي شهروند عادي، اهميت فراواني دارد تا بتواند تصميمات مالي آگاهانهتري بگيرد و با نوسانات بازارها هوشمندانهتر برخورد كند.
