چرا اصلاح ساختار بودجه مهم است؟
شوروي از دهه ۱۹۷۰ ميلادي با مشكل افول رشد اقتصادي مواجه شد؛ كمبود كالاها و خدمات به صورت جدي مردم را تحت فشار قرار داد و به علت كمبود كالا و خدمات فساد و نارضايتي گستردهاي ميان مردم ايجاد شد.

شوروي از دهه ۱۹۷۰ ميلادي با مشكل افول رشد اقتصادي مواجه شد؛ كمبود كالاها و خدمات به صورت جدي مردم را تحت فشار قرار داد و به علت كمبود كالا و خدمات فساد و نارضايتي گستردهاي ميان مردم ايجاد شد. در آن دوران مردم براي به دست آوردن هر چيزي بايد رشوهاي ميپرداختند. علاوه بر اين مساله كمبود و فشاري كه روي زندگي مردم بود، ناترازيهايي چون كمآبي، قطعي برق و... نيز مردم را آزار ميداد. در عين حال مردم خبر داشتند كه كشورهاي صنعتي سطح رفاه بسيار بالاتري را تجربه ميكنند و اين شكاف باز هم منجر به افزايش نارضايتيها شده بود. از دهه ۷۰ ميلادي اين كاهش رشد اقتصادي مدام شتاب ميگيرد. در سال ۷۵ ميزان رشد تقريبا به نصف اوايل دهه ۷۰ رسيد. طي سالهاي ۷۵ تا ۸۰ و ۸۰ تا ۸۵ ميلادي هم وضع به همين شكل بود. يعني رشد اقتصادي به زير يك درصد و براساس محاسبات آژانس اطلاعات مركزي به ۲درصد رسيد و در اين نقطه توقف كرد. اين افول در رشد اقتصادي علامت مهمي است. بايد توجه داشت، شاخص رشد اقتصادي از مهمترين شاخصهاي محاسبه شده از سوي هر كشوري است. جالب اينجاست از اوايل دهه ۸۰ ميلادي مديران شوروي خبر داشتند كه در چين اصلاحات اقتصادي بزرگي در حال زمينهسازي است و رشد اقتصادي در چين شتاب بسياري گرفته است. مديران ارشد شوروي با دقت اصلاحات در چين را دنبال ميكردند و به دنبال اين بودند كه از تجربه موفق چين درس گرفته و در ادامه مشابه همان اصلاحات را اعمال كنند.
پس شاخصهاي اقتصادي در خود اتحاد شوروي شاخصهاي نامناسبي بود و در مقابل تحولات اقتصادي در چين خبرهاي مهمي را به تصميمسازان اتحاد جماهير شوروي انتقال ميداد. اينكه ميتوان اصلاحات كرد و وضع اقتصادي كشور را تغيير داد، اما اصلاحات در چين در زمان مناسب و زودتر آغاز شد ولي اين اصلاحات در شوروي در زمان مناسب و بهموقع انجام نشد. مردم و نخبگان شوروي همگي اتفاقنظر داشتند كه با روشهاي قبل ديگر نميتوان اقتصاد را ارايه كرد، ولي اتحاد جماهير شوروي در انجام اصلاحات ناموفق بود و نتوانست اصلاحات مورد نظر را به درستي انجام دهد، چراكه در ميان رهبران اتحاد جماهير شوروي اختلافنظرهاي جدي وجود داشت، چون در رهبري حزب كمونيست و در نهادهاي قدرتمند و تصميمگيرش بازيگران قدرتمندي با سلاح حضور داشتند، آنها لابي ميكردند. لابيهاي قدرتمند نمايندگان مديران كشاورزي اشتراكي، تعاونيها و... از يارانههاي خيلي سخاوتمندانه بهرهمند ميشدند، لذا اينها به هيچوجه حاضر نبودند كه بودجه به نحوي اصلاح شود كه يارانههاي پرداختي در هر سال كاهش پيدا كند. ازسوي ديگر صنايع بزرگ و مجتمعهاي صنايع نظامي خيلي قدرتمند نيز وجود داشتند كه آنها سهم بسيار بزرگي از بودجه را دراختيار داشتند. بعدها كه گورباچف به قدرت رسيد، مشخص شد سهم اين نهادها در بودجه چيزي بيش از ۴۰درصد بوده است. در سالهاي نيمه دوم دهه ۸۰ ميلادي هيچ كدام از اين گروههاي قدرتمند حاضر به كاهش منافع خود نبودند تا بار اصلاحات را به دوش بكشند. كار به جايي رسيد كه يا اصلا برنامههاي اصلاحي بودجه به نتيجه نميرسيد يا اگر هم تصويب هم ميشد در اجرا دچار انحراف ميشد. نهايتا برنامههاي اصلاحات عملا به تعويق افتاد و امكان ايجاد يك تحول اساسي در شوروي از دست رفت. هر چند يك مقدار فضاي سياسي باز شده بود ولي اصلاحات اقتصادي عملا ناممكن شد و تشديد كمبودها و بعد افزايش قيمت كالاها و خدمات در بازار سياه را ايجاد كرد. روندي كه باعث افزايش نارضايتي مردم شد. امسال به علت كمبود برق و گاز كشور، اغلب استانها يا با معضل ناترازيها و تعطيلي مواجه شدند و آسيبهاي بسياري را متحمل شدند. اختلافنظري وجود ندارد كه اين وضعيت بايد تغيير كند، اما هر دولتي كه روي كار ميآيد اين اصلاحات ضروري را به تعويق مياندازد. ناترازي يا كمبود طرف عرضه در مقايسه با تقاضاي فزاينده مشكلي كه در طول زمان دارد مدام در حال تشديد است بار سنگيني را در بودجه ايجاد كرده است.
دولت چهاردهم اما اعلام كرده بودجه بايد اصلاح شود، در آينده به ضرورتهاي اين رويكرد اصلاحي اشاره خواهم كرد. (ادامه دارد...)
