نرخ دلار چگونه تعیین میشود؟

نرخ دلار یکی از پرمناقشهترین و حساسترین موضوعات اقتصادی در ایران و بسیاری از کشورهای در حال توسعه است. ارزش دلار نه تنها در معاملات بینالمللی و تراز پرداختها نقش کلیدی دارد، بلکه به طور مستقیم بر زندگی روزمره مردم نیز اثر میگذارد؛ از قیمت کالاهای وارداتی گرفته تا هزینه سفرهای خارجی و حتی سرمایهگذاری در بازارهای داخلی.
دلار؛ فراتر از یک اسکناس
دلار آمریکا از دهههای گذشته به عنوان ارز غالب در جهان شناخته میشود. بسیاری از کشورها برای معاملات نفتی، کالاهای اساسی و حتی ذخایر ارزی خود به دلار تکیه دارند. همین جایگاه ویژه باعث شده است که تغییر ارزش دلار نسبت به پول ملی هر کشور، به سرعت بازتاب گستردهای در اقتصاد آن کشور داشته باشد. در ایران نیز همین موضوع کاملاً مشهود است؛ چرا که بخش بزرگی از واردات و بخشی از صادرات، به طور مستقیم یا غیرمستقیم با دلار سنجیده میشود.
نظامهای ارزی و نقش سیاستهای دولت
نخستین عاملی که باید درک شود، نوع نظام ارزی حاکم بر یک کشور است. کشورها معمولاً یکی از سه شیوه کلی را برای تعیین نرخ ارز انتخاب میکنند: نظام ثابت، نظام شناور و نظام شناور مدیریتشده.
در نظام ثابت، دولت یا بانک مرکزی نرخ ارز را مشخص کرده و در همان سطح نگه میدارد. در نظام شناور، بازار آزاد بر اساس عرضه و تقاضا قیمت را تعیین میکند. اما بیشتر کشورها از نظام شناور مدیریتشده استفاده میکنند؛ یعنی بازار نقش دارد اما بانک مرکزی نیز با ابزارهای مختلف مثل تزریق یا جمعآوری ارز، سعی در کنترل نوسانات میکند.
در ایران طی سالهای مختلف، هر سه رویکرد تجربه شده است. گاهی دولت تلاش کرده نرخ رسمی و ثابتی برای دلار اعلام کند و گاهی نیز بازار آزاد نقش پررنگتری در تعیین قیمت داشته است. اما تجربه نشان داده است که در اقتصادی که با محدودیتهای خارجی و داخلی روبهرو است، هیچگاه نمیتوان انتظار داشت که نرخ ارز کاملاً ثابت بماند.
عرضه و تقاضا؛ ستون اصلی تعیین نرخ دلار
مانند هر کالای دیگری، قیمت دلار نیز تابع عرضه و تقاضاست. وقتی میزان تقاضا برای دلار بالا میرود و عرضه آن محدود است، قیمت افزایش پیدا میکند. برعکس، اگر ارز کافی در بازار موجود باشد و نیاز چندانی برای خرید آن وجود نداشته باشد، نرخ دلار کاهش مییابد.
در ایران تقاضا برای دلار معمولاً از چند مسیر شکل میگیرد: واردات کالا و خدمات، سفرهای خارجی، خروج سرمایه و حتی تقاضای سرمایهای از سوی مردم عادی که دلار را به عنوان ابزاری برای حفظ ارزش دارایی خود در برابر تورم خریداری میکنند. در مقابل، عرضه دلار بیشتر از محل صادرات نفت و گاز، صادرات غیرنفتی و گاه جذب سرمایه خارجی تأمین میشود. بنابراین هر تغییری در این دو سمت میتواند نرخ ارز را جابهجا کند.
تورم و شکاف ارزش پول ملی
یکی دیگر از عوامل اثرگذار، سطح عمومی قیمتها در کشور یا همان تورم است. وقتی تورم داخلی یک کشور بالاتر از تورم جهانی باشد، ارزش پول ملی آن کاهش مییابد. به بیان سادهتر، اگر در ایران نرخ تورم ۴۰ درصد و در آمریکا ۵ درصد باشد، قدرت خرید ریال در برابر دلار کاهش پیدا میکند و این موضوع به تدریج خود را در نرخ ارز نشان میدهد.
تورم مزمن در ایران، یکی از دلایل اصلی جهشهای مکرر نرخ دلار طی سالهای گذشته بوده است. در چنین شرایطی حتی اگر عرضه ارز در کوتاهمدت پاسخگو باشد، در بلندمدت فاصله ارزش واقعی ریال با دلار بیشتر شده و فشار بر بازار ارز افزایش مییابد.
نقش تحریمها و محدودیتهای خارجی
بازار ارز ایران را نمیتوان بدون توجه به تحریمهای بینالمللی تحلیل کرد. تحریمهای بانکی و نفتی باعث کاهش درآمدهای ارزی کشور و محدودیت در نقلوانتقال پول شده است. این محدودیتها عرضه دلار را کاهش داده و در نتیجه موجب افزایش قیمت آن میشود.
برای نمونه، زمانی که صادرات نفت ایران با محدودیت شدید مواجه شد، ورودی دلار به کشور کاهش یافت و همین امر نوسانات شدیدی در بازار ارز به وجود آورد. به علاوه، حتی اگر ارز حاصل از صادرات موجود باشد، مشکلات انتقال آن به شبکه بانکی جهانی میتواند عرضه مؤثر را کم کند.
انتظارات روانی و نقش افکار عمومی
بازار ارز تنها تحت تأثیر عوامل واقعی قرار ندارد؛ انتظارات و جو روانی نیز میتواند نرخ دلار را تغییر دهد. وقتی مردم انتظار افزایش نرخ دلار را داشته باشند، به سمت خرید آن میروند و همین رفتار جمعی باعث رشد بیشتر قیمت میشود. در مقابل، اگر باور عمومی بر کاهش یا ثبات قیمت باشد، فشار تقاضا کم شده و دلار افت میکند.
این جنبه روانی بهویژه در ایران که دلار به نمادی از ثبات یا بیثباتی اقتصادی تبدیل شده، اهمیت زیادی دارد. اخبار سیاسی، مذاکرات بینالمللی و حتی شایعات فضای مجازی میتواند موجهای جدیدی در بازار ارز ایجاد کند.
مداخله بانک مرکزی
بانک مرکزی به عنوان نهاد اصلی سیاستگذار پولی، ابزارهایی برای کنترل نرخ ارز در اختیار دارد. این ابزارها شامل عرضه مستقیم ارز در بازار، تعیین نرخ سود بانکی برای هدایت نقدینگی، استفاده از ذخایر ارزی و حتی سیاستهای ارزی چندنرخی میشود.
میزان موفقیت بانک مرکزی در مهار نوسانات بستگی زیادی به شرایط کلان اقتصاد، ذخایر موجود و اعتماد عمومی دارد. اگر ذخایر کافی در دسترس باشد و سیاستها شفاف اجرا شود، مداخله میتواند مؤثر باشد. اما در شرایطی که اعتماد مردم به ثبات اقتصادی کاهش یافته، حتی تزریق مقطعی ارز نیز ممکن است اثر کوتاهمدتی داشته باشد.
بازار غیررسمی و شکاف نرخها
یکی از ویژگیهای خاص بازار ارز در ایران، وجود نرخهای چندگانه است. در حالی که نرخ رسمی یا نیمایی توسط دولت اعلام میشود، بازار آزاد یا غیررسمی نرخ متفاوتی ارائه میدهد. این شکاف به دلایل مختلفی از جمله محدودیت در عرضه رسمی و وجود تقاضای بیشتر در بازار آزاد شکل میگیرد.
وجود چند نرخ برای یک ارز واحد، باعث ایجاد زمینه برای سفتهبازی، رانت و حتی قاچاق میشود. همین موضوع نیز به نوبه خود نرخ ارز در بازار غیررسمی را تحت فشار قرار میدهد.
دلار به عنوان دارایی سرمایهای
در بسیاری از کشورها ارز خارجی صرفاً ابزاری برای تجارت است. اما در ایران به دلیل تورم بالا و کاهش ارزش ریال، دلار به یک ابزار سرمایهگذاری و حتی پسانداز تبدیل شده است. مردم عادی گاه ترجیح میدهند به جای سپرده بانکی یا خرید طلا، دلار نگه دارند. این رفتار سبب افزایش تقاضای غیرتجاری برای ارز میشود و نقش مهمی در تعیین نرخ آن دارد.
آینده نرخ دلار؛ پیشبینی یا حدس؟
پیشبینی نرخ ارز همواره دشوار بوده است. چرا که علاوه بر عوامل اقتصادی، متغیرهای سیاسی و روانی نیز در آن نقش دارند. با این حال میتوان گفت در بلندمدت، نرخ دلار به طور عمده تابعی از تورم داخلی، وضعیت تراز تجاری، درآمدهای ارزی و سیاستهای پولی خواهد بود.
اگر اصلاحات اقتصادی پایدار انجام شود و تورم مهار گردد، انتظار میرود نوسانات کاهش یابد. اما در غیر این صورت، هر شوک داخلی یا خارجی میتواند دوباره جهشهای جدیدی در نرخ ارز ایجاد کند.
در پایان باید بگوییم که نرخ دلار در ایران حاصل برآیند پیچیدهای از عوامل مختلف است؛ از عرضه و تقاضای واقعی گرفته تا تورم، تحریمها، سیاستهای دولت، مداخلات بانک مرکزی و حتی جو روانی جامعه. به همین دلیل نمیتوان انتظار داشت که قیمت دلار تنها با یک عامل مشخص تعیین شود یا در کوتاهمدت ثبات کامل داشته باشد.
شناخت این عوامل برای مردم و فعالان اقتصادی اهمیت زیادی دارد؛ چرا که تصمیمهای روزمره آنان از خرید کالا تا سرمایهگذاری، به نحوی با نرخ ارز گره خورده است. آینده این بازار در گرو اصلاحات ساختاری، شفافیت سیاستها و بازگشت اعتماد عمومی خواهد بود.
