منابع طبيعي و بحران آموزش
سالهاست كه بسياري از كشورها به ارزش ذاتي منابع طبيعي پي برده و فناوريهاي نوين بازچرخاني و بازيافت را مورد استفاده قرار ميدهند، اما نسل ما تصور ميكرد كه ايران براي هميشه نفت، گاز، آب و منابع كاني و ... دارد.

سالهاست كه بسياري از كشورها به ارزش ذاتي منابع طبيعي پي برده و فناوريهاي نوين بازچرخاني و بازيافت را مورد استفاده قرار ميدهند، اما نسل ما تصور ميكرد كه ايران براي هميشه نفت، گاز، آب و منابع كاني و ... دارد. نسل ما بزرگ شد و برخي كسبوكار خود را در زمين بخش خصوصي راهاندازي و برخي در سازمان و نهادهاي غيرخصوصي مسووليتي را قبول كردند. عدم برخورداري از هوش سبز يكي از نقاط ضعف نسل ما بود و اين ما بوديم كه بدون آگاهي از دانش بهينهسازي مصرف منابع و جلوگيري از اتلاف انرژي وارد عرصههاي تصميمگيري در حاكميت شديم يا در كسبوكارهاي خود مانند دوران كودكي همچنان به دنبال اتلاف منابع طبيعي بوديم. عدم آموزش درباره روشهاي صحيح و علمي مديريت و استفاده از منابع طبيعي و همچنين ارزان بودن اين منابع در گذشته باعث حيف و ميل آن در چند ده سال گذشته شده است.
در اين سالها با سياستگذاريهاي اشتباه در حوزه حكمراني آب، منابع بسياري از دست رفته و در كنار آن نتوانستهايم بارشهاي اندك را به درستي هدايت و استفاده كنيم. استفاده از سيستمهاي بازچرخاني آب در اين سالها بسيار اندك مورد استفاده قرار گرفته و بدون در نظر گرفتن آمايش سرزمين، صنايع گوناگون آببر در مكانهاي نامناسب گسترش يافته است. صنايع مختلف خصوصي و دولتي تا آنجا كه ميتوانستند از منابع آبي استفاده و پساب آن را راهي محيط زيست كردهاند. در حوزه كشاورزي هم بدون در نظر گرفتن شرايط كشور، سياستهايي تحت عنوان خودكفايي مورد پيگيري قرار ميگيرد بدون آنكه دانش نوين كشاورزي مورد استفاده قرار گيرد.
در اين سالها به واسطه تغييرات اقليمي بسياري از كشورها دچار بحران كمآبي شدهاند، اما با اتخاذ سياستهاي كارآمد و اجراي آن، توانستهاند از اين بحران به سلامت عبور كنند. آنها با فرهنگسازي، قيمتگذاري واقعي، بازچرخاني و استفاده مجدد از فاضلاب، توسعه آبياري قطرهاي، تعيين سقف برداشت و ايجاد بازار آب و توانستهاند اين بحرانها را با درايت سپري كنند. البته كه نسخه عبور از بحران در هر كشوري با ديگري متفاوت است؛ اما درايت و درس گرفتن از آموزههاي ديگران و به خصوص پذيرش توصيههاي متخصصان دلسوز داخلي ميتواند گذار از اين وضعيت را تسريع ببخشد. گذار از بحران آب و ساير بحرانهاي انرژي موجود، همكاري سه ركن مردم، بخش خصوصي و حاكميت را ميطلبد و اين همكاري مستلزم فرهنگسازي گسترده است. تغيير نگرش مردم، بخش خصوصي و حاكميت به منابع طبيعي ايران يكي از الزامات گذار از بحرانهاست و بايد براي گذار از اين بحرانها با تغيير نگرش، بهكارگيري متخصصان واقعي، سرمايهگذاري، استفاده از فناوريهاي نوين به صورت گسترده، ارتقاي بهرهوري و كاهش تلفات منابع طبيعي و ... گامي در جهت بهبود شرايط برداريم. با توجه به پيوستگي بحرانها در حوزه انرژي، در كنار پيشنهادات پيش گفته، طراحي برنامهاي جامع و پيوسته كه شامل مديريت انواع انرژيها و منابع طبيعي است، ميتواند راهگشا باشد و تشكيل يك گروه متخصص و مسوول كه تدوين اين برنامه و اجراي موارد فوق را به عهده داشته باشد، ميتواند سكاني واحد در اختيار مديريت انرژي كشور قرار دهد.
