دورنمای بازار سهام و بازار ارز در دوران اسنپبک
بازار سهام علیرغم همه تحلیلهایی که درخصوص آن میشود تقریبا شرایط عادی خود را میگذراند. قبل از قصه جنگ 12 روزه و پس از آن، هنوز به ثبات کامل نرسیده است.

بازار سهام علیرغم همه تحلیلهایی که درخصوص آن میشود تقریبا شرایط عادی خود را میگذراند. قبل از قصه جنگ 12 روزه و پس از آن، هنوز به ثبات کامل نرسیده است. اثرات مرتبط با مکانیسم ماشه و اسنپبک هم عملا با تبعات جنگ 12 روزه همزمان شده است. اثرات این رخدادها هنوز تخلیه نشده و هیجان و نوسان در بازار هنوز وجود دارد، اما اینکه تصور شود پس از اجرای مکانیسم ماشه، قرار است اتفاقات عجیبتری در بازار سهام رخ دهد، شخصا وقوع آن را بعید میدانم، اما این روند درخصوص بازار ارز متفاوت است. بازار ارز طی روزهای اخیر به شدت هیجانی شد و نگرانی ناشی از اجرای مکانیسم ماشه، افزایش تحریمها و شکلگیری دورنمایی از محدودیتهای احتمالی بیشتر در مسیر فروش نفت ایران ایجاد شد. این روند در غیبت و سکوت مسوولان مربوطه باعث بروز ابهامات و متعاقب آن نوسانات افزونتر در بازار ارز شد. طبیعتا بازارهای دیگر مانند بازار طلا و خودرو هم با نوساناتی که در بازار ارز رخ داد، دچار نوسان و هیجان شدند. معتقدم اگر دولت، شورای عالی امنیت ملی و سایر مسوولان تصمیمساز درخصوص اتفاقات پس از اجرای مکانیسم ماشه (مهمترین مورد آن، تداوم فروش نفت ایران است و اینکه مستقل از اجرایی شدن تحریمهای تازه، خریداران سنتی نفت ایران یعنی چین و هند و... به خرید نفت خود از ایران ادامه دهند یا نه؟) ورود کرده و شفافسازی کنند و برای این شرایط برنامهریزیهای معقولی صورت دهند، دورنمای آینده را تعیین میکند، مگر اینکه این سکوت مسوولان به واسطه وجود اخبار منفی و نگرانی از محدودیت بیشتر در فرآیند فروش نفت ایران ایجاد شده باشد!
باید توجه داشت در شرایط سکوت مسوولان و تعلیق رخدادهای آینده، بازار بدترین سناریوهای احتمالی را پیشبینی کرده و قیمتها را برمبنای این سناریوهای بدبینانه تعیین میکند. مساله مهم اما نحوه سیاستگذاریهای ایران برای مدیریت این نوسانات است. حقیقت آن است که مشکلاتی که ایران در بازارهای مختلف ازجمله سهام، بازار ارز، نظام بانکی و... دارد با راهحلهای اقتصادی تعیین نمیشود. بسیاری از امکانات سیاستگذاری که در بخشهای مختلف اقتصادی میشد آنها را به کار گرفت، یا قبلا به کار گرفته شدهاند یا بیاثر شدهاند، تنها راهحل باقی مانده برای ایران که از طریق آن میتواند مشکلاتش را پشتسر بگذارد، راهحلهای سیاسی و دیپلماتیک است. ایران باید ارتباط خود را با جهان ساماندهی کند. ایران در شرایطی قرار دارد که بیشباهت با وضعیت مسلمانان در شعب ابیطالب نیست. وقتی به کنفرانسهای مختلف جهانی نگاه میکنیم که درخصوص ایران قرار است تصمیمی اتخاذ کنند، متوجه میشویم که ایران تقریبا تک و تنهاست. هیچ کشوری ایران را در قطعنامهها و رایگیریها و... همراهی نمیکند. ایران در شرایط خاصی قرار دارد.
در این وضعیت نمیتوان به دنبال راهحلهای اقتصادی باشیم، در یک چنین شرایطی راهحلهای سیاسی هستند که میتوانند مشکلات ایران را با جهان حل و فصل کنند. هر اندازه ایران بتواند مراودات خود را با کشورهای مختلف بیشتر کند و حجم تراکنشهای مالی و تجاری ایران افزایش پیدا کند، فرصتهایی پیش میآید که کارشناسان و سیاستگذاران اقتصادی براساس آن میتوانند راهبردها و پیشنهاداتی را پیگیری کنند که بیشترین منافع را برای مردم و کشور داشته باشد، اما در شرایطی که کلیه راهها و امکانات محدود شده یا عملا بسته شده باشند، سیستم اقتصادی هم نمیتوانند معجزه کنند و با عصای جادویی همه مسائل را پشتسر بگذارند. بنابراین مسوولان تصمیمساز کشور باید به دنبال حل مشکلات از طریق سیاسی و دیپلماتیک باشند. ایران سالهاست که با مساله تحریمها روبهرو است و همه راههای ممکن را برای تداوم حیات خود امتحان کرده است. امروز در شرایطی قرار داریم که نه تصمیمات اقتصادی بلکه راهبردهای سیاسی هستند که میتوانند کاری کنند که ایران به ساحل امن و آرامش و ثبات برسد.
