راه عبور از بن بست «توسعه»

چرا ايران به توسعه دست نيافت و در حكمراني ناكام ماند؟ مسعود سريعالقلم، استاد دانشگاه و پژوهشگر توسعه، در يك كنفرانس تخصصي با بررسي ريشههاي توسعه نيافتگي در كشور و در پاسخ به اين گزاره تاكيد كرد كه ايران نه بهدليل كمبود منابع يا ظرفيتهاي علمي، بلكه بهدليل ضعف در «تعامل، اجماعسازي و نظم در حكمراني» از مسير توسعه عقب مانده است.
تعادل| فرشته فريادرس|
چرا ايران به توسعه دست نيافت و در حكمراني ناكام ماند؟ مسعود سريعالقلم، استاد دانشگاه و پژوهشگر توسعه، در يك كنفرانس تخصصي با بررسي ريشههاي توسعه نيافتگي در كشور و در پاسخ به اين گزاره تاكيد كرد كه ايران نه بهدليل كمبود منابع يا ظرفيتهاي علمي، بلكه بهدليل ضعف در «تعامل، اجماعسازي و نظم در حكمراني» از مسير توسعه عقب مانده است. او با اشاره به تجربه كشورهايي مانند «نروژ، سنگاپور و امارات» ميگويد: تجربه اين كشورها نشان ميدهد كه توسعه محصول فرآيندهاي بلندمدت، ديسيپلين و مديريت صحيح است، نه صرفا داشتن نفت يا تاريخ پرشكوه. اين پژوهشگر توسعه تاكيد ميكند، راه عبور از بن بست توسعه، نه در منابع طبيعي، بلكه در «هوش حسي، نظم مديريتي وتوانايي تعامل با جهان» است. از آنسو، اگر فرآيندهاي حكمراني و فرهنگ گفتوگو اصلاح شود، ايران نيز ميتواند به توسعه پايدار و واقعي دست يابد. در غيراينصورت آينده كشور همچنان درگير عقبماندگي خواهد بود. اين استاد دانشگاه، شكست در برجام و مذاكرات را نيز عدم شناخت از شخصيت و سيستم تصميمگيري «دونالد ترامپ» رييسجمهور امريكا ميداند و معتقد است، اين شناخت، كليد موفقيت در مذاكرات و سياستگذاري است.
ريشههاي توسعهنيافتگي ايران
مسعود سريعالقلم، استاد دانشگاه و پژوهشگر توسعه، در بيستمين كنفرانس مديريت منابع انساني به بررسي ريشههاي توسعهنيافتگي ايران پرداخت و بر ضرورت تمركز ذهني، تقويت «هوش حسي» (EQ) و يادگيري فرآيندهاي تعامل و اجماع در حكمراني تاكيد كرد. او با بيان اينكه ذهن ايرانيان بهشدت پراكنده است، گفت: «به جاي آنكه روابط نزديك با همسايگان خود را تقويت كنيم، در پروژههايي هزاران كيلومتر دورتر سرمايهگذاري ميكنيم؛ در حالي كه مسائل فراواني در داخل كشور باقي مانده است.» سريعالقلم نقش ژئوپليتيك و منابع طبيعي مانند نفت را در توسعه كشورها بررسي ميكند و تفاوت ايران با نروژ و سنگاپور را در مديريت منابع و تنوع فرهنگي و فكري مورد تحليل قرار ميدهد. او افزود: «نروژ با داشتن صندوق ذخيره ملي ۲ تريليون دلاري اندوخته نفتي و سود ۶۸ ميليارد دلاري در نيمسال اول ۲۰۲۵، نمونهاي از مديريت صحيح منابع است، در حالي كه ايران با وجود منابع غني نفت و گاز، گرفتار مشكلات اقتصادي و بيماري هلندي است كه نشاندهنده ضعف در مديريت و نگرش است. نمونههاي ديگر، مانند مديريت كشور سنگاپور كه با مديريت هوشمندانه و روحيه قوي، توانسته است كشور كوچكي با جمعيت ۶ ميليون نفر را به يكي از پيشرفتهترين كشورهاي جهان تبديل كند و همچنين امارات كه با سياستهاي مناسب و مديريت هوشمند، ميليونرهاي زيادي جذب كرده است، نشان ميدهد كه ساختار و نگرش صحيح، كليد موفقيت است.»به گفته سريعالقلم اين كشورها نه به دليل منابع طبيعي، بلكه به واسطه نظم، انضباط و تمركز بر فرآيندهاي توسعه موفق شدهاند.در بخش ديگري، او به اهميت روحيه و حوصله در انجام پروژههاي بزرگ، مانند ساختن شبكههاي ارتباطي جهاني و مديريت عملياتهاي پيچيده در شركتهايي مانند فدكس اشاره ميكند و ميگويد: اين نوع كارها نيازمند روحيهاي متفاوت، ديسيپلين و توانمندي در تعامل است.سريعالقلم همچنين با اشاره به پروژههاي بزرگ مهندسي مانند كشيدن كابلهاي تلگراف در سال ۱۸۸۰ توسط دولت و بخش خصوصي انگلستان كه طي آن ۹۷ هزار مايل (۱۵۶ هزار كيلومتر) از اقيانوسها به هم وصل شد، نشان ميدهد كه چنين كارهاي عظيم نيازمند روحيه خاص، حوصله و تعهد است. اين پروژه نماد برتري جغرافيايي، اطلاعاتي، امنيتي و اقتصادي است كه تنها با روحيه و اراده قوي امكانپذير است، نه صرفا مهارت فني. اين استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به مذاكرات بينالمللي ايران گفت: «برجام به دليل نبود قفل و پيوندهاي واقعي در توافق شكست خورد. ما امريكاشناس و شناخت دقيق از ذهنيت رهبران سياسي نداشتيم. اگر شخصيت ترامپ و شيوه تصميمگيري او به درستي تحليل ميشد، در سياستگذاري و مذاكرات اشتباهات كمتري رخ ميداد.»
مواجهه اشتباه با ترامپ
اين پژوهشگر توسعه بر اين باور است كه تفكر دموكراتيك و آزادي صرفا كافي نيست، بلكه ساختار اقتصادي و مديريتي قوي و مستقل، عامل اصلي توسعه است. او به گفتههاي آيزا برلين اشاره ميكند كه قدرت اقتصادي بايد از قدرت سياسي جدا باشد تا آزادي واقعي شكل گيرد. نمونههايي مانند امارات نشان ميدهد كه كشورها بدون دموكراسي، اما با ساختارهاي اقتصادي و امنيتي مناسب ميتوانند به توسعه برسند.در ادامه، سريع القلم به نقش شخصيت و فرآيندهاي تصميمگيري افراد اشاره ميكند و ميگويد: شناخت شخصيت رهبران و نحوه تصميمگيري آنها ميتواند از خطاهاي بزرگ جلوگيري كند. او نمونه «دونالد ترامپ»، رييسجمهور امريكا را بررسي ميكند و معتقد است اگر ايران شناخت بهتري از شخصيت و سيستم تصميمگيري او داشت، ميتوانست در مذاكرات هستهاي و سياست خارجي، تصميمات بهتري بگيرد. او بر اهميت درك سيستمهاي رواني و رفتاري افراد تاكيد دارد و ميگويد: اين شناخت، كليد موفقيت در مذاكرات و سياستگذاري است.
موانع توسعه در ايران
سريع القلم تاريخ فلسفه و غايتگرايي ايرانيان را بررسي ميكند و معتقد است توقف در غايتگرايي و تمركز صرف بر هدف، مانع توسعه است. او نمونههايي از مسيرهاي طولاني و پرزحمت براي رسيدن به موفقيتهاي جهاني را ذكر ميكند كه نشان ميدهد توسعه واقعي نيازمند تمركز، پشتكار و شناخت عميق از خود و محيط است. براي حل مشكلات كشور، بايد از درون شروع كنيم و فرآيندهاي فردي و جمعي را بهبود بخشيم.او تاكيد كرد: «ايرانيان در عرصههاي علمي، هنري و كارآفريني موفق بودهاند، اما در حكمراني ناكام ماندهاند. مشكل ما كمبود IQ نيست؛ بلكه ضعف در EQ يا همان هوش حسي و توانايي تعامل، تحمل و اجماعسازي است.»اين استاد دانشگاه با انتقاد از غايتگرايي افراطي در ذهن ايرانيان تصريح كرد: «ما اهداف بزرگي مانند الگو شدن براي منطقه و جهان را مطرح كردهايم، اما فرآيند رسيدن به آن اهداف را تعريف نكردهايم. توسعه نتيجه فرآيندهاي طولاني، دقيق و صبورانه است.» او در بخش ديگري از صحبتهايش به بررسي مشكلات اساسي در نحوه تعامل و حكمراني در ايران ميپردازد و تاكيد ميكند كه مشكل اصلي كشور، «ناتواني در تعامل و اجماع» است. سريعالقلم با اشاره به تاريخ معاصر ايران، نمونههايي از رويكردهاي سركوبگرانه و عدم تحمل مخالفان را ذكر ميكند، از جمله اظهارات محمدرضا شاه در سال ۱۳۵۱ در نياوران كه اعلام كرد كشور را به سمت تمدن بزرگ ميبرد و مخالفان بايد يا زنداني شوند يا كشور را ترك كنند. اين رويكردها نشان ميدهد كه در آن زمان، راهحلهاي برخورد قهري و حذف مخالفان رايج بوده كه نتيجه آن عدم توانايي در ايجاد فضاي گفتوگو و تفاهم است.اين پژوهشگر توسعه معتقد است مشكل اصلي ايران نه منابع طبيعي مانند نفت، يا ميراثهاي تاريخي مانند تخت جمشيد، نه دين، نه دماوند، بلكه در نحوه تعامل و ارتباط ميان مردم و نخبگان است. او بر اين باور است كه جامعه ايران نميتواند به خوبي با هم كنار بيايد و اين ناتواني در برقراري ارتباط موثر، مانع توسعه و پيشرفت است. براي حل اين مشكل، نيازمند توسعه آداب و مهارتهاي تفاهم و همزيستي هستيم.در ادامه او تاكيد ميكند كه هيچ ملتي در دنيا به اندازه انگليسيها در مهارتهاي تعامل و ديپلماسي برتر نيستند و پس از آن، چينيها در اين حوزه بسيار توانمندند. او بر اين باور است كه توسعه پايدار و واقعي، نتيجه تركيبي از روحيه، آموزش، مديريت صحيح، و شناخت عميق از خود و ديگران است و براي رسيدن به اين هدف، بايد از درون شروع كنيم و فرآيندهاي فردي و جمعي را بهبود بخشيم.اين سخنان با استقبال حاضران همراه شد و بار ديگر بحث ضعف «فرهنگ تعامل» و ضرورت توجه به آموزشهاي غيرآكادميك در كنار تخصصهاي علمي در مسير توسعه ايران را پررنگ كرد.او همچنين بر اهميت آموزش مهارتهاي تعامل و ديپلماسي فردي، بهويژه در خانوادهها و جامعه تاكيد كرده و ميگويد: بسياري از مشكلات اجتماعي و فرهنگي ناشي از نداشتن آموزشهاي پايه در مهارتهاي مدني و تعامل است. نمونههايي از ايرانيان خارج از كشور كه در عين برخورداري از دانش فني و علمي، در تعاملات اجتماعي دچار مشكل هستند، نشان ميدهد كه توسعه فردي و اجتماعي بايد همزمان با توسعه فني و اقتصادي صورت گيرد.سريعالقلم در نهايت معتقد است كه بدون تغيير در نحوه تعاملات و نگرشها، نميتوان به توسعه پايدار و واقعي دست يافت. او بر اين نكته تاكيد دارد كه مشكلات كشور، ريشه در ناتواني در برقراري ارتباط موثر و آداب تفاهم است و براي رسيدن به آيندهاي بهتر، بايد از درون فردي و جمعي شروع كنيم و فرآيندهاي فرهنگي و اجتماعي را اصلاح كنيم.
گام مهم در توانمندسازي مديران
در بخش ديگري از كنفرانس، احمد بذلي، رييس انجمن مديريت منابع انساني با تشريح اهداف و دستاوردهاي اين رويداد، بر نقش آن در توانمندسازي مديران و متخصصان منابع انساني كشور تاكيد كرد. بذلي با اشاره به برگزاري ۴۶ رويداد تخصصي در چارچوب اين كنفرانس طي سالهاي گذشته گفت: تاكنون بيش از ۱۴۶۹ تجربه و ۵۴۶۴ مقاله دريافت شده كه از اين ميان، بالغ بر هزار مقاله و تجربه ارايه شده است. در مجموع، اين كنفرانسها منجر به ۳۵۸ هزار نفر ساعت آموزشي شده و دستاوردهاي مهمي در ارتقاي دانش و تبادل تجربيات مديران منابع انساني كشور داشته است. به گفته وي، هشت نشست تخصصي در جريان اين كنفرانس برگزار ميشود كه موضوعات متنوعي از جمله مهاجرت سرمايههاي انساني، ناترازي سرمايه انساني، راهبري اخلاق و تنوع و شمول، مديريت منابع انساني در استارتآپها، نقش تحول ديجيتال، حضور اتباع خارجي در بازار كار ايران و نقش فرهنگ و رهبري در مديريت استعداد را پوشش ميدهد. بذلي در پايان ابراز اميدواري كرد: برگزاري اين كنفرانس، همچون سالهاي گذشته، نقشي موثر در توسعه دانش مديريت منابع انساني و تقويت پيوند ميان دانشگاه، صنعت و سياستگذاران ايفا كند.
