نشانههاي تعليق در بازار سرمايه
وضعيت بازار سرمايه همچنان با فرود در بسياري از روزها و فرازهايي اندك جريان دارد. براي بسياري از فعالان اقتصادي و علاقهمندان بازارها عادي شده كه روز خود را با خبر نزول شاخص بورس آغاز كنند و هر شب با نگراني از تحولات فردا روز خود را به پايان برسانند. اين وضعيت تعليق و نزول و ركود برخي را نسبت به دورنماي فعاليتهاي اقتصادي در ايران نگران ساخته است.

وضعيت بازار سرمايه همچنان با فرود در بسياري از روزها و فرازهايي اندك جريان دارد. براي بسياري از فعالان اقتصادي و علاقهمندان بازارها عادي شده كه روز خود را با خبر نزول شاخص بورس آغاز كنند و هر شب با نگراني از تحولات فردا روز خود را به پايان برسانند. اين وضعيت تعليق و نزول و ركود برخي را نسبت به دورنماي فعاليتهاي اقتصادي در ايران نگران ساخته است. اما بايد ديد دليل اين نزول شاخص بورس پس از جنگ ۱۲ روزه چيست و چگونه ميتوان از اين وضعيت عبور كرد؟ آيا اين فرود و نزول طبيعي است يا بايد نسبت به وقوع آن نگراني داشت؟
۱) معتقدم با توجه به ابهامات سياسي كه كشور با آن دست به گريبان است و اين مساله در پروندههاي بينالمللي چون مكانيسم ماشه و اسنپبك، تحريم و خداي نكرده احتمال آغاز دوباره جنگ و...بروز يافته، همچنين ناترازيهاي گسترده در كشور كه به دليل كمبود برق و آب و گاز و..شكل گرفته و باعث تعطيلي بسياري از بنگاههاي اقتصادي متوسط و خرد شده، همچنين نبود استراتژي مشخص و راهبرد مناسب از سوي دستگاههاي دولتي بازار بورس و ساير بازارها در وضعيت تعليق و گيجي ويژه قرار گرفته است.توجه داشته باشيد اگر اطلاعات درست و اخبار مناسب به دست بازارها برسد (حتي اگر اين اخبار ناخوشايند و ناگوار هم باشد) آن را در قيمتها و ارزشها وليوم كرده و مهار ميكنند. اما چون در ايران مكانيسم مشخصي براي انتقال اخبار وجود ندارد و اخبار حتي منفي هم از سوي نهادهاي مسوول منتشر نميشود، بازار در وضعيت نوساني و تعليق قرار دارد. فكر ميكنم تا زماني كه برنامه مشخصي از سوي حاكميت در حوزه اقتصاد و معيشت و نظم و نظامات بازارها وجود نداشته باشد اين شرايط ادامهدار خواهد بود. اما بايد ديد تاثير اين فضاي تعليق در ساير بازارها چگونه خواهد بود؟
2) اصولا بازار سرمايه بيشتر از اينكه تاثيرگذار باشد از وضعيت كلان اقتصادي و ساير بازارها تاثيرپذير است. بازار سرمايه مانند آينهاي است كه تصويري از كليت اقتصاد ارايه ميكند. وقتي بازار خودرو يا مسكن و بازار ارز در ركود باشد، نميتوان توقع داشت كه بخش خودرو يا بلوكهاي مسكن يا ساختمانسازي و... با رونق و رشد همراه شوند. اما ابهاماتي كه در بازار سرمايه وجود دارد در ساير بازارها از جمله بازار ارز، خودرو، طلا و مسكن هم به چشم ميخورد. همين كه قيمت خودرو در بازار كاهشي شده و مردم استقبالي از خودروهاي ثبتنامي (بهرغم تفاوت قيمتي آنها با خودروهاي بازار آزاد) ندارند، ناشي از ركود است. علت اصلي ركود در ايران هم پيشبينيناپذير شدن اقتصاد ايران است. هيچ فردي در هيچ بخشي از اقتصاد نميتواند بخشي از اقتصاد را ببيند و مبتني بر آن ارزشگذاري كرده و تصميم بگيرد.
3) برخي تصور ميكردند كه اگر دولت وارد ميدان شود و با تزريق نقدينگي بازار را شارژ كند، اوضاع بورس و كليت اقتصاد بهبود مييابد، اما اينگونه نشد. شخصا از بعد كارشناسي مخالف دخالت دولت در بازار سرمايه هستم، چون به معناي واقعي كلمه اعتقاد دارم بازار سرمايه مانند دماسنجي است كه دماي اقتصاد را نشان ميدهد. دخالتهاي دولت در بورس، مانند اين است كه براي پايين نگه داشتن دماي بدن مريضي كه تب دارد، دماسنج را در يخچال بگذاريم! اين كار دماي دماسنج را پايين ميآورد، اما كمكي به بهبود وضعيت بيمار نميكند يا موقعيتي را تصور كنيد كه دماي خانه پايين آمده و ساكنان خانه سردشان است، بعد فردي پيدا شود و زير دماسنج چوب كبريت بگيرد تا دما بالا رود؛ اين فرآيند احساس سرما را از بين نميبرد. دستكاريهاي دولت، تزريق نقدينگي، حمايت از بخشي از سهامها و...از جنس دستكاريهايي است كه يا اثري ندارند يا اگر اثري هم داشته باشند كوتاهمدت، مقطعي و گذرا خواهند بود و تاثيري ماندگار در بازار سرمايه ندارد. كمااينكه در رخدادهاي پس از جنگ 12 روزه هم ديديم كه بلافاصله پس از حمايتهاي مالي دولت دوباره سهمها به سمت فروش رفتند و روال عادي كه در بازار طي ميشد، تداوم پيدا كرد. بنابراين نقش دولت در اقتصاد و بازارها بايد نقش يك رگولاتور و هدايتگر باشد. دولت بايد زيربناي اقتصاد كشور را در مسير بهبود قرار دهد نه اينكه با دستكاريهاي مقطعي و دخالتهاي گاه و بيگاه بازار را از روند عادي خود خارج سازد.
