انرژي گمشده در باد!

انرژي، يكي از اصليترين اركان توسعه پايدار و موتور محرك اقتصاد هر كشور است.
انرژي، يكي از اصليترين اركان توسعه پايدار و موتور محرك اقتصاد هر كشور است. در ايران، سرزميني كه از نعمت منابع عظيم نفت و گاز برخوردار است، انرژي نه تنها عامل رشد و رفاه بلكه به نوعي شناسنامه ملي محسوب ميشود. با اين حال، واقعيت تلخ آن است كه بخش قابل توجهي از اين سرمايه ملي به جاي آنكه در مسير توليد و توسعه به كار گرفته شود در چرخهاي از بيتوجهي، ناكارآمدي و مديريت نادرست، هدر ميرود. گزارش حاضر تلاشي است براي بازخواني ابعاد مختلف پديده هدررفت انرژي در كشور، ريشهها و پيامدهاي آن و نيز راهكارهايي كه ميتواند اين بحران پنهان را مهار كند.
اگرچه نفت و گاز ايران از بزرگترين ذخاير جهان به شمار ميآيد، اما اين وفور نعمت موجب شده است فرهنگ مصرف به سمت اسراف و بيتوجهي پيش رود. شاخصهاي جهاني نشان ميدهد شدت مصرف انرژي در ايران چندين برابر ميانگين جهاني است؛ به بيان ديگر، براي توليد هر واحد كالا يا خدمات، انرژي بيشتري نسبت به كشورهاي توسعهيافته صرف ميكنيم. اين وضعيت بهجاي آنكه مزيت اقتصادي ايجاد كند، به كابوسي اقتصادي و زيستمحيطي تبديل شده است.
خانههاي ايراني، يكي از اصليترين مراكز هدررفت انرژي هستند. ساختمانهاي كشور غالباً فاقد عايقكاري حرارتي و استانداردهاي بهينهسازي مصرف انرژياند. پنجرههاي تكجداره، ديوارهاي غيرعايق و سيستمهاي گرمايشي و سرمايشي فرسوده باعث ميشود حجم عظيمي از گاز و برق تنها براي مقابله با تبادل حرارت هدر رود. آمارها حاكي از آن است كه مصرف گاز در منازل ايراني در فصل زمستان معادل مصرف چند كشور اروپايي بهطور همزمان است.
بخش صنعت نيز سهم بزرگي در اين ماجرا دارد. بسياري از واحدهاي صنعتي با فناوريهاي قديمي فعاليت ميكنند و بازدهي ماشينآلات آنها بهشدت پايين است. نيروگاههاي برق نيز بخش مهمي از گاز طبيعي و سوخت مايع كشور را ميسوزانند، اما بازدهي آنها اغلب كمتر از استاندارد جهاني است. در حالي كه نيروگاههاي مدرن ميتوانند تا ۶۰ درصد انرژي ورودي را به برق تبديل كنند، بسياري از نيروگاههاي ايران با راندماني حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد كار ميكنند.
بخش حملونقل، يكي ديگر از نقاط تاريك نقشه هدررفت انرژي است. خودروهاي توليد داخل غالباً مصرف سوختي بالاتر از ميانگين جهاني دارند و به دليل كيفيت پايين، آلايندگي بيشتري نيز ايجاد ميكنند. نبود سيستم حملونقل عمومي كارآمد و تمايل مردم به استفاده از خودروهاي شخصي، مصرف بنزين كشور را در سطحي بيسابقه نگه داشته است. برآوردها نشان ميدهد روزانه ميليونها ليتر بنزين تنها در ترافيكهاي شهري هدر ميرود. يكي از مهمترين عوامل تشديدكننده هدررفت انرژي در ايران، نظام يارانهاي است. قيمت پايين حاملهاي انرژي سبب شده انگيزهاي براي صرفهجويي وجود نداشته باشد. در حالي كه در بسياري از كشورها، مصرفكنندگان با هزينه واقعي انرژي روبرو هستند و در نتيجه بهينهسازي مصرف را جدي ميگيرند، در ايران ارزان بودن انرژي به معناي بيارزش شدن آن در ذهن مردم و حتي صنعتگران است. اين سياست اقتصادي، ضمن تحميل بار مالي سنگين بر بودجه دولت، به هدررفت منابع طبيعي نيز دامن زده است. هدررفت انرژي تنها به معناي از دست رفتن سرمايه اقتصادي نيست، بلكه تبعات گسترده زيستمحيطي نيز به همراه دارد. مصرف بالاي سوختهاي فسيلي منجر به انتشار گازهاي گلخانهاي و آلودگي هوا ميشود.
شهرهايي چون تهران، اصفهان و اهواز هر سال با بحران آلودگي مواجهاند و بخش عمدهاي از اين آلودگي ناشي از مصرف بيرويه انرژي در خودروها و صنايع است. علاوه بر اين، استفاده بيمحابا از منابع نفت و گاز، آينده نسلهاي بعدي را نيز تهديد ميكند. بسياري از كشورها در دهههاي اخير با بحران مشابهي مواجه بودهاند اما توانستهاند با اصلاح ساختارها به موفقيت برسند. براي مثال، آلمان با سياست «انرژي نو» توانست سهم انرژيهاي تجديدپذير را بهطور چشمگيري افزايش دهد. ژاپن با بهبود بهرهوري صنعتي، مصرف انرژي را به حداقل رسانده است. اين كشورها نشان ميدهند كه حتي بدون داشتن منابع عظيم نفت و گاز ميتوان با مديريت صحيح، رشد اقتصادي پايدار داشت.
ايران با وجود برخورداري از منابع سرشار انرژي، درگير بحران هدررفت و مصرف بيرويه است. ادامه اين روند ميتواند نه تنها اقتصاد كشور را تحت فشار قرار دهد، بلكه محيط زيست و آينده نسلهاي بعدي را نيز به خطر اندازد. بنابراين، اكنون زمان آن رسيده است كه نگاه ملي به انرژي تغيير كند؛ از نعمتي بيپايان به سرمايهاي محدود و ارزشمند. اگر امروز دست به اصلاح نزنيم، فردا ممكن است انرژياي براي هدر دادن باقي نمانده باشد.
