پايتخت، ۲۹ برابر شلوغتر از ظرفيت طبيعي

كلانشهر تهران به عنوان محور اصلي فعاليتهاي اقتصادي، سياسي و اداري كشور، اكنون بيش از هر زمان ديگري با سه بحران درهمتنيده مواجه است: بحران جمعيت، بحران زيرساخت و بحران زيستمحيطي. اين بحرانها نه تنها رشد طبيعي شهر را مختل كردهاند، بلكه تداوم سياستهاي گذشته در زمينه توسعه شهري، بهويژه طرحهايي مانند ثبتنام جديد در نهضت ملي مسكن را به چالشي جدي براي آينده پايتخت تبديل كردهاند.
كلانشهر تهران به عنوان محور اصلي فعاليتهاي اقتصادي، سياسي و اداري كشور، اكنون بيش از هر زمان ديگري با سه بحران درهمتنيده مواجه است: بحران جمعيت، بحران زيرساخت و بحران زيستمحيطي. اين بحرانها نه تنها رشد طبيعي شهر را مختل كردهاند، بلكه تداوم سياستهاي گذشته در زمينه توسعه شهري، بهويژه طرحهايي مانند ثبتنام جديد در نهضت ملي مسكن را به چالشي جدي براي آينده پايتخت تبديل كردهاند. مطابق برآوردها، ظرفيت زيستمحيطي تهران تنها براي حدود ۳ ميليون نفر جمعيت طراحي شده است، در حالي كه امروز جمعيت اين كلانشهر از ۹ ميليون نفر در محدوده شهر و بيش از ۱۵ ميليون نفر در پهنه شهري و حومه فراتر رفته است. به بيان ديگر، تهران اكنون با ۲۹ برابر ظرفيت اكولوژيكي خود بارگذاري شده و اين يعني هر تصميم جديد براي افزودن جمعيت، نوعي حركت معكوس در برابر منطق علمي توسعه پايدار است. از سوي ديگر، تهران بهطور ميانگين سالانه با بيش از ۲۵ سانتيمتر فرونشست زمين در مناطق جنوبي مواجه است؛ پديدهاي كه به گفته سازمان زمينشناسي، ميتواند پيامدهايي نظير تخريب خطوط انتقال، نشست ساختمانها و حتي خطرات جاني را در پي داشته باشد. همچنين وضعيت منابع آبي نيز نگرانكننده است؛ سرانه مصرف آب در تهران حدود ۲۴۰ ليتر در روز است، در حالي كه سرانه جهاني مصرف پايدار حدود ۱۱۰ تا ۱۵۰ ليتر برآورد شده است. در چنين شرايطي، ادامه بارگذاري جمعيت از طريق ثبتنامهاي گسترده مسكن، نهتنها راهحل محسوب نميشود، بلكه زمينهساز بحرانهاي جديدي خواهد بود كه مهار آنها بسيار پرهزينهتر از پيشگيري است. رضا خالقي، مديركل راه و شهرسازي استان تهران، در نشست خبري اخير خود با صراحت از بحراني سخن گفت كه سالهاست هشدارش داده ميشود اما گويي در هياهوي سياستگذاريهاي كوتاهمدت به فراموشي سپرده شده و آن هم اين است كه جمعيت ساكن در تهران ۲۹ برابر توان اكولوژيكي اين شهر است. اما توان اكولوژيكي به چه معناست؟ و چرا اين عدد، زنگ خطر جدي براي آينده تهران و حتي كشور به شمار ميآيد؟
فراتر از مرز تحمل طبيعت
توان اكولوژيكي، مفهومي كليدي در برنامهريزي شهري و محيط زيست است؛ به زبان ساده، به ظرفيت طبيعي يك منطقه براي پشتيباني از زندگي انسانها بدون تخريب منابع طبيعي، آلودگي غيرقابل بازگشت يا بحرانهاي زيستمحيطي اطلاق ميشود. اكنون اما تهران، با جمعيتي حدود ۹ ميليون نفر در خود شهر و نزديك به ۱۵ ميليون نفر در كل محدوده شهري و حومه، از اين توان بهشدت فراتر رفته است. خالقي در اين باره هشدار ميدهد كه در دهه ۷۰ براي استانهاي تهران و البرز جمعيت ۱۴ ميليون نفري پيشبيني شده بود. در همان زمان نيز گفته شد كه با بحران آب مواجه خواهيم بود. امروز اما شاهد جمعيت حدود ۲۵ ميليون نفري در اين دو استان هستيم. يعني ۱۱ ميليون نفر بيشتر از سقف پيشبينيشده. اين رقمها تنها آمار خشك نيستند؛ هر يك معادل صدها هزار خودرو بيشتر، ميليونها متر مكعب مصرف آب، دهها ميليون كيلووات مصرف برق و هزاران هكتار تخريب زيستگاههاي طبيعي هستند.
آب، برق و زمين زيرساختهايي كه ديگر نميكشند
مشكلات زيستمحيطي تهران تنها به آلودگي هوا يا ترافيك خلاصه نميشود. خالقي از بحران برق و آب ميگويد؛ بحراني كه ديگر در حد هشدار نيست، بلكه به واقعيت روزمره بدل شده است، مديركل راه و شهرسازي استان تهران ادامه ميدهد: همين الان كه با شما صحبت ميكنم، با مساله كمبود برق مواجهيم. ديروز دلهره داشتم كه در نشست خبري امروز برق قطع نشود. او ميگويد: در شهرهاي جنوبي استان تهران نيز فرونشست زمين، پديدهاي هشداردهنده است. به دليل برداشت بيرويه از منابع آب زيرزميني، زمين ديگر تحمل وزن ساختوسازهاي سنگين را ندارد و سالانه چندين سانتيمتر نشست ميكند. اين پديده كه در برخي مناطق جنوب غربي تهران به مرز بحران رسيده، ميتواند پيامدهايي فاجعهبار براي پايداري سازهها و ايمني ساكنان داشته باشد.
مسكن ملي؛ طرحي با مشاركت پايين و چالشهاي اجرايي
در چنين شرايطي كه شهر تهران با بحرانهاي متعددي دست و پنجه نرم ميكند، براي خانهدار كردن اقشار كمدرآمد، راهكارهايي همچون «طرح اقدام ملي مسكن» و پس از آن «نهضت ملي مسكن»مطرح شده كه باعث افزايش جمعيت و همچنين تشديد بحرانهاي مذكور ميشود. به گفته خالقي، از ۵۶۴ هزار نفر ثبتنامكننده، تنها ۴۳ هزار نفر تاييد نهايي شدهاند. ۱۷ هزار و ۵۰۰ نفر حساب افتتاح كردهاند و فقط ۱۴ هزار و ۵۰۰ نفر بيش از ۴۰ ميليون تومان واريز كردهاند. او با اشاره به وضعيت اقتصادي مردم ميگويد كه درك شرايط معيشتي باعث شده دولت فشار نياورد، اما همچنان حداقل آورده مورد انتظار براي هر واحد ۵۰۰ ميليون تومان است؛ در حالي كه ميانگين واريزي متقاضيان فعلاً تنها ۳۵۰ ميليون تومان بوده است. در اين شرايط، بديهي است كه طرحي كه بر مشاركت مالي متقاضيان بنا شده و همزمان نيازمند دريافت تسهيلات گسترده بانكي و تامين منابع از سوي سازندگان است، با كندي و عدم تحقق اهداف روبرو شود.
تناقض ثبتنام جديد با اصول علمي شهرسازي
با وجود همه اين شرايط، زمزمههايي درباره باز شدن دوباره سايت ثبتنام نهضت ملي مسكن شنيده ميشود. اما مديركل راه و شهرسازي استان تهران به صراحت اعلام كرد كه اين كار را «نه منطقي و نه علمي» ميداند، خالقي ميگويد: بارگذاري جمعيت بيشتر در استان تهران ديگر به صلاح نيست. ما بايد به همين جمعيت موجود بتوانيم خدمات بدهيم. اينجاست كه سياستگذاريهاي مسكن بايد نه فقط با نگاهي اقتصادي يا اجتماعي، بلكه با در نظر گرفتن محدوديتهاي طبيعي و اكولوژيكي طراحي شوند. توسعه بدون توجه به ظرفيتهاي محيطي، مساوي است با توسعهاي ناپايدار، كه نهايتاً خود موجب افزايش فقر، مهاجرت اجباري، فشار بر منابع و در نهايت فروپاشي نظم اجتماعي خواهد شد.
نگاه آيندهنگر؛ تمركز زدايي و بازتوزيع جمعيت
كارشناسان حوزه محيط زيست، اقتصاد و شهرسازي سالهاست هشدار ميدهند كه تمركز جمعيت و خدمات در تهران و چند كلانشهر ديگر كشور، به يك تهديد راهبردي بدل شده است. راهحل، توسعه متوازن منطقهاي و ايجاد مشوق براي مهاجرت معكوس است.اين موضوع اما صرفاً با ساخت مسكن در شهرهاي كوچك محقق نميشود. نيازمند يك بسته جامع شامل: توسعه زيرساختهاي آموزشي، بهداشتي و رفاهي در استانهاي كمجمعيت، ايجاد فرصتهاي شغلي پايدار و متنوع، اصلاح نظام مالياتي و حمايتي براي كاهش انگيزه مهاجرت به پايتخت، تشويق سرمايهگذاري بخش خصوصي در مناطق كمبرخوردار. تنها در چنين شرايطي ميتوان اميدوار بود كه فشار جمعيتي از دوش تهران و كلانشهرهايي نظير كرج برداشته شود.
عبور از خط قرمز توسعه ناپايدار
با بررسي شرايط مذكور به اين نتيجه ميرسيم كه تهران ديگر توان توسعه ندارد. نه به اين معنا كه ديگر نبايد كار عمراني كرد، بلكه بدين معنا كه مدل توسعه فعلي، مبتني بر رشد بيرويه جمعيت و تمركز امكانات، ديگر كار نميكند. در چنين شرايطي، اصرار بر ثبتنامهاي جديد در طرح نهضت ملي مسكن در تهران، بدون توجه به محدوديتهاي زيستمحيطي، جز هدررفت منابع، افزايش بحرانهاي اجتماعي و تشديد فشار بر زيرساختهاي حياتي نتيجهاي نخواهد داشت. اظهارات صريح رضا خالقي، مديركل راه و شهرسازي استان تهران يادآوري تلخي بود از واقعيتي كه سالهاست در سايه وعدهها پنهان شده است، اگر امروز توقف نكنيم، فردا ممكن است ديگر بازگشتي وجود نداشته باشد.
