مقابله ذينفعان با هرگونه اصلاح اقتصادي
روز و روزگاري براي نخستينبار در انتخابات رياستجمهوري امريكا از شاخص فلاكت رونمايي شد و پس از آن اين مفهوم وارد ادبيات اقتصادي جهان شد.

روز و روزگاري براي نخستينبار در انتخابات رياستجمهوري امريكا از شاخص فلاكت رونمايي شد و پس از آن اين مفهوم وارد ادبيات اقتصادي جهان شد. اين شاخص كه از مجموع دو شاخص بيكاري و تورم استخراج ميشود، تلاش ميكند تصويري از وضعيت رفاهي و معيشتي جامعه هدف ارايه كند.روشن است شرايط نامناسب اقتصادي زماني ظهور ميكند كه ركود تورمي شكل گيرد. يعني هم تورم در اقتصاد نهادينه شود و هم ركود ايجاد شده و منجر به گسترش بيكاري شود. در جهان وضعيت ركود تورمي با شاخص فلاكت اندازهگيري ميشود. در اقتصاد خودمان بيشتر واژه ركود تومي استفاده ميشود، چون در اكثر سالها، اقتصاد هم با ركود و هم با تورم همراه است. اصطلاح ركود تورمي در اقتصاد ايران بيشتر استفاده ميشود. وقتي در جامعهاي هم نرخ تورم بالا رود و هم بيكاري افزايش پيدا كند باعث گسترش فقر و نزول شاخصها ميشود. فرد هم بيكار ميشود و هم هزينههاي زندگياش افزايش پيدا ميكند. لذا شاخص فلاكت هم معني يا نشاندهنده تشديد شرايط فقر در اقتصاد است. در اين يادداشت تلاش شده تصويري از وضعيت اقتصادي خانوارهاي ايراني در 2بخش تورم و بيكاري ارايه شود.
1) در اقتصاد ايران با اختلافاتي كه ميان مركز آمار و بانك مركزي وجود دارد، نرخ تورم تا حدودي واقعيتهاي اقتصادي را نشان ميدهد. همه ميدانيم كه سرعت افزايش قيمت كالاهاي ضروري حتي از تورم بيشتر است. من قبول دارم كه نرخ تورم، معياري براي تعيين رشد قيمتهاست، اما درباره شاخص بيكاري نميتوان با اين اطمينان سخن گفت. حتي در دولت گذشته هم تبليغات زيادي صورت گرفت و ادعا شد كه نرخ بيكاري به 7.5درصد رسيده است. در حالي كه همه ميدانند در اقتصاد ايران، يك بيكاري پنهان و گسترده وجود دارند. بسياري از افراد به مشاغل غير مرتبط با تحصيلات و مهارتشان روي آوردهاند. مثلا فردي تحصيلكرده است و در اسنپ كار ميكند! من به اين نوع مشاغل، بيكاري پنهان ميگويم. حتي شغلهاي پارهوقت هم زياد شده است. افراد تنها يك الي دو روز در هفته براي ساعاتي كار ميكنند و تمام وقت شغلي ندارند. درست است كه نرخ بيكاري در اقتصاد ايران حدود 7.5 است اما به خاطر بيكاري پنهان و اشتغال به مشاغل كاذب و غير مرتبط، نرخ بيكاري بالاي 7.5درصد است. براي نمونه آماري در تهران منتشر شد كه نشان ميداد در ايران 6ميليون نفر راننده اسنپ وجود دارند! اين در حالي است كه ميزان كل رانندگان اينترنتي در سراسر جهان هم حدود 6ميليون است! اوبِر به كل جهان سرويس ميدهد، اما اسنپ تنها يكي از اپليكيشنهاي ايراني است! اما هر دو 6ميليون راننده دارند! اين روند نشاندهنده وجود بيكاري پنهان يا سايه و پرداختن به مشاغل غير مرتبط و غير بهرهور است. اين آمارهاي بيكاري مركز آمار ايران، درصد واقعي بيكاري در ايران را نشان نميدهد. بنابراين نرخ 46.7 به عنوان شاخص فلاكت، گوياي واقعيتهاي اقتصاد ايران نيست. اگر تورم اعلامي مركز آمار با خطايي پذيرفته شود، نرخ بيكاري را نميتوان پذيرفت. با اضافه كردن عدد مشاغل پنهان وكاذب عدد فلاكت بيشتر ميشود.
2) در سالهاي اخير ركود در اقتصاد ايران تشديد شده و تورمهاي پايدار بالاي 40درصد تثبيت شده است. افق روشني هم براي مهار تورم وجود ندارد و در دورنماي پيش رو ايران همچنان با بحران همراه است. ايران طي سالهاي آينده هم با تورمهاي بالا مواجه ميشود. از سوي ديگر ناترازيهاي اقتصاد ايران بر عمق ركود افزوده است. خاموشيها تا حد زيادي كسب و كارهاي ايران را تعطيل كرده است. شركتهاي ايران با افت توليد روبهرو شدهاند و تعديل نيروي بسياري صورت ميگيرد. با مشكلات اقتصاد ايران شرايط ركودي تعميق شده است. افق روشني هم براي مهار تورم وجود ندارد، ضمن اينكه ناترازيها بر شدت تورم ميافزايد..
طي 15سال اخير سهم جامعه فقير از حدود 11 تا 13درصد ابتدايي دهه 90 به بالاي 30درصد رسيده است. يعني حداقل 30درصد جامعه ايراني فقير هستند. اندازه طبقه متوسط و دهك مياني، در حال نحيفتر شدن است. جامعه مياني و متوسط ايران كه در ابتداي دهه 90، 65 تا 70درصد بود به زير 50درصد در شرايط فعلي رسيده است. اين روند يعني شاخص فلاكت تشديد شده است.
3) ضعف دولتها، سياستهاي غلط اقتصادي عدم بها به بخش خصوصي، قيمتهاي دستوري و مداخلههاي دولت در اقتصاد، وجود شبه دولتيها در اقتصاد و...همگي دست به دست هم داده و وضعيت فقر را بدتر كردهاند. افق روشني هم در اقتصاد مشاهده نميشود. مدام هم بر شاخص فلاكت افزوده ميشود. بنابراين معتقدم شاخص فلاكت ايران نه 46.7درصد، بلكه بالاي 55درصد است. براي مقابله با اين شرايط دولت مذاكرات براي رفع تحريمها را در دستور كار قرار داده و از سوي ديگر به دليل برخي مشكلات، طرف غربي، امتيازات زيادي را ميخواهد. اگر ايران مذاكره نكند شرايط اقتصادي بدتر شده و مشكلات مردم افزونتر ميشود و اگر مذاكره كند طمع طرف مذاكرهكننده بالاست. امروز ايران حسرت فرصتهاي از دست رفتهاي را ميخورد كه در ميانههاي دهه 80 خورشيدي با تصميمات دولت احمدينژاد و سياستهاي مجلس هفتم شكل گرفتند. اين رويكردهاي پوپوليستي، اقتصاد ايران را وارد دالان تحريمهاي اقتصادي و مشكلات را افزونتر كرد. رييس دولتهاي نهم و دهم ادعا ميكرد، تحريمها در اقتصاد ايران اثرگذار نيستند. اين روند پوپوليسم، باعث شكلگيري طبقه ذينفعي در ايران شد كه امروز اجازه هيچ نوع اصلاحي را نميدهد. نبايد فراموش كرد كه ناصر همتي قرباني همين منافع ذينفعانه شد. همتي قصد داشت نظامات ارزي و بودجهاي و مالي را اصلاح كند كه با سد تندروها روبهرو و از قطار كابينه پياده شد. بنابراين اقتصاد ايران جدا از حل مشكلات تحريم و fatf بايد در حوزه نظام تصميمسازيهاي دروني خود هم اصلاحاتي را مدنظر قرار دهد تا فاصله اقتصاد ايران با رقباي منطقهاياش كاهش يابد.
