باري به هر جهت بودن اقتصاد ايران

۱۴۰۴/۰۵/۲۲ - ۰۱:۴۵:۱۶
کد خبر: ۳۵۳۲۶۵

اقتصادي كه بدون برنامه كوتاه‌مدت و بلندمدت (توسعه) است و باري به هر جهت است، با توجه به موضوعات و تصميمات روزانه به دليل مشكلات روزانه‌اي كه ايجاد مي‌شود، اقتصاد روزمره ناميده مي‌شود. به‌رغم برنامه‌هاي مدون اقتصادي ميان مدت قبل و بعد از انقلاب، شواهد نشانگر اقتصادي بي‌برنامه براي ايران است.

محمدرضا منجذب

اقتصادي كه بدون برنامه كوتاه‌مدت و بلندمدت (توسعه) است و باري به هر جهت است، با توجه به موضوعات و تصميمات روزانه به دليل مشكلات روزانه‌اي كه ايجاد مي‌شود، اقتصاد روزمره ناميده مي‌شود. به‌رغم برنامه‌هاي مدون اقتصادي ميان مدت قبل و بعد از انقلاب، شواهد نشانگر اقتصادي بي‌برنامه براي ايران است. به‌رغم عوامل و امكانات بالفعل و بالقوه‌اي كه در ايران موجود است، نتواتستيم رشد اقتصادي مناسب و رفاه نسبي را براي مردم ايران مهيا كنيم. دلايل روزمره بودن اقتصاد ايران به شرح زير است: 

اول: ثبات سياسي؛ ناپايداري‌هاي سياسي و اجتماعي مي‌تواند به عدم اطمينان در بازارها و سرمايه‌گذاري‌ها منجر شود. اين موضوع ايجاد و اجراي تفكر بلندمدت براي نايل شدن به توسعه اقتصادي را از بين مي‌برد. از وقوع انقلاب مشروطه (120 سال پيش) تا انقلاب (1357) پروفسور كاتوزيان مي‌گويد: حداقل يازده اتفاق مهم در ايران روي مي‌دهد و باعث مي‌شود كه تفكر توسعه‌اي بلندمدت حاكم نشود و موازي آن ميجي در ژاپن اصلاحات اقتصادي را شروع مي‌كند و بدون هيچ اتفاق منفي به سرانجام مي‌رسد. به همين دليل كاتوزيان ايران را جامعه كوتاه‌مدت نامگذاري مي‌كند. بعد از انقلاب هم به شكل‌هاي مختلفي اتفاقاتي مشابه مي‌افتد. سه تا از مهم‌ترين آنها مي‌توان از جنگ عراق عليه ايران، تحريم‌هاي دامنه‌دار و جنگ 12 روزه نام برد.
دوم: مديريت ناكارآمد؛ ضعف در مديريت اقتصادي و برنامه‌ريزي‌هاي كوتاه‌مدت به جاي بلندمدت، باعث ايجاد ناپايداري در اقتصاد مي‌شود. اصولا قواعدي در كشور حاكم نيست كه نخبگان و كارآفرينان (چه اقتصادي و چه غيراقتصادي) در راس هرم تصميم‌گيري باشند و تصميمات بهينه در مسير بلندمدت اتخاذ نمي‌شود. زمينه‌هاي رانت و فساد هم از اين رهرو نمود مي‌يابد.

سوم: وابستگي به نفت؛ وابستگي شديد به درآمدهاي نفتي باعث مي‌شود كه اقتصاد كشور در برابر نوسانات قيمت نفت آسيب‌پذير باشد. تا زماني كه درآمدهاي نفتي خوب بوده و بر مشكلات اقتصادي و روزمره چون مرهمي عمل كرده است. وقتي درآمدهاي نفتي كاهش يافته مشكلات عديده و روزمره در اقتصاد ظاهر و نمايان شده است. نفرين نفت بر گرده اقتصاد ايران سوار است و نتوانستيم مانند برخي كشورهاي ديگر (مانند نروژ) از آن در مسير توسعه استفاده كنيم.
چهارم: تورم بالا؛ تورم مداوم و بالا، قدرت خريد مردم را كاهش داده و باعث بي‌ثباتي در بازارها مي‌شود. در طول بيش از پنجاه سال اخير تورم دورقمي را تجربه كرديم. تورم بالا هم در سمت عرضه اقتصاد و هم در سمت تقاضاي اقتصاد تصميم‌گيري را از مسير عقلاني و صحيح خارج مي‌كند. اقتصاد را روزمره مي‌كند.
پنجم: كمبود سرمايه‌گذاري خارجي و داخلي؛ به دليل شرايط اقتصادي و سياسي، سرمايه‌گذاري‌هاي خارجي و داخلي به ‌شدت محدود شده است. به دلايلي كه ذكر شد وضعيت ريسك ايران پيچيده است و در حوزه‌هايي مانند ثبات سياسي، فساد و ثبات اقتصادي نيز با چالش‌هاي قابل توجهي روبه‌رو است. هم‌اكنون ايران در شرايط ريسك بالاي اقتصادي، كسب و كار، سياسي، بازرگاني و مالي قرار دارد و بدين لحاظ سرمايه‌گذار تمايلي به سرمايه‌گذاري جديد وجود ندارد. در سال‌هاي اخير حتي جايگزين استهلاك هم اتفاق نيفتاده است. 

ششم: تحريم‌هاي بين‌المللي و فقدان ديپلماسي فعال؛ تحريم‌ها به‌شدت بر اقتصاد ايران تاثير گذاشته و دسترسي به بازارهاي جهاني و منابع مالي را محدود كرده‌اند و سرمايه‌گذاري از ناحيه دولت محدود شده است. از سال 1397 با پديده‌اي به نام «ترامپ» روبه‌رو هستيم. براي نحوه تعامل با اين فرد هم روانشناسانه و هم عاقلانه بايد برنامه داشته باشيم و در راستاي منافع ملي بلندمدت گام ‌برداريم.

هفتم: فرار سرمايه و مهاجرت نخبگان؛ عدم امنيت اقتصادي و سياسي باعث فرار سرمايه‌ها و مهاجرت نخبگان از كشور شده است. موتور رشد و توسعه اقتصادي نيروي انساني است و نتوانسته‌ايم از اينان استفاده بهينه كنيم.

هشتم: سياست‌هاي پولي و مالي ناپايدار؛ سياست‌هاي پولي و مالي كه نتوانسته‌اند به درستي كنترل تورم و رشد اقتصادي را مديريت كنند، به دليل روزمرگي به مشكلات اقتصادي دامن زده است. تعريفي باثبات و بلندمدت براي اين سياست‌ها نداريم و از آن براي حل مشكلات روزمره استفاده مي‌كنيم. اين خود مشكلات ديگري را بر اقتصاد عارض مي‌كند.

نهم: نبود تنوع اقتصادي؛ نبود تنوع در منابع درآمدي و وابستگي به چند بخش خاص مانند نفت، اقتصاد را آسيب‌پذير كرده است. عدم توجه به صادرات پايدار و صنعتي و نبود تعامل بين‌المللي با جهان پيرامون، موجب روزمرگي اقتصادي شده است.
براي هر كدام از موارد فوق بايد راهكارهاي كوتاه و بلندمدت طراحي كرد كه در اين مقال نمي‌گنجد. چاره‌اي جز اين كار نداريم و بايد جنبيد.