بيپناهي بورس

حدود پنج سال از سقوط تاريخي بورس ميگذرد و در اين مدت بازار بيش از هر چيز ديگري نقدينگي از دست داده است.
رقيه ندايي|
حدود پنج سال از سقوط تاريخي بورس ميگذرد و در اين مدت بازار بيش از هر چيز ديگري نقدينگي از دست داده است. طي پنج سال گذشته بازار سهام روزگار چندان خوبي را تجربه نكرد و اغلب روزهاي ماه خروج نقدينگي را داشته، علت اين موضوع به تجربه تلخ در روزگار نه چندان دور باز ميگردد يعني همان سقوط بورس در سال 1399.زماني كه بورس تهران روند اصلاحي را تجربه كرد، روساي جمهور، وزراي اقتصاد و چندين رييس سازمان بورس به نوبه خود تلاش كردند كه شرايط بورس را تغيير دهند و به نوعي در تلاش بودند كه اعتماد را به بورس بازگردانند. اما اين تلاشها چندان مقبول سهامداران نبود و علت آن نيز به نوع اين تلاشها باز ميگردد، در همان برهه زماني روساي دولت، وزراي اقتصاد و حتي روساي سازمان بورس به صورت نصفه و نيمه از بورس حمايت كردند. براي نمونه بسته حمايتي از بورس ارايه ميكردند، اما در نيمه راه از اين بسته پشيمان ميشدند و ديگر به اجراي بسته مذكور و حمايتها ادامه نميدادند همين موضوع باعث ميشد كه سهامداران نسبت به بازار سرد و نااميد شوند. در ادامه مسير زماني كه به واسطه اين نااميدي بازار سرخ پوش ميشد يك بسته ديگر براي حمايت از بازار ارايه ميشد و اين چرخه معيوب ادامه داشت.
بازارسهام بارها بدون حمايت توانست از كف قيمتي رشد كند و در تلاش بود كه روزگار مثبتي را براي خود رقم بزند، اما هر بار در ادامه مسير يك دخالت يا دستكاري باعث شد كه بورس در مقابل رشدها توقف كند. براي نمونه چندماه پيش بازار شرايط بسيار خوبي را تجربه ميكرد حتي نقدينگيهاي تازه نفس نيز به بورس رسيده بودند اما شرايط ايجاد شده و دخالتها باعث شد كه بورس روند اصلاحي به خود بگيرد و پس از جنگ 12 روزه آغاز شد كه سازمان بورس براي صيانت از حقوق سهامداران بورس را حدود دو هفته تعطيل كرد، اما براي پس از تعطيلي هيچ برنامهاي نداشت و همين موضوع باعث شد كه بازار سرخ پوش شود.
حمايت از بازار مساله مهمي است، اما مرز بسيار باريكي ميان حمايت و دخالت وجود دارد. حمايت سازنده باعث ميشود كه بازار سهام يا بهطور كلي هر بازاري پلههاي ترقي را طي كند و در مقابل دخالت باعث ميشود كه بازار مذكور يكباره سقوط سنگيني را تجربه كند. بازار سرمايه نيز به همين درد دچار شده است، يعني به جاي حمايت شاهد دخالت در بازار هستيم و همين دخالتها بازار را به سقوط و بياعتمادي كشانده است.
بازار سهام تجربه تلخي از حمايتها دارد و همين موضوع باعث ميشود كه روزگار سرمايهگذاري نيز تلخ شود. در اصل اين روزها سهامداران به گذشته بازار توجه ميكنند و براساس تجربه تلخ دستكاري و دخالتها در بازار سرمايهگذاري ميكنند، بسياري از سرمايهگذاران ترس اين را دارند كه حمايتهاي حال حاضر تبديلي به دخالت شود و مجددا با زيان روي سرمايههاي خود روبهرو شوند. به نظر ميرسد كه تغيير موضع و عدم دخالت و افزايش حمايتهاي سازنده، كليد خروج بورس تهران از وضعيت اسفناك اين روزها باشد. اگر سياستهاي حمايتي بازار به صورت مستمر باشد و از سوي ديگر متولي بازار سرمايه اجازه دخالت هيچ ارگان يا نهادي را در بازار ندهد به مرور شاهد رشد و توسعه معاملات خواهيم بود و در بلندمدت مجددا بورس ميتواند به يك بازار مقاوم در برابر تورم تبديل شود و تمام سرمايههاي سرگردان بازار به خود جذب كند.
به گفته برخي كارشناسان اگر متولي از بازار حمايت كند اين روند در ميان مدت امكان پذير است و برخي ديگر از فعالان بازار سرمايه عقيده دارند كه به علت تجربه تلخ گذشته و بياعتمادي ايجاد شده اين روند در كوتاهمدت يا ميان مدت قابل ترميم نيست و بايد سالها براي ترميم اين شرايط صبر پيشه كرد.
بحران پي در پي در بورس تهران
محمد خبريزاد، كارشناس بازار سرمايه در گفتوگو با «تعادل» با اشاره به ريزش بورس در تابستان سال 1399 گفت: پنجمين سالگرد بزرگترين سقوط تاريخ بازار سرمايه ايران در حالي فرا رسيده كه خاطره تلخ مرداد ۱۳۹۹ هنوز از ذهن فعالان و سرمايهگذاران پاك نشده است. سالي كه با حضور بيسابقه مردم در تالار بورس، اوج هيجان و رشد افسارگسيخته قيمت سهام رقم خورد، اما در نهايت، به بحراني ختم شد كه آثارش تا امروز ادامه دارد. وي ادامه داد: بهار ۱۳۹۹، ايران درگير شرايط همهگيري كرونا بود. بسياري از كسبوكارها تعطيل و فعاليتهاي اقتصادي محدود شده بود. در اين ميان، فضاي مجازي و تبليغات دولتي، سرمايهگذاري در بورس را به عنوان راهي امن و سودآور معرفي كرد. شعار معروف «دارايي خود را به بورس بسپاريد» به يك موج اجتماعي تبديل شد.
اين كارشناس بازار سرمايه اظهار كرد: همزمان، نرخ بهره بينبانكي به پايينترين سطح دو دهه اخير (حدود ۸ درصد) سقوط كرد. كاهش تقاضا براي تسهيلات و سياستهاي انبساطي پولي، سيلي از نقدينگي را به سمت بورس هدايت كرد. شاخصها يكي پس از ديگري ركورد زدند و قيمتها به شكل «فضايي» رشد كردند.
خبري زاد تشريح كرد: در مرداد ۱۳۹۹، ارزش دلاري بورس به حدود ۴۳۰ ميليارد دلار رسيد؛ بالاترين رقم تاريخ بازار سرمايه ايران. اما اين اوج، نقطه آغاز سقوط بود. افزايش تدريجي نرخ بهره، تغيير فضاي اقتصادي، و فروش گسترده سهام عدالت توسط دولت، بازار را وارد مسير نزولي كرد. جريان نقدينگي كه قرار بود موتور رشد باشد، به تلاطم و بيثباتي انجاميد.
وي تاكيد كرد: سقوط سنگين قيمتها، سرمايه ميليونها سهامدار خرد را دود كرد و اعتماد عمومي را بهشدت ضربه زد. سياستگذار نهتنها موفق به مهار بحران نشد، بلكه عدم هدايت صحيح پولها، دامنه بحران را گسترش داد. اين كارشناس بازار سرمايه با اشاره به بحرانهاي سنگين در بورس توضيح داد: از سال 1399 تا امروز، بازار سرمايه با چند شوك ديگر نيز مواجه بوده است، نخست ارديبهشت ۱۴۰۲: بحران جديد معاملاتي، دوم سال ۱۴۰۳: تشديد ركود همزمان با بحران سياسي پس از حادثه براي رييسجمهور وقت و سوم ۱۴۰۴ ترور شهيد هنيه و سپس جنگ ۱۲ روزه كه بار ديگر فضاي بياعتمادي را عميقتر كرد. اين مجموعه رويدادها باعث شده حضور سرمايهگذاران حقيقي به كمترين حد سالهاي اخير برسد. امروز معاملات روزانه بازار، از ورود پول تازه تهي شده است.
خبريزاد گفت: در چهار سال گذشته، در حالي كه بورس ايران گرفتار كماعتمادي و فرار سرمايه بود، بازار رمزارز به رقيبي جدي تبديل شد. بسياري از سرمايهگذاران ايراني، بهويژه جوانان، به سمت صرافيها و پلتفرمهاي رمزارزي مهاجرت كردند. نتيجه، تضعيف پايگاه سرمايهگذار در بورس و تقويت جريانهاي مالي خارج از نظارت رسمي بود. اين كارشناس بازار سرمايه در نهايت گفت: سقوط مرداد ۱۳۹۹ نهفقط يك رويداد اقتصادي، بلكه يك زلزله اجتماعي-رواني در حافظه جمعي سرمايهگذاران ايراني بود؛ تجربهاي كه مسوولان دولتي، مديران بازار و سهامداران عادي هرگز فراموش نخواهند كرد.امروز، پنج سال بعد، بازار سرمايه همچنان در جستوجوي بازگشت اعتماد از دسترفته است، اعتمادي كه شايد سالها زمان و اصلاح عميق سياستها براي احياي آن لازم باشد.
