مرگ در بازار سرمايه

۱۴۰۴/۰۵/۱۹ - ۰۱:۱۵:۵۵
کد خبر: ۳۵۲۷۷۳

اين روزها فضاي بازار سرمايه به شكلي پيش مي‌رود كه به گفته برخي فعالان، رنگ و بوي «مهندسي قيمت» به خود گرفته است. شواهدي در بازار ديده مي‌شود كه نشان مي‌دهد تعدادي از حقوقي‌ها، عامدانه و به دليل منافع شخصي، در لحظات ابتدايي معاملات با صف‌هاي فروش سنگين و كشيدن «رِنج منفي»، روند منفي بازار را تشديد مي‌كنند.

بهمن فلاح

اين روزها فضاي بازار سرمايه به شكلي پيش مي‌رود كه به گفته برخي فعالان، رنگ و بوي «مهندسي قيمت» به خود گرفته است. شواهدي در بازار ديده مي‌شود كه نشان مي‌دهد تعدادي از حقوقي‌ها، عامدانه و به دليل منافع شخصي، در لحظات ابتدايي معاملات با صف‌هاي فروش سنگين و كشيدن «رِنج منفي»، روند منفي بازار را تشديد مي‌كنند. اين روند در بسياري از نمادهاي شاخص‌هم‌وزن، سهام بانكي و حتي سهم‌هاي بزرگ ديگر مشهود است.  نظارت سازمان بورس بر اين رفتارها نه‌تنها ضعيف، بلكه شبهه‌دار به نظر مي‌رسد. عملكرد رييس سازمان و بي‌عملي در مقابله با اين روندها، باعث شده دست حقوقي‌هايي كه به قصد فساد، مهندسي قيمت يا دلايل ديگر فعاليت مي‌كنند، بازتر از گذشته شود. در نتيجه، منابعي كه قرار بود صرف حمايت از بازار شود، هدر رفته و روند نزولي تشديد شده است. برآوردها نشان مي‌دهد بيش از ۴۰ هزار ميليارد تومان از سرمايه‌ها، معادل روزانه حدود ۱۵۰۰ ميليارد تومان، طي اين دوره از بازار خارج شده و به سمت صندوق‌هاي درآمد ثابت يا اوراق اقساط رفته است؛ منابعي كه عملاً در اختيار دولت قرار گرفته تا كسري بودجه خود را تأمين كند. به اين ترتيب، برخي فعالان بازار مدعي‌اند كه نقدينگي با هدايت عامدانه و مهندسي شده به خارج از بورس، به سمت تأمين مالي دولت سوق پيدا كرده است. سهامداران حقيقي به عنوان بزرگ‌ترين بازندگان اين شرايط نه جايگاه رسمي دارند و نه سخنگويي كه صداي اعتراض آنها را منتقل كند. منتقدان مي‌گويند فساد سيستماتيك از بعضي شركت‌ها و صندوق‌هاي اهرمي گرفته تا خود نهاد ناظر، در حال گسترش است. اين وضعيت مي‌تواند به گفته آنان، «مرگ قطعي بازار» را زودتر از آنچه تصور مي‌شد رقم بزند.  از عملكرد دولت چهاردهم نيز انتقاد مي‌شود. به‌جاي بازگرداندن اعتبار و اعتماد به بازار، به باور اين گروه، مسائل شبهه‌دار جديدي اضافه شده؛ به‌گونه‌اي كه به قول بازار، امروز «جوب آب» محل مطمئن‌تري براي نگهداري پول است تا سهام شركت‌هايي كه حقوقي‌هايشان با رنج منفي بازار را فشار مي‌دهند و ناظر نيز حمايتي از سهامدار خرد نمي‌كند. صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري چه درآمد ثابت و چه صندوق تثبيت و حمايت كه قرار بود ابزارهايي براي سرمايه‌گذاري غيرمستقيم و علمي باشند، از كاركرد اصلي خود خارج شده‌اند. به گفته منتقدان، حتي صندوق‌هاي حمايتي هم عملكردي دارند كه انتقادها و بحث‌هاي غيرقابل انتشار بسياري را برانگيخته است. بر اساس اين ديدگاه، مرگ بازار سرمايه نه به دليل عوامل بين‌المللي مانند جنگ يا نرخ بهره بالا، بلكه به‌دليل فساد، بي‌لياقتي مديران، زد و بندها و ضعف نظارت داخلي رخ مي‌دهد. مديراني كه گاه يك‌شبه به پست‌هاي كليدي رسيده‌اند و بدون شايستگي لازم، كنترل شركت‌هاي بزرگ را در دست گرفته‌اند.