ارتباط متقابل نوسانات ارزی با نرخ تورم
دلایل نوسانات اخیر در بازار ارز کشور چیست؟ این پرسش در شرایطی که نرخ ارز از محدوده 85هزار تومانی در ابتدای مردادماه به 94هزار تومان در میانههای مرداد رسیده است، پرسش مهمی است. اهمیت این نوسانات زمانی برجستهتر میشود که بدانیم نرخ ارز در دوران پر التهاب جنگ 12 روزه نیز رشدی چنین شتابان را تجربه نکرده بود و در محدوده باثباتی قرار داشت.

دلایل نوسانات اخیر در بازار ارز کشور چیست؟ این پرسش در شرایطی که نرخ ارز از محدوده 85هزار تومانی در ابتدای مردادماه به 94هزار تومان در میانههای مرداد رسیده است، پرسش مهمی است. اهمیت این نوسانات زمانی برجستهتر میشود که بدانیم نرخ ارز در دوران پر التهاب جنگ 12 روزه نیز رشدی چنین شتابان را تجربه نکرده بود و در محدوده باثباتی قرار داشت. آیا تصمیمی اخیرا گرفته شده که بازار چنین واکنشی نشان داده یا در پشت صحنه سیاست اخباری در جریان است که بازار زودتر از آن مطلع شده است. به نظرم برای درک شرایطی که بازار ارز تجربه میکند باید زیر پوست اعداد و ارقام مهم اقتصادی بررسی شود. یکی از شاخصهای مهم اقتصادی که زمینهساز هر نوع افزایش قیمت در بخشهای مختلف است، نرخ تورم است. نرخ تورم، شاخصی بنیادین است که دامنه وسیعی از تحولات از آن ناشی میشود. برخی کارشناسان تحولات اخیر در نرخ ارز را ناشی از ریسکهای بنیادین اقتصاد ایران ارزیابی میکنند. مواردی چون افزایش تحریمهای نفتی، احتمال بازگشت اسنپ بک، انتظارات و... از جمله این ریسکهای بنیادین هستند. یعنی از یک طرف، مسائل ریشهای اقتصادی مانند رشد نقدینگی، رشد مستمر تورم، کسری تجاری و محدودیتهای ارزی ناشی از تحریمها و از سوی دیگر، عوامل روانی و انتظارات بازار است که نرخ دلار را وارد فضای نوسانی میکند. این نرخها در حالی ثبت شده که در روزهای پایانی سال نرخ دلار حتی رکوردهای بالای 106هزار تومان را نیز رد کرده بود. اما با سیاستهای اعمال شده از سوی دولت این نرخ عقبنشینی کرد و به محدوده 80تا 85هزار تومان رسید. اما دلایل بسیاری وجود دارد که نوسانات ارزی اخیر ناشی از تکانههای تورمی فزاینده در اقتصاد ایران است. ریشه افزایش نرخ ارز به نظر من ریشه در تکانههای تورمی دارد. ارزیابیهای تحلیلی شخصی من حاکی از آن است که تورم نقطه به نقطهای که در پایان خرداد 1404 حدود 41.2درصد بود بدون اینکه جنگی اتفاق بیفتد یا مکانیسم ماشه اعمال شود به حدود 45درصد و تورم سالیانه انتهای سال 1404 به 40درصد خواهد رسید. بانک مرکزی هم احتمالا این واقعیتها را بهتر از ما میداند، بنابراین احتمالا قصد دارد دست به اقداماتی بزند که منجر به افزایش ثبات ارز شود. اما مساله این است که دایره اثرگذاری بانک مرکزی به اندازهای وسیع نیست که بتواند دامنه وسیعی از ثبات را برای دورهای بلندمدت ایجاد کند. هرچند کنترل نهایی نرخ ارز در کوتاهمدت در اختیار بانک مرکزی است، اما در میانمدت و بلندمدت این نرخ تورم است که مشخص میکند وضعیت بازارها چه سمتی و سویی داشته باشد.
اگر قرار باشد از این آمارها رمزگشایی شود باید به این نکته اشاره شود که میزان تخصیص ارز در اقتصاد ایران طی یکسال اخیر نه تنها افزایشی نبوده بلکه کاهشی نیز بوده است. یعنی ما در حوزه ارز با یک کنترل شدید واردات روبه رو هستیم. اما بر اساس تورم 45 درصد، متوسط قیمت ارزی که در ابتدای مردادماه 82 هزار تومان بود طی دو هفته به 95هزار تومان میرسد.این رشد کاملا مبتنی بر اصول علم اقتصاد است. بانک مرکزی میتواند با کنترل و بخشنامه و...این روند رشد را برای مدتی به تاخیر بیندازد. اما در بلندمدت بازار نیاز به نشانههای بهبود واقعی دارد. در نهایت متوسط میانگین نرخ 95هزار تومان در 200 روز آینده ادامهدار خواهد بود. یعنی در روزهای آینده 10الی 15درصد رشد محتمل است. این فرجام نرخ تورمی است که اقتصاد ایران تحمل می کند. با این توضیحات میگویم ریشههای رشد نرخ ارز در اقتصاد ایران ناشی از تورم است. بنابراین مهمترین اولویت دولت باید مهار نرخ تورم باشد. با این نرخ تورم طی یک سال آینده حتی چالش تازهای شکل نگیرد، جنگی به وقوع نپیوندد و مشکلات ارتباطی به وجود نیاید نرخ ارز به صعود خود ادامه می دهد. مگر اینکه تدبیری برای مقابله با این وضعیت اندیشیده شود.
