نشریه فارن‌افرز: کشورهای عربی تنها گزینه میانجیگری واقعی‌اند

جنگ علیه ایران؛ تهدیدی برای نظم نوین منطقه‌ای

۱۴۰۴/۰۵/۱۵ - ۰۲:۱۲:۱۴
کد خبر: ۳۵۲۲۶۲
جنگ علیه ایران؛ تهدیدی برای نظم نوین منطقه‌ای

در شرایطی که منطقه غرب آسیا همچنان با بحران‌های امنیتی، تنش‌های ژئوپلیتیکی و احتمال افزایش درگیری‌های مستقیم میان قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مواجه است، یکی از نشریات معتبر امریکایی در گزارشی تفصیلی به بررسی نقش تازه کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به‌عنوان میانجی در منازعات میان جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده پرداخته است.

در شرایطی که منطقه غرب آسیا همچنان با بحران‌های امنیتی، تنش‌های ژئوپلیتیکی و احتمال افزایش درگیری‌های مستقیم میان قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مواجه است، یکی از نشریات معتبر امریکایی در گزارشی تفصیلی به بررسی نقش تازه کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به‌عنوان میانجی در منازعات میان جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده پرداخته است. این گزارش در میانه فضای پرتنش ناشی از جنگ ۱۲روزه تحمیلی علیه ایران و حملات امریکا به تاسیسات هسته‌ای این کشور منتشر شده و تلاش دارد ضمن تحلیل راهبردهای پرریسک دولت دونالد ترامپ، جایگاه نوظهور کشورهای خلیج‌فارس را در نظم امنیتی جدید منطقه مورد بررسی قرار دهد. نشریه امریکایی «فارن افرز» با مرور وضعیت کشورهای عربی منطقه در آغاز سال میلادی جاری نوشت: «پس از بحران انرژی ناشی از همه‌گیری کرونا، این کشورها با اتکا به درآمدهای نفت و گاز توانستند موقعیت اقتصادی و دیپلماتیک خود را در سطح جهانی تثبیت کنند. در چنین فضایی، سفر نخست دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش به قطر، عربستان و امارات، نشانه‌ای از تعمیق روابط کاخ سفید با رهبران عرب خلیج‌فارس بود.» در ادامه این گزارش آمده است: «در برابر وعده سرمایه‌گذاری ۲ تریلیون دلاری در اقتصاد امریکا، این کشورها از مزایای چشمگیری چون قراردادهای کلان تسلیحاتی، دسترسی به فناوری‌های پیشرفته امریکایی و تایید رویکرد عمل‌گرایانه واشنگتن نسبت به منطقه برخوردار شدند.»

 جنگ علیه ایران  تهدیدی برای نظم نوین منطقه‌ای

نشریه فارن افرز با اشاره به حمایت بی‌قید و شرط ترامپ از تقابل نظامی با ایران و افتخار وی به عبور از مسیرهای دیپلماتیک، تاکید کرده است: «با این‌حال، حملات امریکا و اسرايیل به ایران و تاسیسات هسته‌ای این کشور در جریان جنگ ۱۲ روزه ماه ژوئن، تمامی معادلات را برهم زد. اگرچه این حملات ممکن است آسیب‌هایی به ظرفیت‌های هسته‌ای ایران وارد کرده باشد، اما در عوض، تهران را برای دستیابی به نوعی بازدارندگی هسته‌ای مصمم‌تر ساخت.» این درحالی است که به‌رغم این ادعاها، مقامات ایرانی همواره بر ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی تاکید کرده‌اند و در واکنش به اتهامات مطرح‌شده ازسوی نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ، آنها را بی‌پایه و عاری از واقعیت خوانده‌اند. فارن افرز همچنین با اشاره به واکنش قاطع ایران به حملات امریکا، می‌نویسد: «جمهوری اسلامی ایران نشان داد که در برابر حملات مستقیم، توان پاسخگویی نظامی را دارد. به باور بسیاری از ناظران منطقه‌ای، این جنگ نه‌تنها دستاوردی برای واشنگتن و تل‌آویو نداشت، بلکه هشداری جدی برای کشورهای عربی خلیج‌فارس بود که اکنون میان دو قدرت درگیر  -ایران و اسرايیل- گرفتار آمده‌اند.» این گزارش در ادامه با اشاره به حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی امریکا در قطر تصریح می‌کند: «این اقدام، نه تنها بیانگر ظرفیت واکنش نظامی ایران بود، بلکه پیامی روشن به متحدان عرب امریکا نیز ارسال کرد مبنی بر اینکه تهران در صورت تهدید، دست‌بسته نخواهد ماند. برخلاف روایت‌های رایج در برخی محافل غربی، ایران تضعیف نشده، بلکه در حال تقویت و بازسازی راهبردی موقعیت خود در منطقه است.»

نقش میانجیگرانه کشورهای عربی  ماموریتی دشوار اما ضروری

فارن افرز در ادامه با اشاره به تضعیف نقش اروپا در معادلات منطقه‌ای و اختلافات میان قدرت‌های جهانی، خاطرنشان می‌کند: «در چنین فضایی، کشورهای عربی خلیج‌فارس باید برای میانجیگری به‌منظور دستیابی به توافقی پایدار میان ایران و ایالات‌متحده وارد عمل شوند؛ حتی اگر احتمال موفقیت اندک باشد، زیرا شکست این تلاش‌ها می‌تواند به شکل‌گیری نظمی ناپایدار در منطقه بینجامد؛ نظمی که در آن ایران به دنبال تامین امنیت خود، اسرايیل در پی تسلط نظامی و امریکا بی‌اعتنا به پیامدهای بحران‌ها باقی می‌ماند. چنین چشم‌اندازی با منافع اقتصادی و امنیتی کشورهای عربی منطقه در تضاد کامل است.» 

  بی‌اعتمادی به امریکا و تغییر موازنه با ایران


نشریه امریکایی در ادامه گزارش خود با اشاره به حملات صورت گرفته به تاسیسات نفتی عربستان در سال ۲۰۱۹ و «عدم خواسته ترامپ برای دفاع از این کشور»، نوشت: «این رخداد نخستین نشانه‌های بی‌اعتمادی عربستان به واشنگتن را به همراه داشت. وقتی حتی دولت محبوب سعودی‌ها در کاخ سفید حاضر به دفاع از آنها نشد، چشم‌انداز امنیتی میان‌مدت این کشورها دگرگون شد. در نتیجه، شاهد گرم شدن روابط میان عربستان و ایران از‌جمله توافق آشتی با میانجیگری چین در سال ۲۰۲۳ و تلاش مشترک برای کاهش تنش‌ها در دریای سرخ بودیم.» این نشریه در ادامه نوشت: «اما با محدود شدن شدید قابلیت‌های منطقه‌ای تهران، کشورهای خلیج‌فارس موضع خود را بیش از پیش نرم کرده‌اند، به طوری که اکنون بیشتر مایل به پذیرش توافقی هستند که برنامه هسته‌ای ایران را محدود می‌کند اما لزوما توانایی غنی‌سازی اورانیوم برای تحقیقات پزشکی یا نیازهای انرژی این کشور را از آن سلب نمی‌کند.» فارن‌افرز افزوده است: «با این حال، جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای جدید اسرايیل و تسهیل آشکار آنها توسط ایالات‌متحده اکنون تهدیدهای اصلی برای نگرانی‌های اصلی کشورهای خلیج‌فارس هستند: ثباتی که آنها برای صادرات سوخت‌های فسیلی به آن نیاز دارند و صلح منطقه‌ای که آنها برای گذار اقتصاد خود به آینده‌ای پس از نفت به دنبال آن هستند. هرگونه اختلال پایدار در ترافیک دریایی ناشی از درگیری مجدد، حمل و نقل نفت و گاز را دشوارتر می‌کند. در همین حال، حمله مستقیم ایران به زیرساخت‌ها و شهرهای آنها، تصویر امنیت و ثبات آنها را که زیربنای جذابیت آنها برای سرمایه‌گذاران، شرکت‌های چندملیتی و گردشگران است، خدشه‌دار می‌کند. اینکه چنین حمله‌ای پیامدهای ژئوپلیتیکی برای ایران نیز خواهد داشت، از سنگینی پیامدهای بالقوه آن نمی‌کاهد.» این رسانه افزود: «از طرفی، بسیاری از کشورهای عربی در بحران اخیر از مشارکت در عملیات‌های امریکا علیه متحدان ایران مانند حوثی‌ها(انصارالله) نیز خودداری و همگی حملات اسرايیل به ایران را محکوم کردند. حتی کشورهایی همچون امارات متحده عربی و بحرین که روابط خود با اسرايیل را عادی کردند نیز این حملات را محکوم و از ایران به‌عنوان یک کشور برادر یاد کردند. همین سیاست بی‌طرفی نسبی، موجب شد ایران حملات خود را معطوف به تاسیسات امریکایی در قطر کند و زیرساخت‌های کشورهای عربی را هدف قرار ندهد.»

اعتماد به ترامپ؛ قماری نافرجام

فارن افرز در ادامه با اشاره به کاهش نسبی نفوذ منطقه‌ای ایران، هشدار می‌دهد که تهدید اصلی پیش‌روی کشورهای عربی خلیج‌فارس، سیاست‌های توسعه‌طلبانه و تهاجمی رژیم صهیونیستی است. به نوشته این نشریه، هرگونه اختلال در امنیت دریایی، حملات مستقیم به زیرساخت‌های حساس یا خدشه به تصویر منطقه‌ای این کشورها، می‌تواند سرمایه‌گذاری‌های خارجی را با خطر جدی مواجه سازد. در بخشی دیگر از گزارش آمده است: «نخست‌‌وزیر اسرايیل، بنیامین نتانیاهو، صراحتا از هدف خود برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی سخن گفته است. در کنار این موضع‌گیری، حملات مکرر اسرايیل به سوریه، لبنان و یمن و حتی زمزمه‌هایی مبنی بر اشغال دائم بخش‌هایی از خاک سوریه، نشانه‌ای از رویکرد فزاینده‌ گسترش‌طلبانه تل‌آویو است.» براساس تحلیل فارن‌افرز، کشورهای عربی از‌جمله قطر، عمان، عربستان‌سعودی و امارات، اکنون تنها بازیگران منطقه‌ای هستند که توان ایفای نقش میانجی واقعی را دارند. نقش‌آفرینی قطر در کاهش تنش و تعامل مستقیم با ایران، اعتبار این کشور را در نگاه تهران افزایش داده است. عمان نیز، طبق سنت گذشته، همواره کانالی امن و قابل‌اعتماد برای گفت‌وگو با ایران بوده و عربستان با نفوذ خود در واشنگتن، ظرفیت هدایت مذاکرات را داراست. با این وجود، فارن افرز یادآور می‌شود که اعتماد کشورهای عربی به ترامپ، به نوعی قمار نافرجام تبدیل شده است. بسیاری از رهبران عربی گمان می‌کردند که ترامپ با مهار سیاست‌های افراطی نتانیاهو و ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای، به ثبات منطقه کمک خواهد کرد. حتی در ابتدا نشانه‌هایی از این رویکرد وجود داشت؛ ترامپ در توقف حملات غزه، مذاکره با ایران و آتش‌بس در یمن نقش ایفا کرد. اما حملات ناگهانی به ایران، همه این امیدها را از بین برد و بار دیگر ناکامی کاخ سفید در مهار تل‌آویو آشکار شد. در‌نتیجه، بسیاری از کشورهای منطقه دریافتند که امریکا شریک قابل اتکایی نیست و نمی‌توان بر حمایت بی‌قید و شرط آن تکیه کرد.