دولتها در قبال حفظ سلامت مردم مسوولند

در سالهاي اخير، نظامهاي سلامت در بسياري از كشورها، به ويژه در كشورهايي با زيرساختهاي درماني شكننده يا در حال توسعه، با بحران جدي كمبود نيروي پرستاري روبهرو شدهاند.

گلي ماندگار|
در سالهاي اخير، نظامهاي سلامت در بسياري از كشورها، به ويژه در كشورهايي با زيرساختهاي درماني شكننده يا در حال توسعه، با بحران جدي كمبود نيروي پرستاري روبهرو شدهاند. اين كمبود نهتنها چالشهاي گستردهاي براي مديريت موثر بيماران ايجاد كرده، بلكه خطراتي جدي براي سلامت عمومي و كيفيت مراقبتهاي درماني به همراه داشته است. پرستاران ستون فقرات سيستم درماني بهشمار ميروند؛ از مراقبت مستقيم از بيماران گرفته تا هماهنگي با پزشكان، مديريت داروها، پايش علايم حياتي، آموزش به بيماران و همراهان و ارايه حمايتهاي رواني، همگي در حوزه فعاليت آنها قرار ميگيرد. در نتيجه هرگونه كاهش در تعداد پرستاران، به معناي بروز اختلال در همه اين فرآيندهاي حياتي است. يكي از دلايل اصلي كمبود پرستار، فرسودگي شغلي و فشارهاي طاقتفرسا در محيط كار است. بسياري از پرستاران به دليل ساعات كاري طولاني، شيفتهاي شبانه مكرر، كمبود تجهيزات، نبود حمايت رواني و مالي و گاهي اوقات حتي فقدان امنيت شغلي، دچار فرسودگي مزمن شده و به ناچار حرفه خود را ترك ميكنند. از سوي ديگر، ظرفيت محدود دانشگاهها و مراكز آموزشي براي تربيت نيروي پرستاري تازه، نتوانسته جاي خالي پرستاران بازنشسته يا مهاجرتكرده را پر كند. اين موضوع بهويژه در دوران پاندمي كوويد-۱۹ بهوضوح ديده شد، جايي كه فشار كاري بيسابقهاي بر پرستاران وارد شد و تعداد زيادي از آنها يا جان خود را از دست دادند يا به دليل آسيبهاي جسمي و روحي، ناگزير از ترك حرفه شدند.
كمبود پرستار و تاثير مستقيم بر كيفيت خدمات درماني
كمبود پرستار، مستقيما بر كيفيت مراقبتهاي درماني تاثير ميگذارد. وقتي تعداد پرستاران نسبت به تعداد بيماران ناكافي باشد، زمان كافي براي رسيدگي مناسب به هر بيمار وجود نخواهد داشت. در چنين شرايطي، احتمال بروز خطاهاي پزشكي افزايش مييابد، مراقبتهاي بهداشتي از حالت انساني و تخصصي خارج شده و بيشتر به روندهاي سطحي و ماشيني تبديل ميشود. بيماراني كه نياز به مراقبتهاي ويژه دارند، ممكن است به موقع علايم حياتيشان بررسي نشود يا تجويزهاي دارويي آنها با تاخير انجام شود. همچنين، بيماران مسن يا داراي بيماريهاي مزمن كه نياز به همراهي دايمي دارند، بيشتر در معرض خطر قرار ميگيرند. اين وضعيت ميتواند منجر به افزايش نرخ مرگومير، طولاني شدن دوران بستري يا حتي بازگشت مجدد بيماران به بيمارستان شود. در كنار تاثيرات باليني، كمبود نيروي پرستار ميتواند پيامدهاي رواني و اجتماعي نيز بههمراه داشته باشد. بيماران و خانوادههاي آنها در شرايط اضطراري، نياز به اطمينان، آرامش و راهنمايي دارند. وقتي پرستار كافي در بخش وجود نداشته باشد، اين نيازها برآورده نميشود و اضطراب، استيصال و بياعتمادي در ميان بيماران گسترش مييابد. همچنين فشار مضاعف بر پرستاران موجود، باعث افزايش نرخ ترك شغل، افت روحيه و كاهش انگيزه در ميان اين گروه حياتي ميشود.
نارضايتي پرستاران تهديدي براي كل نظام درماني كشور است
در نهايت حل بحران كمبود نيروي پرستاري نيازمند يك برنامهريزي چندجانبه، حمايتهاي گسترده دولتي، افزايش جذب و آموزش نيروهاي جوان، بهبود شرايط كاري و ارتقاي جايگاه اجتماعي پرستاران است. بدون اين اقدامات، سلامت عمومي جامعه در معرض تهديدي جدي قرار خواهد گرفت؛ تهديدي كه نهتنها به بيماران، بلكه به كل نظام درماني كشور آسيب ميزند.
سالهاست كه پرستاران تلاش ميكنند تا مشكلات خود را در قالبهاي مختلف از جمله اعتراضات صنفي به گوش مسوولان برسانند، اما هر بار آن چيزي كه نصيبشان ميشود بيتوجهي و گاهي توبيخ براي كساني است كه در اعتراضات صنفي شركت ميكنند. در واقع گويا هيچ ارادهاي براي رفع مشكلات پرستاران در وزارت بهداشت و درمان وجود ندارد. نه تلاشي براي رفع مشكلات معيشتي آنها صورت ميگيرد و نه حتي مساله كمبود پرستار كه حالا باعث تعطيلي بخشهاي مختلف بيمارستاني شده است هشداري براي مسوولان به شمار ميرود. هر سال وعدههاي مختلفي براي احقاق حقوق پرستاران از سوي مسوولان داده ميشود، اما در نهايت همهچيز در حد همان وعده و شعار باقي ميماند اين باز پرستاران هستند كه بايد در شرايط نابرابر به وظيفه انساني خود كه همان تلاش براي بهبود بيماران است، عمل كنند. به گفته بسياري از كارشناسان اين حوزه بيتوجهي به وضعيت پرستاران بيش از هر چيز به قيمت جان بيماران تمام ميشود، چرا كه وقتي نيروي پرستار براي تامين معيشت خود مجبور به گذراندن شيفتهاي متوالي باشد قطعا از يك زماني به بعد تمركز خود را از دست داده و نميتواند نسبت به اتفاقات واكنش به موقع داشته باشد. از طرف ديگر كمبود نيروي پرستار هم قبل از هر چيز به ضرر بيماران است، چرا كه خدمات مناسب، با كيفيت خوب و به موقع را دريافت نميكنند.
بيماران قرباني بيتوجهي مسوولان به خواست پرستاران ميشوند
مهدي زارع، پرستار و يكي از فعالان صنفي پرستاران در اين باره به« تعادل» ميگويد: بيتوجهي به وضعيت پرستاران و ادامه روند كنوني بيش از هر چيز به قيمت جان بيماران تمام ميشود. متاسفانه مساله مشكلات صنفي و معيشتي پرستاران بهرغم وعدههاي داده شده هيچ نشاني از بهبود در آن ديده نميشود. او ميافزايد: از طرف ديگر بسياري از پرستاراني كه در اعتراضات صنفي شركت كردهاند يا از كار معلق شده يا با جريمه و توبيخ مواجه شدهاند كه اين مساله نيز در كيفيت كار آنها تاثير مستقيم دارد. تمام اين اتفاقات در نهايت باعث پايين آمدن كيفيت خدمات ارايه شده به بيماران ميشود.
سالهاست از كمبود 100 هزار پرستار سخن ميگويند
زارع در بخش ديگري از سخنان خود به كمبود تعداد پرستار در كشور اشاره كرده و ميگويد: نزديك به 10 سال است كه مساله كمبود 100 هزار پرستار در سيستم درماني ما مطرح ميشود، اما هيچ راهكاري براي رفع اين كمبود در نظر گرفته نشده و از طرف ديگر طي سالهاي اخير ما شاهد مهاجرت تعداد قابل توجهي از پرستاران بودهايم و تعداد ديگري هم به مشاغل ديگر روي آورده يا ترك كار كردهاند. او ميافزايد: قطعا اين آمار اگر بهطور دقيق بررسي شود بيش از آن چيزي است كه اعلام ميشود. در شرايط كنوني در بسياري از بيمارستانهاي دولتي به دليل همين كمبود پرستار بخشهايي را تعطيل كرده يا اصلا راهاندازي نكردهاند، چرا كه نيروي مورد نياز در بيمارستان حضور ندارد.
كيفيت خدمات درماني هر روز كاهش مييابد
اين فعال صنفي ادامه ميدهد: در شرايط كنوني ما در بيمارستانهاي كشور هر روز شاهد كاهش كيفيت خدمات درماني و نارضايتي بيماراني هستيم كه در اين بيمارستانها بسترياند. از طرف ديگر حتي تجهيزات بيمارستاني هم به قدري فرسوده است كه امكان استفاده از آنها وجود ندارد. زارع به فرسودگي تختهاي بيمارستاني اشاره كرده و ميگويد: حتي تختهايي كه براي بستري بيماران مورد استفاده قرار ميگيرد فرسوده و از رده خارج هستند در اين شرايط اما مسوولان به جاي اينكه به فكر رفع مشكلات باشند به دنبال اين هستند كه كدام پرستار در اعتراض صنفي شركت كرده تا براي او نامه توبيخ و تعليق صادر كنند.
ادامه روند كنوني سيستم درماني را به بنبست ميكشاند
اين پرستار اظهار ميدارد: ادامه روند كنوني سيستم درماني كشور را به بن بست كشانده و باعث ميشود تا بيمارستانهاي دولتي هر روز بيشتر از روز قبل در ارايه خدمات به مردم ناتوان شده و به لحظه ورشكستگي نزديكتر شوند. از طرف ديگر وقتي پرستار درگير مساله معيشت باشد، نميتواند تمام توان و تمركز خود را براي ارايه خدمات به بيماران بگذارد و همين مساله هم كيفيت خدمات درماني را كاهش ميدهد. مهدي زارع در ادامه ميگويد: كمبود پرستار، اجرا نشدن مطالبات پرستاران، عدم پرداخت به موقع حقوق و مزايا و حتي مبالغ ناچيز اضافه كاري همه و همه دست به دست هم دادهاند تا پرستاران هر روز بيشتر از روز قبل به فكر خروج از اين كار، مهاجرت يا روي آوردن به مشاغل ديگر باشند. پايان ادامه اين روند راهي جز بن بست نخواهد بود. وضعيت در بيمارستانهاي خصوصي هم تعريفي ندارد .اين فعال صنفي در بخش ديگري از سخنان خود به بيمارستانهاي خصوصي اشاره كرده و اظهار ميدارد: مساله اينجاست كه اين وضعيت در بيمارستانهاي خصوصي هم وجود دارد، تعداد پرستار در اين بيمارستانها هم با استانداردهاي جهاني فاصله قابل توجهي دارد، كيفيت خدمات در اكثر اين بيمارستانها هم بهرغم دريافت مبالغ هنگفت از بيماران كيفيت مطلوبي ندارد. او ميافزايد: متاسفانه دولت سالهاست كه وظيفه اصلي خود كه تامين سلامت همه افراد جامعه است را به دست فراموشي سپرده و مشكلات اين حوزه نه تنها حل نشده كه هر روز بيشتر و بيشتر ميشود. فعالان اين حوزه از خانه پرستار تا معاونت پرستاري و فعالان صنفي بارها و بارها سعي كردهاند اين مشكلات را با مسوولان وزارت بهداشت و درمان مطرح كرده و راهكاري براي رفع آن بيابند، اما هر بار بيتوجهي مسوولان و خلف وعدههاي آنها باعث شده تا هر بار اميد پرستاران به بهبود نااميد شود. زارع در پايان اظهار ميدارد: ترك كار و رفتن پرستاران از بيمارستانها بيش از همه به ضرر بيماران تمام ميشود. بسياري از پرستاران كه در حال حاضر مشغول به فعاليت هستند تنها به اين دليل كه خود را در قبال جان بيماران مسوول ميدانند در بدترين شرايط به كار ادامه ميدهند، اما اين ظرفيت و تاب آوري هم بالاخره به پايان ميرسد و مسوولان بايد براي از راه رسيدن چنين روزي راهكار بيانديشند.
